آموزش الکترونیکی
جعفر ترک زاده؛ مهدی آهنگری؛ مهدی محمدی؛ رحمت اله مرزوقی؛ ستار هاشمی
چکیده
پیشینه و اهداف: بهبود و سطح کیفیت و اثربخشی آموزش های الکترونیکی در دانشگاهها، مستلزم بررسی و شناخت عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر آن است. به این منظور مدلها و چارچوبهایی برای ارزیابی اثربخشی نظام یادگیری الکترونیکی ایجاد شده است. با این حال تنوع ابعاد نظام اثربخشی در ادبیات پژوهشی و تعدد مدلها، نه تنها بر خلأ نظری در این حوزه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بهبود و سطح کیفیت و اثربخشی آموزش های الکترونیکی در دانشگاهها، مستلزم بررسی و شناخت عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر آن است. به این منظور مدلها و چارچوبهایی برای ارزیابی اثربخشی نظام یادگیری الکترونیکی ایجاد شده است. با این حال تنوع ابعاد نظام اثربخشی در ادبیات پژوهشی و تعدد مدلها، نه تنها بر خلأ نظری در این حوزه دلالت دارد؛ حوزه عملیاتی و فنی این موضوع را نیز با چالش روبرو ساخته است. هدف از این پژوهش کیفی، بررسی و واکاوی مؤلفههای اثربخشی بیرونی یادگیری الکترونیک بهمنظور ایجاد تحول کیفی در آموزش نظام دانشگاهی است.روشها: در این پژوهش تلاش شد تا به شناسایی مؤلفههای ارزیابی اثربخشی بیرونی دورههای الکترونیکی دانشگاهی با رویکرد مطالعه کیفی پرداخته شود. روش پژوهش، کیفی و بهطور ویژه «مطالعه موردی کیفی» است. در این راستا، مشارکتکنندگان بالقوه این پژوهش شامل تمامی اعضای هیأت علمی دانشکدههای مجازی دانشگاههای شیراز، پیام نور و مدرسین آموزشهای مجازی دانشگاه علامه طباطبایی و تعدادی از متخصصین و تولیدکنندگان محتوا و طراحان آموزش بودند، که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند از نوع معیار (تخصص و تجربه) و با لحاظ اشباع دادهها انتخاب شدند و در همین راستا متناسب با هدف مذکور، با 25 نفر از خبرگان این حوزه مصاحبههایی صورت گرفت. سپس دادههای بهدست آمده، از طریق فن تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت.یافتهها: بهمنظور رسیدن به این مهم، پژوهشگر با مطالعه روی مدلهایی از یادگیری ترکیبی و اکتشافی مرتبط و انجام مصاحبه با فعالان و اساتید خبره این حوزه و تحلیل داده های استخراج شده حاصل از این مصاحبهها ، بررسی اسناد، مبانی نظری و سوابق پژوهشی آموزش الکترونیک در دانشگاههای کشورهای پیشرفته و ایران، تأثیر مؤلفههای ارزیابی اثربخشی بیرونی بر آموزش الکترونیکی را بهعنوان یک مضمون سازماندهنده، شامل 12 مضمون پایه با عناوین زیر در این نظام یادگیری، امری مهم و ضروری برشمرده است: اقتصادی کردن و افزایش بهرهوری؛ پویایی و انعطافپذیری نسبت به تحولات و فناوریهای نوین آموزشی؛ فرهنگسازی آموزش الکترونیکی سازمانی؛ رقابتپذیری تولیدات، تربیت و بهکارگیری نیروی انسانی مختص یادگیری الکترونیکی؛ تشخیص و پاسخگویی به نیازهای محیطی؛ یادگیری مادامالعمر؛ تحقق الگوهای شایستگی؛ تحقق اهداف و تعالی سازمان بهره بردار؛ ارتقای توانمندیهای حرفهای در محیط کار؛ تقویت آموزشهای فنیوحرفهای؛ موفقیت؛ تاثیرگذاری و رقابتپذیری فراگیران. اعتبار نتایج با استفاده از روش همسوسازی دادهها، اعتبارپذیری، اعتمادپذیری و اتکاپذیری دادههای پژوهش بررسی شد. در گام بعدی محقق با استفاده از شاخص روایی محتوایی (CVI) به تعیین مناسبت و ضرورت مضامین و مضمون سازماندهنده استخراج شده پرداخت. بهمنظور اعتباریابی چارچوب حاصله از روش معیار مقبولیت و باورپذری استفاده شد. برای تعیین معیار مقبولیت چارچوب ارائه شده چهار شاخص تطبیق، قابلیت فهم، قابلیت تعمیم و کنترل مورد استفاده قرار گرفت. قطعاً شناخت این مؤلفهها میتواند در ارزیابی شایسته اثربخشی جامع دورههای یادگیری الکترونیکی ضروری و اطمینانبخش باشد.نتیجهگیری: در جمعبندی و نتیجهگیری از یافتهای پژوهش میتوان گفت این پژوهش نشان داد که ارزیابی اثربخشی آموزش الکترونیکی یک چرخه جامع است که تنها محدود به ارزیابی اثربخشی آنچه که در درون نظام آموزش الکترونیکی صورت میگیرد، نمیشود؛ بلکه باید دید آیا نظام آموزش الکترونیکی توانسته است به نیازهای جامعه نیز پاسخ دهد و رسالت و مأموریتی که برای سازمان در نظر گرفته شده است را به خوبی محقق کند یا خیر. در این پژوهش 12 مؤلفه جهت شناسایی و ارزیابی اثربخشی بیرونی نظام آموزش الکترونیکی دانشگاهی کشف شد که بررسی و ارزیابی هریک از این مؤلفهها میتواند بیانگر ابعاد مختلف اثربخشی بیرونی آموزش الکترونیکی باشد. همچنین رابطه تعاملی بین سطح بیرونی و درونی اثربخشی یادگیری الکترونیکی و تأثیر متقابل آن دو سطح بررسی و تحلیل شد. محدودیتهای پژوهش حاضر این بود که یافتهها بهصورت میدانی و در صحنه عملیاتی گردآوری نشده است و دیگر آنکه نمونههای مشابه جامعی وجود نداشته که مورد مقایسه و بررسی بیشتر قرار گیرد.
برنامه ریزی درسی
سمیه زارع؛ حسین زینلی پور؛ اقبال زارعی؛ مهدی محمدی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه با گسترش فناوری های نوین مطالعاتی و ارتباطی، روش کسب و کار، فعالیت های روزمره، ارتباط با دیگران، دستیابی به اطالعات و به طور کلی تمامی ارکان زندگی بشر دچار تحولی عظیم گشته است. این فناوری ها عمدتا با هدف ارتقاء سطح کیفی ارائه خدمات آموزشی و نیز اهدافی چون گسترش تعداد مخاطبین، آموزش دهندگان و موسسات آموزشی و حتی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه با گسترش فناوری های نوین مطالعاتی و ارتباطی، روش کسب و کار، فعالیت های روزمره، ارتباط با دیگران، دستیابی به اطالعات و به طور کلی تمامی ارکان زندگی بشر دچار تحولی عظیم گشته است. این فناوری ها عمدتا با هدف ارتقاء سطح کیفی ارائه خدمات آموزشی و نیز اهدافی چون گسترش تعداد مخاطبین، آموزش دهندگان و موسسات آموزشی و حتی شرکت ها و مراکز کسب و کار را قادر می سازند تا به صورتی مقرون به صرفه و در کوتاه ترین زمان ممکن مطالب و محتویات مورد نظر را به دانشجویان، مشتریان و به طور کلی مخاطبین منتقل نمایند. آموزش برای توسعه پایدار ، رویکردی از آموزش است که در جستجوی توانمندسازی مردم برای پذیرش مسئولیت برای ایجاد یک آینده پایدار میباشد. می توان در جهت تحقق بهتر اهداف آموزش برای توسعه پایدار، از رویکرد یادگیــری الکترونیــکـی استفاده کرد، که در این تحقیق به تدوین و اعتباریابی چارچوب برنامه درسی الکترونیکی توسعه پایدار در آموزش عالی پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، طراحی محتوای الکترونیکی برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی بود. روشها: طرح پژوهش کیفی و به طور ویژه «مطالعه موردی کیفی» بوده است؛ جامعه آماری عبارت بود از: 1- تمامی اعضای هیأت علمی رشته های مهندسی عمران، معماری، کشاورزی؛ 2- تمامی اعضای هیأت علمی رشته روانشناسی تربیتی دانشگاه شیراز و 3-تمامی متخصصین، صاحبنظران و پژوهشگران حوزه برنامه ریزی درسی و اموزش الکترونیکی. برای جمع اوری داده ها از پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار Nvivo نسخه 8 از طریق فن تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: طرح محتوای برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی ایران، به عنوان مضمون فراگیر 4 مضمون سازمان دهنده و 73 مضمون پایه شناسایی و شبکه مضامین استخراج شد. چارچوب برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در سطح آموزش عالی در قالب عناصر دوازده گانه: هدف، محتوا، نقش مربی، نقش فراگیرنده، روش یاددهی- یادگیری، ارزشیابی، مواد آموزشی، نوع برنامه درسی، سطح تحصیلی، مشارکتکنندگان در طراحی و اجرای برنامه درسی، مکان آموزش، زمان آموزش، طراحی شد و برنامه درسی نیز در پنج فصل، پنج عنوان و شانزده سر فصل تدوین گردید. به طوریکه، می توان این برنامه درسی تدوین شده را در قالب کتاب اموزشی، به صورت درس دو واحدی- عمومی در رشته های مختلف، از جمله مهندسی عمران، معماری، کشاورزی به صورت الکترونیکی تدریس کرد. بدیهی است که یافته های این پژوهش امکان آموزش توسعه پایدار در سطح آموزش عالی بر مبنای محتوای الکترونیکی را فراهم آورده است. نتیجهگیری: در نظام آموزش عالی، بحث توسعه پایدار به صورت خاص مطرح نشده لکن به عنوان بخشی از دروس رشته های مهندسی عمران، معماری، کشاورزی به دانشجویان آموزش داده میشود؛ از طرفی دیگر، تلفیق آمـوزش الکترونیکـی بـه عنـوان دستاورد نظام آموزشی نوین در فرآیند آموزش و یـادگیری و برنامـه درسـی مؤسسـات آموزشـی، امری اجتنـاب ناپـذیر اسـت. با توجه به نتایج این مطالعه می توان گفت: بسیاری از واحدهای درسی رشتههای مهندسی عمران، معماری، کشاورزی، به طور مستقیم یا غیر مستقیم اشاراتی به موضوع توسعه پایدار دارند و یا اساتید، طبق تخصص و عالیق خود، در رابطه با موضوع توسعه پایدار اطالعاتی را به دانشجویان ارائه می کنند. در تحقیق حاضر، ضمن توجه به این موضوع، سعی شد محتوای الکترونیکی برنامه درسی آموزش توسعه پایدار در نظام آموزش عالی طراحی شود.
روانشناسی فناوری آموزش
راضیه شیخ الاسلامی؛ مهدی محمدی؛ رضا ناصری جهرمی؛ مجید کوثری
چکیده
هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی، یادگیری خود تنظیم و دستاوردهای تحصیل بود. پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان سال آخر (نیمسال هشتم مقطع کارشناسی و نیمسال سوم مقطع کارشناسی ارشد) در سال تحصیلی 91- 92 دانشگاه شیراز بوده است. نمونه ای با حجم 235 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشهای مرحلهای ...
بیشتر
هدف اصلی از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی، یادگیری خود تنظیم و دستاوردهای تحصیل بود. پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان سال آخر (نیمسال هشتم مقطع کارشناسی و نیمسال سوم مقطع کارشناسی ارشد) در سال تحصیلی 91- 92 دانشگاه شیراز بوده است. نمونه ای با حجم 235 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشهای مرحلهای انتخاب شد. از بین هر یک از دانشکدههای فنی و مهندسی، هنر و معماری، علوم انسانی و علوم پایه دو کلاس کارشناسی و دو کلاس کارشناسی ارشد به صورت تصادفی انتخاب گردیدند و تمامی دانشجویان این کلاسها مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزارهای این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد، 2005)، پرسشنامه یادگیری خودتنظیم (پینتریچ و دی گروت، 1990) و پرسشنامه محقق ساخته دستاوردهای تحصیلی دانشجویان بود که پس از محاسبه روایی و پایایی، بین افراد نمونه توزیع گردید. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که: 1- خودکارآمدی تحصیلی پیش بینی کننده مثبت و معنی دار دستاوردهای تحصیلی دانشجویان است. 2- خودکارآمدی تحصیلی پیش بینی کننده مثبت و معنی دار یادگیری خودتنظیم است. 3- یادگیری خود تنظیم با کنترل خودکارآمدی تحصیلی، پیش بینی کننده مثبت و معنی دار دستاوردهای تحصیلی دانشجویان است. 4- یادگیری خود تنظیم نقش واسطهای در ارتباط بین خودکارآمدی تحصیلی و دستاوردهای تحصیلی دانشجویان دارد.