رویکردهای نوین آموزشی
شیلا سلیمانی؛ خدیجه علیآبادی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف: نیاز به عملکرد و استقلال سبکهای حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان در دنیای دانش مدار کنونی، امری ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بهبود آن تحت الگوی یادگیری معکوس به این موضوع پرداخته است.روشها: تحقیق حاضر از نوع کاربردی و نیمهآزمایشی است. جامعه آماری پژوهش از میان کلیه فراگیران ثبتنام شده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نیاز به عملکرد و استقلال سبکهای حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان در دنیای دانش مدار کنونی، امری ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بهبود آن تحت الگوی یادگیری معکوس به این موضوع پرداخته است.روشها: تحقیق حاضر از نوع کاربردی و نیمهآزمایشی است. جامعه آماری پژوهش از میان کلیه فراگیران ثبتنام شده در مرکز آموزشهای تخصصی کوتاه مدت زبان انگلیسی علاءالدین از سال تحصیلی 1397 تا 1399 (تعداد 380 نفر) بهصورت هدفمند و در دسترس تعیین شد. معیار انتخاب زبانآموزان با جایگزینی تصادفی بود. در پرسشنامههای پیش آزمون و پس آزمونی که فراگیران به سؤالات بهطور کامل پاسخ نداده بودند و یا مواردی که بدون جواب بودند از این مجموعه حذف شدند. در نهایت مشارکتکنندگان تعداد 220 نفر شدند که در دو گروه کنترل و آزمایش هر گروه 110 نفر قرار گرفتند. بهمنظور جمعآوری دادهها، از پرسشنامهی حلمسأله کسیدی و لانگ (Cassidy & Long, 1996) با 24 سؤال که روی یک مقیاس سه درجهای (بله، خیر و نمیدانم) تنظیم شده و شش عامل را میسنجد، استفاده شد. این پرسشنامه ابتدا بهعنوان پیشآزمون روی گروه کنترل و آزمایش اجرا شد. سپس در گروه کنترل از آموزش به شیوه معمول و متداول که تمام مراکز آموزش زبان از آن بهره میگیرند، استفاده شد. بدین معنی که ارائه مفاهیم بهصورت تدریس سخنرانی شفاهی یا کتبی از طرف مدرس صورت گرفت که شامل استفاده از روش حفظ و تکرار و پرسش و پاسخ توسط فراگیر است. در آن به علاقه، استعداد و تفاوتهای فردی فراگیران توجه نمیشود. شیوه تدریس معکوس در گروه آزمایش اجرا شد. به این معنی که مدرس معکوس تدریس نمود. در این روش، مدرس کتاب، اسلایدها، جزوه آموزشی و همچنین آزمونهای تعاملی (interactive tests) را تهیه کرد و سپس بستر شبکه اجتماعی مناسب با توجه به دسترسی آسان (تلگرام و واتس اپ) را در نظر گرفت. او این موارد را قبل از کلاس در اختیار فراگیران قرار داد. فراگیران و مدرس میتوانستند با به اشتراک گذاشتن مطالب آموزشی، ایدهها، سؤالات، تکالیف و نکات را از طریق این شبکههای اجتماعی تعاملی با یکدیگر به اشتراک گذاشته و در ارتباط باشند. این روش به مدت 16 ماه (بدون درنظر گرفتن جلسات لغو شده) در 10 دوره و برای هرکدام از گروههای آزمایش و کنترل 5 دوره آموزش داده شد. هر دوره شامل 39 جلسه 90 دقیقهای (58.5 ساعت) 2 جلسه در هفته و یا 20 جلسه 180 دقیقهای (60 ساعت) یک جلسه در هفته فقط جمعهها تحت آموزش یک مربی برگزار شد. در ابتدای جلسه بعد، از مطالب جلسه قبل پسآزمون و مصاحبه شده و در مورد محتوای همان جلسه پیشآزمون گرفته میشد. برای پاسخ به سؤالات تحقیق، از آزمون اندازهگیری مکرر (repeated measurement) و آزمونهای پارامتریک T یک نمونه استفاده شد.یافتهها: یافتهها حکایت از اثر این روش تدریس بر بهبود عملکرد و استقلال در حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان تحت الگوی یادگیری معکوس داشت.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ارزش و مقبولیت الگو در کنار روشهای تدریس سنتی بر عملکرد و استقلال در حل مسأله یادگیری دستور زبان انگلیسی دانشجویان تأثیر فراوان داشته و باعث افزایش اعتماد به نفس فراگیران میشود. اجرای پژوهشهای همانند در دروس مختلف رشتههای مختلف دانشگاهی و همچنین بررسی این شیوه تدریس بر روی نمونههای بیشتر از جمله پیشنهادها برای پژوهشهای آتی است.
رویکردهای نوین آموزشی
زهرا کلانترنیا؛ احمد شاهورانی سمنانی؛ محمد حسن بهزادی؛ محسن رستمی مال خلیفه؛ محمدرضا مردان بیگی
چکیده
پیشینه و اهداف: تربیت افراد خلاق یکی از اهداف مهم نظامهای آموزشی است. بی شک بهکارگیری الگوهای آموزشی متناسب با محتوای آموزشی، فراهمکننده بستر مناسبی جهت تحقق این هدف است. الگوهای بدیعهپردازی و 5E منجر به افزایش خلاقیت دانشآموزان میگردند. در الگوی بدیعهپردازی فرد تلاش میکند تا با دید تازهای به مسأله بنگرد و آن را به ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تربیت افراد خلاق یکی از اهداف مهم نظامهای آموزشی است. بی شک بهکارگیری الگوهای آموزشی متناسب با محتوای آموزشی، فراهمکننده بستر مناسبی جهت تحقق این هدف است. الگوهای بدیعهپردازی و 5E منجر به افزایش خلاقیت دانشآموزان میگردند. در الگوی بدیعهپردازی فرد تلاش میکند تا با دید تازهای به مسأله بنگرد و آن را به وسیله قیاس و تشبیه به مسالهای آشنا تبدیل کند. در الگوی 5E فراگیر از طریق شرکت در فعالیتهای متنوع به کشف روابط، راه حلها و مفاهیم نایل میشود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر مداخلات آموزشی مبتنی بر الگوهای بدیعهپردازی و 5E در عملکرد تحصیلی هندسه دانشآموزان پایه نهم است.روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی بوده که در آن از طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. از جامعه آماری دانشآموزان دختر پایه نهم دبیرستان دولتی شهر تهران، 3 کلاس پایه نهم به روش نمونهگیری در دسترس، هر کلاس شامل 30 نفر دانشآموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس دو کلاس به صورت تصادفی به عنوان گروههای آزمایشی بدیعهپردازی و 5E و یک کلاس به عنوان گروه کنترل انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها شامل آزمونهای عملکرد محقق ساخته، متناسب با الگوهای بدیعهپردازی و 5E بود که پایایی و روایی این آزمونها فقط برای گروه 5E بررسی شد و نتایج آن برای گروههای بدیعهپردازی و 5E تعمیم داده شد. به منظور جمعآوری دادهها در ابتدا پیش آزمونهای عملکرد مبتنی بر مفاهیم پایهای هندسی مورد نظر برای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل اجرا شد. سپس محتوای درسی مبتنی بر الگوهای بدیعهپردازی و 5E و روش سنتی برای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل، در 8 جلسه 60 دقیقهای در پنج هفته متوالی توسط محقق اجرا شد. در انتها پس آزمونهای عملکرد محقق ساخته مبتنی بر مفاهیم هندسی تدریس شده برای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمونهای کلوموگروف اسمیرنف (جهت بررسی نرمال بودن دادهها) و آزمون آنوا توسط نرم افزار آماری Spss استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش در بخش آمار توصیفی نشان داد که اختلاف میانگین بین پیش آزمون پس آزمونهای عملکرد گروههای بدیعهپردازی با 37/2 نمره و 5E با 61/3 نمره نسبت به گروه کنترل با 42/0 نمره از افزایش قابل توجهی برخوردار است. همچنین در بخش آمار استنباطی نتایج آزمون آنوا برای پیش آزمونهای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل حاکی از آن است که سطح علمی دانشآموزان گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل یکسان است (05/0<963/0). نتایج آزمون آنوا برای پس آزمونهای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل نشان داد که آموزش مبتنی بر الگوهای بدیعهپردازی، 5E بر عملکرد دانشآموزان پایه نهم در درس هندسه تأثیر مثبت دارد (00/0<05/0).نتیجهگیری: کاربرد الگوهای بدیعهپردازی و 5E منجر به بهبود عملکرد دانشآموزان گردیده است؛ لذا باید تأکید سیستم آموزشی بر استفاده از روشهایی باشد که هدفشان افزایش تعامل و همکاری بین دانشآموزان است؛ لذا پیشنهاد میشود آموزشهای لازم جهت آشنایی و کاربرد شیوههای تدریس فعال مانند استفاده از الگوهای بدیعهپردازی، بایبی و ... در برنامه درسی معلمان تربیتمعلم و دانشکدهها گنجانده شود. همچنین محتوای کتابهای درسی براساس شیوههای تدریس فعال، بهصورتی که این روشها قابل آموزش و اجرا باشند، سازماندهی شود. این پژوهش با محدودیتهایی همراه بوده که ممکن است در تعمیمپذیری یافتههای پژوهش تأثیرگذار باشند. از آنجاکه امکان کنترل متغیرهای مزاحمی چون هوش و جنسیت برای محقق وجود ندارد؛ این متغیرها تا حدودی در نتایج تأثیرگذارند. همچنین بهدلیل محدودیتهای زمانی و مکانی و صدور مجوزهای لازم، این پژوهش فقط در بین دانشآموزان دختر پایه نهم انجام شد. طبیعی است افزایش نمونه منجر به نتایج دقیقتری خواهد شد.
رویکردهای نوین آموزشی
سهیلا گوهررخی؛ علیرضا صابری کاخکی؛ مهدی سهرابی؛ مهدی جباری نوقابی
چکیده
پیشینه و اهداف: متخصصان تعلیم و تربیت روش های تدریس را به دو دسته اصلی روش سنتی و روش های فعال تدریس تقسیم میکنند. در روشهای سنتی معلم همه کاره است و دانشآموزان حالتی منفعل و پذیرنده دارند و یادگیری یک طرفه و یک سویه از جانب معلم صورت می گیرد. روش فعال تدریس به روشهایی اطلاق می گردد که در آنها شاگردان در جریان آموزش نقش فعالی بر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: متخصصان تعلیم و تربیت روش های تدریس را به دو دسته اصلی روش سنتی و روش های فعال تدریس تقسیم میکنند. در روشهای سنتی معلم همه کاره است و دانشآموزان حالتی منفعل و پذیرنده دارند و یادگیری یک طرفه و یک سویه از جانب معلم صورت می گیرد. روش فعال تدریس به روشهایی اطلاق می گردد که در آنها شاگردان در جریان آموزش نقش فعالی بر عهده دارند و با استفاده از راهنمایی معلم به کسب تجربه می پردازند و یادگیری جریانی دوسویه دارد. چنین بنظر می رسد که روشهای تدریس بر روی یک طیف قرار دارند و از حالت معلم محور تا حالت شاگرد محور امتداد می یابد. روش دستوری یا فرماندهی یک شیوه معلم محور است. در این روش انتظارات و اهداف برای شاگردان روشن است و در کلاس های بزرگ کاربرد مناسب تری دارد. روشهای تدریس متفاوتی برای فراگیران مورد استفاده قرار میگیرد، اما توافق نظری در این خصوص که کدام روش بهره وری بیشتری دارد، صورت نگرفته است. لذا هدف از مطالعه حاضرمقایسه اثر روشهای تدریس دستوری و دوسویه بر عملکرد و یادگیری شوت ثابت بسکتبال با تکیه بر مدل جنتایل می باشد.روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود که به صورتپیش آزمون و پس آزمون انجام شد. شرکت کنندگان شامل 43 دختر نوجوان داوطلب بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. افراد به صورت تصادفی به سه گروه روش تدریس دستوری، دوسویه و کنترل تقسیم شدند. شرکت کنندگان تکلیف پرتاب آزاد بسکتبال را مطابق با مدل جنتایل تمرین کردند و عملکرد آنها طی چهار مرحله پیش آزمون، یادداری فوری و یادداری های با تاخیر اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده گردید.یافتهها: هردو روش دستوری و دو سویه بر عملکرد شرکت کنندگان تاثیر معنی داری داشت(0.05≥P)، اما تفاوت معنا داری بین دو شیوه دستوری و دوسویه دیده نشد(0.05≥P.). نتایج کلی تحقیق بیانگر این است که در فرایند یادگیری این مهارت، هر دو روش می تواند اثرات مثبتی بر آموزش مهارت داشته و موجب پیشرفت مهارت گردد.نتیجهگیری:. نتایج کلی تحقیق حاضر بیانگر این نکته می باشد که در آموزش و یادگیری شوت ثابت بسکتبال بین دو روش تدریس تفاوت معنی داری وجود نداشته است، بدین معنا که هر دو روش دستوری و دو سویه می تواند اثرات مثبتی بر روند آموزش داشته باشند. اگرچه امروزه برخی محققین روشهای فعال تدریس را مورد توجه قرار داده اند و تاکید بیشتری بر آن دارند ولی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که روش تدریس دستوری نیز به همان میزان موجب پیشرفت در یادگیرنده می شود که احتمالا دانشآموزان در هر دو روش تدریس از مزایای مربوط به این روش ها که به برخی از آنها در بحث اشاره شد استفاده کرده اند و تفاوت معنی داری در دو روش تدریس مشاهده نشد. بنابراین پیشنهاد می شود محققین در پژوهش های خود سایر قیود را نیز دستکاری نمایند تا زوایای پنهان اثربخشی روشهای تدریس روشن تر گردد.