آموزش الکترونیکی
خدیجه پاسبان خمری؛ محمد رضا ربیعی؛ احمد شاهورانی سمنانی؛ محسن رستمی مال خلیفه
چکیده
پیشینه و اهداف: شیوع همهگیری کووید-۱۹ و گسترش ناگهانی آموزش مجازی، چالشهای بیسابقهای را در نظامهای آموزشی، بهویژه در زمینه ارزشیابی مؤثر و دقیق، ایجاد کرد. ارزشیابی، عنصری کلیدی در فرآیند یادگیری است که بر کیفیت تدریس و یادگیری دانشآموزان تأثیر مستقیم میگذارد. در این میان، کاهش سطح یادگیری، به ویژه در درس ریاضی، به مسئلهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: شیوع همهگیری کووید-۱۹ و گسترش ناگهانی آموزش مجازی، چالشهای بیسابقهای را در نظامهای آموزشی، بهویژه در زمینه ارزشیابی مؤثر و دقیق، ایجاد کرد. ارزشیابی، عنصری کلیدی در فرآیند یادگیری است که بر کیفیت تدریس و یادگیری دانشآموزان تأثیر مستقیم میگذارد. در این میان، کاهش سطح یادگیری، به ویژه در درس ریاضی، به مسئلهای مهم در آموزش تبدیل شدهاست. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر اجرای یک شیوهنامه ارزشیابی آموزش الکترونیکی طراحی شده بر یادگیری دانشآموزان در درس ریاضی انجام شدهاست. سؤال اصلی پژوهش این است که آیا اجرای شیوهنامه ارزشیابی آموزش الکترونیکی میتواند به بهبود یادگیری ریاضی دانشآموزان کمک کند؟روشها: این پژوهش از نوع آزمایشی-تجربی است. گروه آزمایش تحت تأثیر متغیر مستقل (اجرای شیوهنامه ارزشیابی آموزش الکترونیکی) قرار گرفت، در حالیکه گروه کنترل این مداخله را تجربه نکرد. متغیر وابسته، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در درس ریاضی است. عوامل مداخلهگر شامل پایه تحصیلی و نوع مدرسه (تیزهوشان، شاهد و عادی) نیز در مدل آماری لحاظ شدند. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر متوسطه اول استان گلستان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونهای به حجم 204 نفر از دانشآموزان (گروه آزمایش) به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. بهمنظور مقایسه و کنترل، 379 دانشآموز دختر متوسطه اول (گروه کنترل) با رعایت تناسب در نوع مدرسه انتخاب شدند.مراحل اجرا: در مرحله اول، محتوای الکترونیکی درس ریاضی توسط دبیران شرکتکننده طراحی و تولید شد. همچنین، کارگاه آموزشی برای دبیران برگزار شد تا ضمن آموزش مفاهیم ارزشیابی، چارچوب اجرای شیوهنامه، مطابق با محیط آموزش مجازی، تدوین شود. در مرحله دوم، شیوهنامه در گروههای آزمایش و کنترل اجرا و اثربخشی آن مورد سنجش قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از شاخصهای توصیفی (میانگین، واریانس و ...) و آزمونهای آماری استنباطی (تحلیل کوواریانس و آزمونهای چندمتغیره و تکمتغیره) با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 27 استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری بین پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در گروههای آزمایش و کنترل پس از اجرای شیوهنامه ارزشیابی آموزش الکترونیکی وجود دارد. بهعبارت دیگر، اجرای شیوهنامه منجر به افزایش معنیدار پیشرفت تحصیلی دانشآموزان شد. همچنین، اثر معنیداری برای پایه تحصیلی در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مشاهده شد. نوع مدرسه نیز تأثیر معنیداری بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دارد.نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش مؤثر بودن شیوهنامه ارزشیابی آموزش الکترونیکی در بهبود یادگیری ریاضی دانشآموزان را تأیید میکند. استفاده از راهبردهای ارزشیابی متناسب با اهداف آموزشی و محتوای درس و بهکارگیری روشهای تلفیقی ارزشیابی، بهجای تکیه بر یک روش واحد، میتواند به افزایش اعتبار ارزشیابی و بهبود پیشرفت تحصیلی دانشآموزان کمک کند. این یافتهها، پیشنهادهایی برای طراحی و اجرای نظامهای ارزشیابی مؤثرتر در آموزش الکترونیکی ارائه میدهند. اجرای شیوهنامه ارزشیابی الکترونیکی نه تنها باعث افزایش دقت و صحت ارزشیابیها میشود، بلکه با ایجاد انگیزه و تشویق دانشآموزان به یادگیری، نقش بسزایی در بهبود کیفیت آموزش دارد. روشهای ارزشیابی تلفیقی، با فراهم کردن بازخوردهای دقیق و قابل اعتماد، میتوانند به دبیران کمک کنند تا نقاط ضعف و قوت دانشآموزان را شناسایی کرده و برنامههای آموزشی خود را براساس نیازهای واقعی آنان تنظیم کنند. از این رو، توصیه میشود که نظامهای آموزشی به بهرهگیری از روشهای ارزشیابی الکترونیکی و تلفیقی روی آورند تا بدین وسیله، فرآیند یادگیری را بهبود بخشیده و دانشآموزان را برای چالشهای آینده آماده کنند.
رویکردهای نوین آموزشی
زهرا کلانترنیا؛ احمد شاهورانی سمنانی؛ محمد حسن بهزادی؛ محسن رستمی مال خلیفه؛ محمدرضا مردان بیگی
چکیده
پیشینه و اهداف: تربیت افراد خلاق یکی از اهداف مهم نظامهای آموزشی است. بی شک بهکارگیری الگوهای آموزشی متناسب با محتوای آموزشی، فراهمکننده بستر مناسبی جهت تحقق این هدف است. الگوهای بدیعهپردازی و 5E منجر به افزایش خلاقیت دانشآموزان میگردند. در الگوی بدیعهپردازی فرد تلاش میکند تا با دید تازهای به مسأله بنگرد و آن را به ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تربیت افراد خلاق یکی از اهداف مهم نظامهای آموزشی است. بی شک بهکارگیری الگوهای آموزشی متناسب با محتوای آموزشی، فراهمکننده بستر مناسبی جهت تحقق این هدف است. الگوهای بدیعهپردازی و 5E منجر به افزایش خلاقیت دانشآموزان میگردند. در الگوی بدیعهپردازی فرد تلاش میکند تا با دید تازهای به مسأله بنگرد و آن را به وسیله قیاس و تشبیه به مسالهای آشنا تبدیل کند. در الگوی 5E فراگیر از طریق شرکت در فعالیتهای متنوع به کشف روابط، راه حلها و مفاهیم نایل میشود. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر مداخلات آموزشی مبتنی بر الگوهای بدیعهپردازی و 5E در عملکرد تحصیلی هندسه دانشآموزان پایه نهم است.روشها: روش پژوهش نیمه آزمایشی بوده که در آن از طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. از جامعه آماری دانشآموزان دختر پایه نهم دبیرستان دولتی شهر تهران، 3 کلاس پایه نهم به روش نمونهگیری در دسترس، هر کلاس شامل 30 نفر دانشآموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس دو کلاس به صورت تصادفی به عنوان گروههای آزمایشی بدیعهپردازی و 5E و یک کلاس به عنوان گروه کنترل انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها شامل آزمونهای عملکرد محقق ساخته، متناسب با الگوهای بدیعهپردازی و 5E بود که پایایی و روایی این آزمونها فقط برای گروه 5E بررسی شد و نتایج آن برای گروههای بدیعهپردازی و 5E تعمیم داده شد. به منظور جمعآوری دادهها در ابتدا پیش آزمونهای عملکرد مبتنی بر مفاهیم پایهای هندسی مورد نظر برای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل اجرا شد. سپس محتوای درسی مبتنی بر الگوهای بدیعهپردازی و 5E و روش سنتی برای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل، در 8 جلسه 60 دقیقهای در پنج هفته متوالی توسط محقق اجرا شد. در انتها پس آزمونهای عملکرد محقق ساخته مبتنی بر مفاهیم هندسی تدریس شده برای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل اجرا شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمونهای کلوموگروف اسمیرنف (جهت بررسی نرمال بودن دادهها) و آزمون آنوا توسط نرم افزار آماری Spss استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش در بخش آمار توصیفی نشان داد که اختلاف میانگین بین پیش آزمون پس آزمونهای عملکرد گروههای بدیعهپردازی با 37/2 نمره و 5E با 61/3 نمره نسبت به گروه کنترل با 42/0 نمره از افزایش قابل توجهی برخوردار است. همچنین در بخش آمار استنباطی نتایج آزمون آنوا برای پیش آزمونهای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل حاکی از آن است که سطح علمی دانشآموزان گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل یکسان است (05/0<963/0). نتایج آزمون آنوا برای پس آزمونهای گروههای بدیعهپردازی، 5E و کنترل نشان داد که آموزش مبتنی بر الگوهای بدیعهپردازی، 5E بر عملکرد دانشآموزان پایه نهم در درس هندسه تأثیر مثبت دارد (00/0<05/0).نتیجهگیری: کاربرد الگوهای بدیعهپردازی و 5E منجر به بهبود عملکرد دانشآموزان گردیده است؛ لذا باید تأکید سیستم آموزشی بر استفاده از روشهایی باشد که هدفشان افزایش تعامل و همکاری بین دانشآموزان است؛ لذا پیشنهاد میشود آموزشهای لازم جهت آشنایی و کاربرد شیوههای تدریس فعال مانند استفاده از الگوهای بدیعهپردازی، بایبی و ... در برنامه درسی معلمان تربیتمعلم و دانشکدهها گنجانده شود. همچنین محتوای کتابهای درسی براساس شیوههای تدریس فعال، بهصورتی که این روشها قابل آموزش و اجرا باشند، سازماندهی شود. این پژوهش با محدودیتهایی همراه بوده که ممکن است در تعمیمپذیری یافتههای پژوهش تأثیرگذار باشند. از آنجاکه امکان کنترل متغیرهای مزاحمی چون هوش و جنسیت برای محقق وجود ندارد؛ این متغیرها تا حدودی در نتایج تأثیرگذارند. همچنین بهدلیل محدودیتهای زمانی و مکانی و صدور مجوزهای لازم، این پژوهش فقط در بین دانشآموزان دختر پایه نهم انجام شد. طبیعی است افزایش نمونه منجر به نتایج دقیقتری خواهد شد.