فناوری آموزش- دوره ابتدایی
سعیده اکبرپور؛ فریده حمیدی؛ فریبا شاپوریان
چکیده
پیشینه و اهداف: بررسی ادبیات پیشین حاکی از آن است که توجه به توسعه مهارتهای ادراک دیداری فضایی در دانشآموزان ابتدایی بهعنوان یک اصل اساسی در آموزش هنر، علاوه بر اینکه میتواند به بهبود عملکرد و پیشرفت تحصیلی آنها در درس هنر کمک کند، بهعنوان عامل مهم در خلاقیت آنها نیز بهشمار میرود. مهارتهای ادراک دیداری فضایی به ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بررسی ادبیات پیشین حاکی از آن است که توجه به توسعه مهارتهای ادراک دیداری فضایی در دانشآموزان ابتدایی بهعنوان یک اصل اساسی در آموزش هنر، علاوه بر اینکه میتواند به بهبود عملکرد و پیشرفت تحصیلی آنها در درس هنر کمک کند، بهعنوان عامل مهم در خلاقیت آنها نیز بهشمار میرود. مهارتهای ادراک دیداری فضایی به دانشآموزان کمک میکنند تا تصاویر مختلف در محیط اطراف خود را بهتر درک کنند و با افکار خود ارتباط برقرار کنند. این مهارتها باعث میشوند دانشآموزان بتوانند ایدههای خلاقانهتری ایجاد کنند و در درس هنر بهعنوان یکی از جوانب مهم خلاقیت خود پیشرفت کنند و ازآنجا که هنر بهعنوان یکی از عناصر اصلی توسعه شخصیت کودکان محسوب میشود، این تأثیر میتواند در توسعه کامل آنها نقش مهمی ایفا کند. با اینحال، بررسی پیشینه پژوهش حاکی از خلأ نظری موجود در این حوزه است؛ زیرا اغلب پژوهشها یا ادراک دیداری فضایی را بهعنوان متغیر وابسته در نظر گرفتهاند و یا رابطه آن را با سایر موضوعات و در قالب سایر دروس مانند ریاضی در نظر گرفتهاند. همچنین اغلب پژوهشها به تأثیر این مهارتها بر دانشآموزان در مراحل گوناگون تحصیلی پرداختهاند و پژوهشهای مختص دانشآموزان ابتدایی کمتر انجام شده است. بر این اساس، این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارتهای ادراک دیداری فضایی بر خلاقیت و پیشرفت در درس هنر دانشآموزان ابتدایی انجام شده است.روشها: روش پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری در این پژوهش همه دانشآموزان دختر حاضر در کلاس هنر در سال تحصیلی 1401-1402 در پایه پنجم دبستان در منطقه پنج شهر تهران و نمونه پژوهش نیز شامل دو گروه آزمایش و کنترل بود که گروه آزمایش از یک مدرسه و گروه کنترل از مدرسه دیگر انتخاب شدند. بدین منظور 36 نفر از دانشآموزان از پایه پنجم در دو مدرسه انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در قالب دو گروه 18 نفر آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای سنجش خلاقیت از آزمون خلاقیت تورنس استفاده شد. پس از اجرای پیشآزمون گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل (آموزش مهارتهای ادراک دیداری فضایی) قرار گرفت و گروه کنترل نیز در معرض آموزش با این محتوا قرار نگرفت و به شکل معمول درس هنر را آموخت. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافتهها: براساس نتایج، میانگین خلاقیت در گروه آزمایش 33/84 و در گروه کنترل 73/78 بود که نشان از بیشتر بودن میانگین گروه آزمایش به میزان 60/5 بود. با توجه به کمتر بودن سطح معناداری از 05/0، مداخله مهارتهای ادراک دیداری فضایی در گروه آزمایش موجب افزایش خلاقیت و سه مؤلفه آن یعنی سیالیت، ابتکار و توانایی بسط دانشآموزان در درس هنر شد؛ ولی با توجه به بیشتر بودن سطح معناداری از 05/0، مداخله مهارتهای ادراک دیداری فضایی تأثیر معناداری بر انعطافپذیری نداشت.نتیجهگیری: بررسی مهارتهای ادراک دیداری فضایی بر متغیر خلاقیت و 4 مؤلفه آن نشان داد که اثربخشی مداخله مهارتهای ادراک دیداری فضایی بر متغیر خلاقیت کل، مؤلفه سیالیت، مؤلفه ابتکار و مؤلفه بسط مورد تأیید قرار گرفت؛ با این حال تأثیر این مداخله بر مؤلفه انعطافپذیری مورد تأیید قرار نگرفت. همچنین، بررسیها حاکی از آن بود که مداخله مهارتهای ادراک دیداری فضایی موجب افزایش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان ابتدایی در درس هنر میشود. به عبارتی میتوان بیان کرد مهارتهای ادراک دیداری فضایی از طریق آموزش هنر تأثیر بسزایی در یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دارد و میتواند بهعنوان عامل مهمی در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس پیشنهاد میشود تا معلمان از روشهای تدریس نوین استفاده کنند و مشارکت دانشآموزان را افزایش دهند؛ برای خلاقیت دانشآموزان ارزش قائل شوند؛ دانشآموزان را تشویق کنند؛ برای خلاقیتشان جایزه در نظر بگیرند و کلاسهای درس هنر را برای افزایش تفکر خلاق دانشآموزان در محیطهای خارج از کلاس برگزار کنند. همچنین با توجه به محدودیتهای پژوهش پیشنهاد میشود پژوهشگران در آینده پژوهشهای مشابهی را در درازمدت و دورههای زمانی گوناگون یا با روش کیفی یا با در نظر گرفتن نمونههای آماری مختلف انجام دهند.