آموزش الکترونیکی
مرجان معصومی فرد؛ مهدی محمودی؛ مهری پارسا سیرت
چکیده
پیشینه و اهداف: روشهای تدریس فناورانه در دنیای امروز، از قبیل تدریس معکوس، بهعنوان یک بخش مهم و جداییناپذیر از مجموعه فعالیتهای یاددهی- یادگیری، فرصتهای منحصر به فردی برای معلمان جهت تدریس بهتر و بهکارگیری شیوههای مختلف آموزشی برای یادگیری بیشتر و متناسب با نیاز هرکدام از دانشآموزان ایجاد کرده است، مطالعه حاضر با هدف ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: روشهای تدریس فناورانه در دنیای امروز، از قبیل تدریس معکوس، بهعنوان یک بخش مهم و جداییناپذیر از مجموعه فعالیتهای یاددهی- یادگیری، فرصتهای منحصر به فردی برای معلمان جهت تدریس بهتر و بهکارگیری شیوههای مختلف آموزشی برای یادگیری بیشتر و متناسب با نیاز هرکدام از دانشآموزان ایجاد کرده است، مطالعه حاضر با هدف مقایسة تأثیر استفاده از دو روش تدریس معکوس و روش تدریس سنتی بر میزان یادگیری و خودکارآمدی تحصیلی درس فارسی دانشآموزان پایه دوم ابتدایی انجام شد.روشها: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از حیث ماهیت از نوع طرحهای نیمه تجربی با پیشآزمون و پسآزمون است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه دوم ابتدایی منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 است. نمونهگیری بهصورت تصادفی خوشهای چندمرحلهای انجام گرفت. دو کلاس بهعنوان نمونه تحقیق به تعداد 25 نفر و 35 نفرانتخاب شد، از تمامی دانشآموزان هر دو کلاس، پیش آزمون بعمل آمد، سپس دانشآموزان در دو کلاس به صورت همگن توزیع شدند، در یکی از کلاس ها درس فارسی به روش تدریس معکوس (یک رویکرد تدریس پیشرفته و مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات) و در کلاس دیگر درس به روش سنتی (تدریس به شیوه معمول سخنرانی و پرسش و پاسخ) آموزش داده شد و سپس پس آزمون گرفته شد، نکته قابل ذکر آن است که تمامی دانشآموزانی که در کلاس به شیوه تدریس معکوس قرار گرفتند، حداقل یک وسیله الکترونیکی از قبیل تبلت، گوشی تلفن همراه، دستگاه پخش دی وی دی یا سی دی، کامپیوتر و غیره در منزل داشتند تا فیلمها را توسط آنها تماشا کرده و بازخورد آن را روز بعد به کلاس آورند. ابزار گردآوری دادهها جهت بررسی میزان یادگیری درس فارسی شامل پرسشنامه پیشرفت تحصیلی محقق ساخته درخصوص درس فارسی دوم دبستان بود، همچنین ابزار گردآوری دادهها جهت سنجش خودکارآمدی دانشآموزان پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی تحصیلی (MJSES) بود که روایی محتوایی آن توسط دوازده نفر از متخصصان تعلیم و تربیت مورد تأیید قرار گرفت، همچنین پایایی هر دو ابزار نیز با آزمون های آماری مورد بررسی و تائید قرار گرفت.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که روش تدریس معکوس بر میزان یادگیری و خودکارآمدی دانشآموزان پایه دوم ابتدایی گروه آزمایش تأثیر مثبت دارد. بهگونهای که میزان یادگیری و خودکارآمدی در دانشآموزانی که با استفاده از روش تدریس معکوس، درس فارسی دوم دبستان را یادگرفته اند، نسبت به دانشآموزانی که به مطالعه درس فارسی با شیوههای سنتی و پرسش وپاسخ پرداختهاند بالاتر بوده است.نتیجهگیری: استفاده از روش تدریس معکوس بهعنوان یک روش تدریس فناورانه نوین بیش از روش سنتی می تواند منجر به تقویت یادگیری فرد شده و احساس خودکارآمدی را در شاگردان افزایش دهد؛ زیرا قبل از شروع کلاس درس یادگیرنده از طریق درگیری با محتوای درس فعالانه می آموزد و در حین شرکت در کلاس درس نیز با آمادگی بیشتری وارد کلاس میشود و آمادگی قبلی او موجب یادگیری عمیقتر و احساس کارآمدی میشود؛ بنابراین پیشنهاد میشود استفاده از این روش تدریس فناورانه به ویژه در زمان پاندمی کرونا که شرکت در کلاسهای حضوری محدود شده است، بهمنظور عمق بخشیدن به تجربیات یادگیری شاگردان در یادگیری زبان فارسی، در دستور کار آموزش و پرورش قرار گیرد.
علوم تربیتی
علی دیناروند؛ زینب گلزاری
چکیده
پیشینه و اهداف: در میان عوامل و عناصر متعدد و فراوانی که در حوزه آموزشوپرورش دخیل هستند، یقیناً نقش معلم بهعنوان محور و مدار علم و دانش و چراغ هدایت از سایرین برجستهتر واصلیتر است در حقیقت رهبری نسل آیندهی هر جامعهای به دست معلمان آن جامعه است، بنابراین معلم باید ازلحاظ شخصیت آنچنان باشد که دانشآموزان او را بهعنوان یک ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در میان عوامل و عناصر متعدد و فراوانی که در حوزه آموزشوپرورش دخیل هستند، یقیناً نقش معلم بهعنوان محور و مدار علم و دانش و چراغ هدایت از سایرین برجستهتر واصلیتر است در حقیقت رهبری نسل آیندهی هر جامعهای به دست معلمان آن جامعه است، بنابراین معلم باید ازلحاظ شخصیت آنچنان باشد که دانشآموزان او را بهعنوان یک رهبر و راهنمای مطلع، مهربان و صدیق بپذیرند و الگوی رفتاری خویش قرار دهند. بدیهی است که معلم زمانی میتواند به رسالت آموزشی خود عمل نماید و انتظارات اجتماعی را برآورده سازد که از ویژگیهای مکفی و لازم برخوردار باشد. یکی از این ویژگیها که با موفقیت یا شکست معلمان در ارتباط است، خودکارآمدی است. ویژگی مهم دیگر نگرشی است که معلمان نسبت به شغل خوددارند. نگرش شغلی نیز یکی از مهمترین عواملی است که نقش برجستهای در اثربخشی سازمان دارد. همچنین این عوامل، علاوه بر رفتارهای فراتر از نقش در کارکنان برافزایش رقابت و عملکرد بهتر در آینده نیز اثر خواهند داشت و نیز ارتباط نیرومندی با موفقیت دانشآموزان دارد. با توجه به اهمیت نگرش حرفهای و خودکارآمدی پژوهش حاضر درصدد است تأثیر روش تدریس معکوس را بهعنوان یکی از عوامل مؤثر بر نگرش حرفهای و خودکارآمدی معلمان مقطع متوسطه شهر تهران را موردبررسی قرار دهد.روشها: روش پژوهش کمی، غیرآزمایشی از نوع علی-مقایسه ای (پس رویدادی) است. جامعهی آماری شامل معلمان مقطع متوسطه منطقه 4 تهران که از روش معکوس استفاده کردهاند، است که به کمک روش نمونهگیری در دسترس و هدفمند 15 نفراز معلمان مقطع متوسطه که دارای بیشترین فراوانی در جنسیت، سابقه، نوع استخدام و منطقهی محل خدمت بودند، انتخاب شدند. 15 نفر همتای آنان که به روش سنتی تدریس میکردند به گروه گواه گمارش یافتند.بهمنظورارزیابی اثربخشی روش تدریس معکوس، دو متغیر وابسته نگرش حرفهای و خودکارآمدی به ترتیب بهوسیلهی پرسشنامهی یزدان پناه (1393) وچانن موران و ولفولک هوی (2001) موردبررسی قرار گرفت. برای تحلیل دادهها، از تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) و تحلیل واریانس یکراهه (آنوا) استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش بیانگر آن است میزان نگرش حرفهای و خودکارآمدی کلی و مؤلفههای خودکارآمدی معلمانی که از تدریس معکوس استفاده کردهاند بهطور معناداری بیش از معلمانی است که از روش سنتی در کلاس خود بهره بردهاند.نتیجهگیری: پژوهش حاضر نشان داد که یک روش تدریس نیز میتواند بر نگرش حرفهای وخودکارآمدی معلمان تأثیری مثبت بگذارد بنابراین جهت بازدهی بهتر این روش لازم است اولیا نسبت به انجام این روش همراهی کنند و متولیان آموزش و پروش کشور بر آموزش این رویکرد در قالب ضمن خدمتها و نیز فراهم نمودن امکانات لازم اهتمام ورزند. پژوهشگران در جهت ادامه پژوهش حاضر از جامعه مردان ونیز از معلمان دارای سابقهای کمتر از 20 سال استفاده نمایند و نیز به انجام پژوهش در سایر نقاط کشور مبادرت ورزند.