محیط یادگیری
فاطمه ابراهیم زاده؛ فاطمه مهدیزاده سراج؛ سعید نوروزیان ملکی؛ سعید پیری
چکیده
پیشینه و اهداف: تغییرات ایجاد شده در نوع زندگی موجب قطع تدریجی ارتباط کودکان با طبیعت و فضاهای باز شده است و مدارس یکی از مهمترین فضاها برای برقراری دوباره این ارتباط میباشند؛ چرا که دومین مکانی است که کودکان پس از خانه زمان زیادی را در آن سپری میکنند و اکثر فعالیتهای حرکتی روزانه کودکان در طول روز در آن انجام میشود. در تحقیق ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تغییرات ایجاد شده در نوع زندگی موجب قطع تدریجی ارتباط کودکان با طبیعت و فضاهای باز شده است و مدارس یکی از مهمترین فضاها برای برقراری دوباره این ارتباط میباشند؛ چرا که دومین مکانی است که کودکان پس از خانه زمان زیادی را در آن سپری میکنند و اکثر فعالیتهای حرکتی روزانه کودکان در طول روز در آن انجام میشود. در تحقیق حاضر با هدف تبیین ویژگیهای فضاهای باز مدارس در جهت افزایش آرامش و یادگیری کودکان، با تحلیل اطلاعات بهدستآمده از مطالعات پیشین، معیارهای مؤثر در افزایش حس دلبستگی کودکان به فضاهای باز مدارس تدوین شد. بررسی پیشینه پژوهش و تدوین مبانی نظری در دو بخش انجام شد؛ در ابتدا با تجمیع پژوهشهای مختلف پیرامون دلبستگی، ابعاد دلبستگی و عوامل مؤثر بر آن سعی شده است به رابطه بین این عوامل با یکدیگر و نیز با مقوله معماری پرداخته شود تا بتوان به عوامل مؤثر در ایجاد دلبستگی در حوزه معماری دست یافت. پس از آن پیشینه تحقیق در حوزه کودک و فضای باز بررسی و متغیرهای مؤثر در ایجاد دلبستگی شناسایی شده است. سپس این معیارها، بر اساس نظرات متخصصان معماری تدقیق گردید.روشها: به منظور دستیابی به هدف پژوهش و یافتن ارتباط میان عوامل مؤثر در دلبستگی با متغیرهای استخراج شده، از سامانه کیفی-کمّی، روش تحلیل محتوا و تکنیک دلفی بهرهگیری شد. از اینرو جهت دستیابی به برآیندی جامعتر و ترکیبی از محتوای کمّی و کیفی، پس از جستجوی منابع و جمعآوری اطلاعات، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد تا بتوان دادههای خام و مؤلفههای موجود را به صورتی منظم دستهبندی کرد. پس از آن، جهت تأیید چارچوب و متغیرهای استخراج شده توسط گروهی از متخصصان و صاحبنظران در حوزه معماری، از پرسشنامهای بر پایهی ارزشگذاری طیف لیکرت استفاده شد. دادههای بهدستآمده از پرسشنامهها، توسط تحلیل عاملی در نرمافزار Spss تحلیل شد. پایایی پرسشنامه توسط ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. کفایت حجم نمونهها توسط آزمون KMO و سطح معناداری بارتلت تحلیل و ارزیابی شده است.یافتهها: یافتههای حاصل نشان داد که از دیدگاه متخصصان، متغیرهای مستقل مطرح شده بر اساس پاسخهای پرسششوندگان را میتوان در پنج گروه عوامل تأثیرگذار دستهبندی نمود. با توجه به تعاریف عوامل دلبستگی در پیشینه تحقیق و یافتههای حاصل از آزمون آماری، متغیرهای بهدست آمده نامگذاری شدند. از اینرو متغیرهای تحرکپذیری محیط، انعطافپذیری فضا و گوشههای دنج تحت (عوامل تعاملی)، محیط آشنا، طول مدت تحصیل، جنسیت کودک و طبقه فرهنگی- اقتصادی وی (عوامل فردی)، ابعاد فضای باز، آسایش کالبدی محیط، تنوع فضایی و ادراک فضایی (عوامل کالبدی)، مشارکت کودک، عناصر طبیعی محیط و ایمنی و احساس امنیت (عوامل اجتماعی-گروهی) و بازیسازی، تحریککنندگی محیط و رنگ و بافت آن زیرمجموعه (عوامل فعالیتی) طبقهبندی شدند.
رویکردهای نوین آموزشی
بابک مطیعی؛ فاطمه مهدیزاده سراج؛ قادر بایزیدی
چکیده
پیشینه و اهداف: معماری، دانشی است که زیبایی شناسی و تجربههای حسی در آن بسیار مهم بوده و عمل خلاق روشی برای تفکر و فهمیدن میباشد. استفاده از آموزش ترکیبی در دروس پایه از اهمیت بالایی برخوردار بوده و به عبارتی، آموزش ترکیبی در به انجام رساندن موفقیتآمیز اهداف آموزشی بسیار مهم میباشد. با استفاده از شیوههای کارآمد آموزشی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: معماری، دانشی است که زیبایی شناسی و تجربههای حسی در آن بسیار مهم بوده و عمل خلاق روشی برای تفکر و فهمیدن میباشد. استفاده از آموزش ترکیبی در دروس پایه از اهمیت بالایی برخوردار بوده و به عبارتی، آموزش ترکیبی در به انجام رساندن موفقیتآمیز اهداف آموزشی بسیار مهم میباشد. با استفاده از شیوههای کارآمد آموزشی و روشهای علمی، کنار گذاشتن روشهای سنتی، به چالش کشیدن ذهن دانشجویان، به کارگیری عنصر خلاقیت در تمام سطوح تدریس و ایجاد کلاسهای فعال و پویا که یادگیری پایدار را در دانشجویان تضمین مینماید، میتوان به وضعیت مطلوب دست پیدا کرد. آموزش در معماری، از روشهای بصری در تدریس و روند طراحی استفاده میکند. روشهای تدریس دروس پایه معماری باید به گونهای باشند که موجب توسعه احساسات شخصی و کسب اعتماد به نفس نوآموزان گردد، لذا آموزش مناسب در آتلیههای دروس پایه از اهمیت ویژهای جهت ارتقاء مهارتهای نوآموزان برخوردار میباشد. هدف این پژوهش کیفی، آسیب شناسی آموزش معماری در دروس پایه و ارائه راهکارهایی در جهت ارتقاء توانمندیهای نوآموزان میباشد.روش ها: بر این اساس، با استفاده از مصاحبه با اساتید و فارغ التحصیلان معماری و بررسی آثار دانشجویان در دروس پایه به استخراج مفاهیم مرتبط با آموزش معماری در دروس پایه با استفاده از نظریه زمینهای پرداخته و با استفاده از تحلیل SWOT فرصتها و تهدیدهای آموزش دروس پایه مشخص گردیده و راهکارهای مناسب جهت آموزش پویا و هدفمند معماری ارائه گردید.یافتهها: نتایج حاکی از این میباشد که با استفاده از آموزش ترکیبی و همزمان دروس پایه، تهیه طرح درس مشترک و پیوستگی تمرینها در جهت واقعیتر نمودن آنها، تاکید بر تمرینهای فردی و گروهی و با تاکید بر ارتقاء انگیزه، هوش هیجانی و خلاقیت نوآموزان معماری میتوان به آموزشی پویا و هدفمند دست یافت.نتیجهگیری: آموزش متفرقه و انتخاب سلیقهای نوع تمرینهای دروس پیش نیاز طراحی در برخی آتلیهها، عدم هماهنگی اساتید با یکدیگر در انتخاب نوع تمرینها و فقدان ارتباط متقن مابین دروس موجب سردرگمی، کاهش مهارتها و توانمندیهای نوآموزان و در نتیجه کاهش انگیزه تحصیلی آنان میگردد. لذا، نیاز به روشهایی برای ایجاد انگیزش تحصیلی و بالا بردن خلاقیت و هوش هیجانی در دانشجویان ضروری است. بر این اساس، آموزش دروس پیش نیاز طراحی با یک روش تدریس مناسب از جمله روش آتلیه ترکیبی (آموزش همزمان و ترکیبی دروس پایه) موجب ارتقاء خلاقیت دانشجویان شده، انگیزه تحصیلی و هوش هیجانی آنها را افزایش میدهد که میتوان آن را آموزشی پویا و هدفمند دانست که به موجب آن کیفیت آموزش ارتقاء مییابد و این امر نیازمند سامان دهی روشها و متدهای سلیقهای اساتید این رشته که در طی فرآیند کرکسیون استفاده مینمایند، میباشد. زمانی که نوآموز معماری، انگیزه، خلاقیت و هوش هیجانی بالایی داشته باشد، توانایی بیشتری در یافتن پاسخهای منحصر بهفرد طراحی خواهد داشت و در نتیجه با انتخاب یک مفهوم مناسب، مسیر طراحی خود را مشخص کرده و به طرحی قابل قبول دست پیدا خواهد کرد.