رویکردهای نوین آموزشی
علیرضا بادله؛ حمیدرضا غلامرضایی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش، بررسی تأثیر مدل آموزشی واقعی بر تجسم دیداری- فضایی با توجه به نقش خودکارآمدی فنی دانشجویان فنی مهندسی پسر در درس رسم فنی است.روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان فنی پسر دوره کاردانی به تعداد 400 دانشجو که با استفاده از روشنمونهگیری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش، بررسی تأثیر مدل آموزشی واقعی بر تجسم دیداری- فضایی با توجه به نقش خودکارآمدی فنی دانشجویان فنی مهندسی پسر در درس رسم فنی است.روشها: روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان فنی پسر دوره کاردانی به تعداد 400 دانشجو که با استفاده از روشنمونهگیری تصادفیخوشهای تعداد 40 دانشجو به عنوان نمونهپژوهش انتخاب شد. ابزار پژوهش آزمون محقق ساخته، خودکارآمدیفنی، تجسم دیداری- فضایی و ارزیابی مدل آموزشواقعی است که روایی و پایایی پرسشنامههای مذکور بهوسیله روایی محتوا با در نظر گرفتن نظرات و پیشنهادات استادان صاحبنظر، کارشناسان برنامهریزیدرسی و خبرگان روانشناسی و ضریب آلفایکرنباخ برای خرده مقیاسهای اعتماد به نفس، انگیزه و پشتکار، ابتکار و پرسشنامههای خودکارآمدی فنی، تجسم دیداری- فضایی و ارزیابی مدل آموزش واقعی به ترتیب 88/.، 75/.، 81/.، 90/.، 80/. و 77/. بهدست آمد.یافتهها:نتایج نشان داد که روش مدل آموزش واقعی بر خودکارآمدی فنی، ابعادش و تجسم دیداری- فضایی و خودکارآمدی فنی با نقشمیانجی بر دانشجویان فنی مهندسی پسر تأثیر دارد و میزان رضایت دانشجویان از روش تدریس براساس مدل واقعی در مؤلفههای درک نقشه به کمک مدل، طراحی هندسی، مدلهای ملموس سهبعدی و سودمندی مدلهای واقعی درحد مطلوبی است؛ ولی در مؤلفههای بهکارگیری و آموزش عملی مدلهای واقعی درحد مطلوبی نمیباشد.نتیجهگیری: مدلهای واقعی دید دانشجویان را برای تهیه نقشه از روی نمونه واقعی صنعتی و همچنین ساخت مجدد تقویت میکنند. ترسیم نقشه از روی تصاویر سهبعدی، آسانسازی طراحی نقشهها و تسهیل فرایند کار با مجموعهها و مکانیزمهای صنعتی واقعی در شناسایی و درک حل مسائل فنی منجر به کسب تجربههای جدید و نو توسط دانشجویان میگردند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
علیرضا بادله؛ نوش آفرین نصرت؛ وحیده سلیمانی راد
چکیده
پیشینه و اهداف: پیشرفت روزافزون تکنولوژی سبب پیدایش ماشین هایی به نام ربات شده، به طوری که امروزه رباتیک ابعاد مختلف زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است. رباتیک یکی از جدیدترین فناوریهای جهان امروز است که امروزه نقش آن در صنعت بسیار زیاد بوده و به تدریج در حال گسترش در تمام زندگی بشری است. رباتیک ابزار نوینی است که میتواند بسیاری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پیشرفت روزافزون تکنولوژی سبب پیدایش ماشین هایی به نام ربات شده، به طوری که امروزه رباتیک ابعاد مختلف زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است. رباتیک یکی از جدیدترین فناوریهای جهان امروز است که امروزه نقش آن در صنعت بسیار زیاد بوده و به تدریج در حال گسترش در تمام زندگی بشری است. رباتیک ابزار نوینی است که میتواند بسیاری از نیازهای انسان را برطرف نماید و بر نگرشها و تفکرات آدمی به خصوص نوجوانان، تأثیر بگذارد و رفتار آنها را تحت تأثیر خود قرار دهد، زیرا نوجوانان علاقه دارند که تجربههای جدیدی را بدست آورند و تکنولوژی، به دلیل اختراعات جدید مانند رباتیک، این نیاز آنان را رفع می کند. دانشآموزان با تکنولوژی و رباتیک احساس راحتی بیشتری میکنند، چون این فناوری، حس کنجکاوی آنها را برطرف میکند. دنیای رباتیک، تلفیقی از الکترونیک، مکانیک، نرم افزار و سخت افزار میباشد که همواره در حال پیشرفت است. به عبارت دیگر، رباتیک یک دستگاه الکترومکانیکی یا یک نرمافزار هوشمند برای جایگزینی با انسان، با هدف انجام وظایف گوناگون است. یک ماشین که میتواند برای عمل به دستورات گوناگون برنامهریزی گردد یا یک سری کارهای ویژه را انجام دهد، به خصوص آن دسته از امور که فراتر از تواناییهای طبیعی و سرشتی بشر باشند. رباتیک، به علت داشتن ماهیت بین رشتهای، دارای رویکرد جذابی در آموزش است، زیرا نیازمند تخصص در رشتههای ریاضیات و زیباشناسی است که ریاضیات سبب تقویت تفکر حل مسئله و زیباشناسی سبب تقویت تفکر خلاق میگردد. بنابراین میتوان بیان کرد که رباتیک بر تفکرات حل مسئله و خلاق دانشآموزان مؤثر است. هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش رباتیک بر مهارتهای حل مسئله در درس فیزیک دانشآموزان دوره ی متوسطه اول میباشد.روشها: این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع علی-مقایسهای است و جامعهی آماری آن شامل تمامی مدارس عضو طرح آموزشی رباتیک شهر تهران می باشد. به روش نمونهگیری خوشهای، از بین 5 منطقه ی تهران، یک منطقه و سپس به طور تصادفی از بین مدارس آن، 6 مدرسه با 173 دانش آموز انتخاب و به صورت هدفمند تعداد 120 دانشآموز از بین آن ها انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی محقق ساختهی سنجش مهارتهای حل مسئله و بسته ی آموزش سازههای رباتیک در درس فیزیک بوده است که روایی آن با روش روایی محتوایی توسط متخصصین رباتیک و اساتید آزمونساز تأیید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ، 95/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها ازSPSS در دو سطح آمار توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و آمار استنباطی (آزمون تی (t) مستقل، تحلیل واریانس و تحلیل کواریانس) استفاده شد.یافته ها: پژوهش نشان داد که بین آموزش رباتیک و مهارتهای حل مسئله ی دانشآموزان رابطهی معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین رابطه ی معناداری بین تأثیر آموزش رباتیک و مهارتهای حل مسئله در بین دانشآموزان دختر و پسر وجود نداشته و تفاوتی بین آن ها مشاهده نمی شود.نتیجهگیری: آموزش رباتیک بر مهارتهای حل مسأله دانشآموزان تأثیر مثبت و معناداری دارد. پژوهش حاضر همانند هر پژوهش دیگر با محدودیتهایی همانند استفاده ی تنها از یکی از ابزارهای تحقیق، یعنی پرسشنامه و عدم استفاده از سایر ابزارها و محدودیتهایی جغرافیایی و دوره ی تحصیلی و هزینههای آموزشی و ساخت ربات، نیازمندی به تجهیزات کارگاهی پیشرفته، در دسترس نبودن نرم افزارهای اصل و استاندارد مواجه بود. بنابراین پیشنهاد میشود که پژوهش حاضر در سایر مناطق جغرافیایی و در دوره های تحصیلی مختلف و در مکانهای با امکانات پیشرفته ی مهندسی عملیاتی گردد تا قدرت تعمیم یافتهها افزایش یابد. براساس یافتههای حاصل از این پژوهش، پیشنهاد میشود ترتیبی داده شود تا در زمینه ی تأثیر رباتیک بر انگیزه و یادگیری دانشآموزان، تحقیقات بیشتری صورت گرفته و بتوان با کسب اطلاعات دقیق راهکارهایی در جهت استفاده ی صحیح از آموزش رباتیک ارائه داد. علاوه بر این پیشنهاد می گردد، شیوههای آموزش رباتیک در کشورهای دیگر جهت ارتقای تأثیرگذاری آموزش رباتیک بر دانشآموزان مورد توجه قرار گیرد.
آموزش الکترونیکی
ندا غضنفری؛ علیرضا بادله
چکیده
پیشینه و اهداف: قرن بیست و یکم قرن حرکت جوامع به سمت داناییمحوری، مشارکت دانش و تحول در محورها و مفاهیم بنیادین زندگی از جمله آموزش و تعلیم و تربیت از لحاظ کمیت، کیفیت و سرعت ارائه میباشد. گرایش جهان در چند دهۀ اخیر به استفاده از فنّاوری در آموزش به دلیل عدم پاسخگویی آموزش سنتی به نیازهای نظام آموزشی در برنامه درسی و محتوای آموزشی، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: قرن بیست و یکم قرن حرکت جوامع به سمت داناییمحوری، مشارکت دانش و تحول در محورها و مفاهیم بنیادین زندگی از جمله آموزش و تعلیم و تربیت از لحاظ کمیت، کیفیت و سرعت ارائه میباشد. گرایش جهان در چند دهۀ اخیر به استفاده از فنّاوری در آموزش به دلیل عدم پاسخگویی آموزش سنتی به نیازهای نظام آموزشی در برنامه درسی و محتوای آموزشی، نظر بسیاری از اندیشمندان را به خلق شیوهها و نوآوریها در این زمینه جلب کرده است. امروزه با توجه به گسترش روزافزون روشهای آموزشی و پیشرفتهای شگرف در حوزۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات، آموزش الکترونیکی یکی از بهترین راهبردها برای تحقق عدالت اجتماعی در حوزۀ آموزش عالی با شعار "آموزش عالی با کیفیت برای همه" میباشد. آموزش الکترونیکی قریب به یک دهه است که در جهان و به فاصله کمی در ایران توسعه یافته است. افزایش تقاضا برای کسب علم، محدودیتهای نظامهای سنتی آموزشی و تحولخواهی در روشهای فراگیری، جهان را بهسوی روشهایی سوق داده است که در آن زمان و مکان ارزش ذاتی خود را از دست داده است؛ از اینرو آموزش الکترونیکی را میتوان مهمترین عامل جهش علمی و فرهنگی در جهان معاصر دانست. با توجه به رشد روز افزون استفاده از استانداردهای تولید محتوا همچون استاندارد اسکورم در آموزش الکترونیکی، هدف پژوهش، ارزشیابی دورههای محتوای آموزش الکترونیکی دانشگاههای تحت استاندارد اسکورم از دیدگاه دانشجویان و اساتید است. روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اساتید و دانشجویان دورههای مجازی دانشگاه شهید بهشتی بود که 230 نفر از دانشجویان و 45 نفر از اساتید به روش هدفمند و براساس جدولکرجسی مورگان انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامههای محققساختۀ اساتید و دانشجویان بود. روایی محتوایی پرسشنامهها توسط کارشناسان متخصص و استاد راهنما بررسی و پس از انجام اصلاحات لازم تائید شد و ضریب پایایی آلفا برای نسخه دانشجویان 0.77 و برای نسخه اساتید 0.90 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تیتک نمونهای) استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بین میانگین میزان دسترسپذیری، طراحی آموزشی، سازماندهی محتوا، بازخورد و ابرداده در دورههای محتوای آموزش الکترونیکی دانشگاه شهید بهشتی از دیدگاه دانشجویان و همچنین از دیدگاه اساتید براساس استاندارد اسکورم تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج نشان دادکه میانگین میزان مؤلفههای استاندارد اسکورم در دورههای محتوای آموزش الکترونیکی دانشگاه شهیدبهشتی از دیدگاه دانشجویان و اساتید براساس این استاندارد در حد مطلوبی میباشد.نتیجهگیری: پژوهش حاضر همانند هر پژوهش دیگر با محدودیتهایی همانند استفاده تنها از یکی از ابزارهای تحقیق، پرسشنامه و عدم استفاده از سایر ابزارها، محدودیت دانشگاه و رشته تحصیلی، دشواری در شناسایی کارشناسان مسلط در این زمینه و شناسایی شرکتهای تولید محتوا و دانشگاههای مجازی تحت استاندارد اسکورم در زمان انجام تحقیق، محدود بودن پیشینه مشابه خارجی آن، کار را برای محقق دشوار کرد. بنابراین پیشنهاد میشود که پژوهش حاضر در سایر دانشگاههای دارای آموزش الکترونیکی و در رشتههای تحصیلی دیگر عملیاتی گردد تا قدرت تعمیم یافتهها افزایش یابد؛ بر اساس یافتههای حاصل از پژوهش پیشنهاد میشود ضرورت دارد به اساتید نحوهی استاندارد سازی محتوای الکترونیکی آموزش داده شود و جهت کاهش هزینهها تولید محتواهای الکترونیکی در خود دانشگاه با همکاری اساتید و حتی خود دانشجویان صورت گیرد و همچنین ترتیبی داده شود تا بر تأثیر استانداردهای آموزش الکترونیکی اسکورم تحقیقات بیشتری صورت گیرد تا با کسب اطلاعات دقیق بتوان راهکارهایی جهت افزایش کیفیت آموزشی و رفاهی دانشگاههای دارای آموزش الکترونیکی تحت استاندارد اسکورم ارائه داد.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
سمانه صیدی؛ علیرضا بادله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تدوین استانداردهای هوشمندسازی مدارس و میزان رعایت این استانداردها در مدارس شهر تهران میباشد. روش پژوهش، روش آمیخته(کمی و کیفی) است. در بخش کمی، توصیفی از نوع پیمایشی و روش کیفی از روش اسنادی و کدگذاری استقرایی میباشد، بدینصورت که ابتدا تمامی اسناد و مدارک موجود، موردبررسی قرارگرفته و نسخ مربوط خط به خط خوانده ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تدوین استانداردهای هوشمندسازی مدارس و میزان رعایت این استانداردها در مدارس شهر تهران میباشد. روش پژوهش، روش آمیخته(کمی و کیفی) است. در بخش کمی، توصیفی از نوع پیمایشی و روش کیفی از روش اسنادی و کدگذاری استقرایی میباشد، بدینصورت که ابتدا تمامی اسناد و مدارک موجود، موردبررسی قرارگرفته و نسخ مربوط خط به خط خوانده شده است (کد گردانی باز) و سپس با توجه به عبارات نوشتهشده در اسناد، مؤلفههای عمومی استخراج (کدگذاری محوری) و درنهایت در سند ارائهشده، شباهتها و تفاوتهای مؤلفههای عمومی و شاخصهای اصلی استخراج گردید (کدگذاری انتخابی). جامعة آماری، شامل کلیه مدارس هوشمند 22 گانه شهر تهران که 5 منطقه، یعنی مناطق(4،5،6،7،8) و از بین شان 20 دبیرستان هوشمند دخترانه به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، یک فهرست استانداردشده محقق ساخته که درواقع ارزیابی وضعیت کنونی استانداردهای هوشمندسازی مدارس میباشد(مشاهده مستقیم و همکاری مدیران و مسئول فناوری اطلاعات مدارس). در این روش تحلیل دادهها از آمار توصیفی شامل جدول فراوانیها، درصد میانگین، انحراف استاندارد و آمار استنباطی از آزمونهای کلموگروف اسمیرنوف برای تعیین نرمال بودن توزیع دادهها و از آزمون t تک گروهی استفادهشده است. نتایج نشان داد که وضعیت کنونی مدارس هوشمند ازنظر محتوای یاددهی و یادگیری در سطح پایینی قرار دارند و همچنین زیرساختهای سختافزاری و دانش معلمان آموزشدیده در سطح بالا و زیرساختهای نرمافزاری و مدیریت در حد متوسط قرار دارند.