رویکردهای نوین آموزشی
وحیده سادات واحدی
چکیده
پیشینه و اهداف: راهبرد کلاس معکوس یکی از روشهای نوین آموزش-یادگیری است که در سالیان اخیر توانسته است نظر بسیاری از محققان و صاحب نظران را به خود جلب نماید و بهعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات مطرح شده و چالشهای فرارو ارائه شود. افزون بر این در زمینه آموزش زبان انگلیسی، اخیراً توجه بسیاری از متخصصان معطوف به آموزش راهبردهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: راهبرد کلاس معکوس یکی از روشهای نوین آموزش-یادگیری است که در سالیان اخیر توانسته است نظر بسیاری از محققان و صاحب نظران را به خود جلب نماید و بهعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات مطرح شده و چالشهای فرارو ارائه شود. افزون بر این در زمینه آموزش زبان انگلیسی، اخیراً توجه بسیاری از متخصصان معطوف به آموزش راهبردهای یادگیری بهعنوان عاملی مؤثر بر فراگیری زبان شده است. امروزه بسیاری بر این باورند که فراگیری دانش زبانی به تنهایی موفقیت زبانآموزان را تضمین نمیکند؛ بلکه پرورش زبانآموزانی خودراهبر از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش معکوس راهبردهای یادگیری (شناختی-فراشناختی) بر بهبود مهارت گفتاری و خودتنظیمی فراگیران صورت گرفت.روشها: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایشی و کنترل است. شرکتکنندگان این پژوهش 120 نفر از زبانآموزان سطح متوسط بودند که به سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیمبندی شدند. گروه آزمایشی اول همزمان با تدریس کتاب آموزشی معمول در مؤسسه تحت آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) از طریق کلاس معکوس قرار گرفتند. به گروه آزمایشی دوم کتاب آموزشی مؤسسه از طریق شیوه کلاس معکوس بدون تلفیق آموزش راهبردهای یادگیری آموزش داده شد. گروه آزمایشی سوم همزمان با تدریس کتاب آموزشی، تحت آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) از طریق کلاس درس سنتی قرار گرفتند. به زبانآموزان گروه کنترل کتاب آموزشی به روش معمول سنتی آموزش داده شد و سعی شد تحت آموزش هیچیک از راهبردهای یادگیری قرار نگیرند. جهت سنجش میزان مهارت گفتاری شرکتکنندگان در ابتدا و انتهای پژوهش از آزمونهای رایج در مؤسسه که بر اساس محتوای کتاب تدریس شده طراحی شدهاند استفاده گردید. روایی ابزار توسط چندین نفر از مدرسان زبان باتجربه مؤسسه مورد بررسی وتأیید قرار گرفت. پایایی ابزار نیز توسط آلفای کرونباخ سنجیده و برابر 88/0 گزارش شد. میزان خودتنظیمی فراگیران نیز باپرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) ارزیابی شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کوواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس دوراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش معکوس راهبردهای یادگیری بر بهبود مهارت گفتاری زبانآموزان تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان داد که اثرات مستقل دو متغیر آموزش معکوس و آموزش راهبردهای یادگیری بر میزان خودتنظیمی فراگیران معنادار بوده، درحالیکه تعامل این دو متغیر مستقل معنادار نیست. درادامه با توجه به نتایج آزمون تعقیبی توکی برای اثر آموزش معکوس و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری چنین مشخص شد که تفاوت بین میانگین نمرات خودتنظیمی تمامی گروهها در رابطه با روش آموزش معکوس و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری معنیدار است.نتیجهگیری: براساس نتایج بهدست آمده می توان نتیجه گرفت آموزش معکوس بهعنوان رویکردی نوین در قالب تلفیق با آموزش سنتی میتواند به افزایش کارایی کلاسهای درس سنتی آموزش زبان منتهی شود. بهعلاوه فراگیران زبان انگلیسی عمدتاً از کمبود تعامل در محیط خارج از کلاس درس شکایت دارند و کلاسهای معکوس با فراهم کردن محیطهای ارتباطی تعاملی خارج از کلاس درس میتواند این نیاز را مرتفع سازد.
فناوری آموزش- آموزش عمومی
وحیده سادات واحدی؛ ملیحه ابراهیمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای تفکر انتقادی بر درک مطلب و نوع راهبردهای یادگیری مورداستفاده توسط زبانآموزان ایرانی انجام شد. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعة آماری این پژوهش شامل 140 دانشجو بودند که به شیوة نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهطور ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای تفکر انتقادی بر درک مطلب و نوع راهبردهای یادگیری مورداستفاده توسط زبانآموزان ایرانی انجام شد. این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعة آماری این پژوهش شامل 140 دانشجو بودند که به شیوة نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. 80 نفر از شرکتکنندگان در گروه آزمایشی در خلال جلسات آموزش زبان از آموزش مهارتهای تفکر انتقادی بهرهمند شدند، درحالیکه 60 نفرگروه کنترل چنین آموزشی دریافت نکردند. ابزار مورداستفادة تحقیق جهت گردآوری دادهها شامل آزمون درک مطلب خواندن و پرسشنامة راهبردهای یادگیری (SILL) بود که بهصورت پیشآزمون و پسآزمون اجرا شدند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس پردازش شدند. نتایج نشان داد که گروه آزمایشی پس از مداخله عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل در پسآزمون درک مطلب خواندن داشتند (p<0.05). افزون بر این نتایج نشان داد شرکتکنندگان پس از پایان مداخله از راهبردهای فراشناختی، اجتماعی و جبرانی بیشتری در حین خواندن متون در مقایسه با قبل از شروع دورة آموزشی استفاده میکردند. درمجموع یافتههای مطالعة حاضر و همخوانی آن با نتایج پژوهشهای پیشین نشان داد که آموزش مهارتهای تفکر انتقادی نقش مهمی در افزایش توانایی خواندن و درک مطلب و نوع راهبردهای مورداستفاده توسط زبانآموزان بازی میکند. بهعبارتدیگر، حرکت بهسوی آموزش مبتنی بر تفکر و بهرهمندی از فعالیتهایی در راستای آموزش و تقویت مهارتهای تفکر انتقادی در خلال کلاسهای عادی آموزش زبان میتواند به دستاوردهای بهتری درزمینة فراگیری زبان منتهی گردد.