فناوری آموزش- دوره ابتدایی
ماجده امیدی شال؛ بهار بندعلی؛ محمود ابوالقاسمی؛ سیما سعادتی
چکیده
پیشینه و اهداف: خواندن و نوشتن، علاوه بر آن که از ضروریات بشر برای زندگی امروز محسوب میشود، از ارکان حیطه سوادآموزی و از مهارتهای پایهای در آموزش و یادگیری است. یکی از اهداف درس فارسی در برنامه درسی مصوب نظام آموزش و پرورش، ایجاد و تقویت مهارت خواندن و نوشتن در دانشآموزان است، اما برخی پژوهشهای داخلی و ارزیابیهای بینالمللی، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: خواندن و نوشتن، علاوه بر آن که از ضروریات بشر برای زندگی امروز محسوب میشود، از ارکان حیطه سوادآموزی و از مهارتهای پایهای در آموزش و یادگیری است. یکی از اهداف درس فارسی در برنامه درسی مصوب نظام آموزش و پرورش، ایجاد و تقویت مهارت خواندن و نوشتن در دانشآموزان است، اما برخی پژوهشهای داخلی و ارزیابیهای بینالمللی، ضعف دانشآموزان ایرانی را در این دو مهارت نشان دادهاند. مضاف بر آن، ضعف در خواندن و نوشتن، مشکلاتی را در فهم سایر دروس نیز، ایجاد میکند. ازاینرو بنابر نقش مهم مهارت خواندن و نوشتن بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و همچنین ضرورت بررسی عوامل اثرگذار بر عملکرد تحصیلی و کارایی نظام آموزشی، بررسی این مسأله در این پژوهش مدنظر قرار گرفت. با توجه به اجزای مهارت خواندن و نوشتن، همچنین بهکارگیری روشهای تدریس ناکارامد بهعنوان یکی از دلایل ایجاد این ضعف، یکی از فعالیتهایی که میتواند در رفع مسأله نقش موثری ایفا کند، فن داستانسرایی است. با توسعه فناوری در حوزههای مختلف، داستانسرایی به شکل دیجیتال نیز در آموزش مورد استفاده قرار گرفته است. پژوهشهای پیشین تأثیر مثبت استفاده از داستان سنتی و دیجیتال در آموزش موضوعات درسی مختلف و شایستگیها و مهارتهای گوناگون در یادگیرندگان را نشان دادهاند، اما مقایسهای میان آنها صورت نگرفته بود. ازاینرو هدف از انجام این پژوهش، مقایسه تأثیر دو روش تدریس مبتنی بر داستان دیجیتال و داستان سنتی بر مهارت خواندن و نوشتن درس فارسی دانشآموزان پایه اول ابتدایی بود.روشها: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و با رویکرد کمّی و روش شبهآزمایشی انجام شده است. 50 نفر از دانشآموزان پایه اول یک دبستان دولتی پسرانه واقع در شهر رشت در سال تحصیلی 1402- 1401 از طریق نمونهگیری در دسترس برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پنج مورد از نشانههای کتاب فارسی اول ابتدایی در گروه آزمایش با ارائه داستان دیجیتال تدریس شد. در گروه کنترل همان نشانهها با همان داستانها به صورت سنتی و توسط معلم روایت و تدریس شد. داستانها با تأیید متخصصان علوم تربیتی و معلمان پایه اول مدرسه برای آموزش نشانهها انتخاب شدند. پس از تدریس هر نشانه، هر دو گروه در آزمون پیشرفت تحصیلی در خواندن و نوشتن که توسط سرگروه معلمان پایه اول ناحیه یک آموزش و پرورش شهرستان رشت تدوین شده بود، شرکت کردند. روایی آزمونها به تائید متخصصان علوم تربیتی و معلمان همکار رسید. برای اطمینان از پایایی، فرایند اندازهگیری برای پنج نشانه از حروف الفبای فارسی تکرار شد، تمامی فرایندهای پژوهش مستندسازی و شرایط عادی آزمودنیها در فرایند ارزشیابی حفظ شد. دادههای حاصل از ارزشیابی گروهها با آزمون های آمار استنباطی شامل آزمون اندرسون-دارلینگ، آزمون یو من-ویتنی و t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد میانگین نمرات هر دو گروه در تمامی آزمونها بالاتر از 3 و در حد مطلوب بوده و علیرغم عملکرد بهتر گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در ارزشیابی خواندن و نوشتن، تفاوت معناداری بین میانگین دو گروه وجود نداشت.نتیجهگیری: با توجه به ظرفیتهایی که داستانسرایی در بهبود نتایج یادگیری دارد، میتوان گفت استفاده از داستان چه به صورت سنتی و چه به صورت دیجیتال، میتواند بهعنوان روشی کارامد در آموزش درس فارسی و ارتقای مهارت خواندن و نوشتن دانشآموزان اول دبستان به کار رود. همچنین دقت در طراحی آموزشی و فعالیتهای یادگیری مناسب میتواند استفاده از داستان سنتی و دیجیتال در فرایند آموزش را غنیتر سازد.
آموزش الکترونیکی- مجازی
اسماعیل جعفری؛ مرتضی رضائیزاده؛ راضیه شاهوردی؛ بهار بندعلی؛ محمود ابوالقاسمی
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه معلمان به مجموعهای از صلاحیتهای گستردهتر و پیچیدهتر از قبل نیاز دارند. بهمنظور موفقیت یادگیری الکترونیکی، معلمانی که در خط مقدم قرار دارند باید دانش فناورانه لازم و راهبردهای پداگوژیکی مؤثر را برای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در کلاس درس بهکار گیرند. همچنین، برای همراهی با یادگیرندگان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه معلمان به مجموعهای از صلاحیتهای گستردهتر و پیچیدهتر از قبل نیاز دارند. بهمنظور موفقیت یادگیری الکترونیکی، معلمانی که در خط مقدم قرار دارند باید دانش فناورانه لازم و راهبردهای پداگوژیکی مؤثر را برای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در کلاس درس بهکار گیرند. همچنین، برای همراهی با یادگیرندگان جوان در توسعه شایستگیهای دیجیتال، لازم است که در درجه اول، معلمان آنها سواد و شایستگی دیجیتال لازم را داشته باشند. بنابراین، شایستگی دیجیتال یکی از شایستگیهای کلیدی برای معلمان است. به همین دلیل، هدف پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت شایستگیهای آموزشی دیجیتال معلمان براساس چارچوب اتحادیه اروپا است.روشها: طرح پژوهش حاضر کمّی است و شرکتکنندگان در پژوهش 182 نفر از معلمان و مدرسان سراسر کشور از 20 استان و 46 شهر مختلف بودند. برای ارزیابی شایستگیهای آموزشی دیجیتال معلمان، کارگاه مجازی با عنوان «معلمی؛ در مسیر دیجیتال شدن» برگزار شد. مدرس بعد از معرفی و توضیح هر شایستگی، سؤال مربوط به شایستگی را از طریق لینک گوگل فرم در اختیار شرکتکنندگان قرار داده تا از این طریق پرسشنامه تکمیل شود. پرسشنامه شامل 3 شایستگی کلی و 10 زیرشایستگی است. هر شایستگی دارای سه سطح تازهکار و کاوشگر، متخصص و یکپارچه کننده، و رهبر و پیشگام است. درواقع، معلم خود را در هر شایستگی براساس این سه سطح مورد ارزیابی قرار میداد.یافتهها: نتایج، نشان میدهد که وضعیت شایستگی منابع دیجیتال معلمان در زمینه مدیریت، مراقبت و به اشتراکگذاری منابع دیجیتال و تولید و تغییر منابع دیجیتال به ترتیب در سطح «تازهکار و کاوشگر» و «یکپارچهکننده و متخصص» قرار دارد. در ارتباط با شایستگی یاددهی- یادگیری به استثناء شایستگی یادگیری خودتنظیم شده که در سطح «تازهکار و کاوشگر» قرار دارد، سایر شایستگیها در سطح «یکپارچهکننده و متخصص» قرار دارند. شایستگی «راهبردهای ارزیابی» و «مستندسازی دیجیتال» که از زیرشایستگیهای ارزیابی هستند نیز در سطح «تازهکار و کاوشگر» هستند. در مورد سایر شایستگیها، ارتباط معناداری بین سطوح مشاهده نشد. همچنین، ارتباط معناداری بین مؤلفههای جمعیتشناختی (شغل، سن، جنسیت، و استان) و شایستگیها بهدست نیامد.نتیجهگیری: در پژوهش حاضر، علاوه بر آشنا کردن مدرسان کشور با این چارچوب و انواع شایستگیهای دیجیتال مورد نیاز آنها در حرفه معلمی، ارزیابی شایستگیهای دیجیتال شرکتکنندگان نیز مورد توجه قرار گرفت. با توجه به اینکه ارزیابی حین آموزش شایستگیها انجام شد، از این جهت با اطمینان بیشتری میتوان گفت که دادههای بهدست آمده دقیقتر بوده است. همچنین، ارزیابی شایستگیهای دیجیتال معلمان براساس یک طیف یا مدل پیشرفت به ارزیابی بهتر و دقیقتر معلمان و توسعه شایستگیهای دیجیتال آنها کمک میکند. در این صورت، آموزشها نیازمحور و به نوعی شخصیسازی شده خواهد شد. همچنین، بررسی ارتباط بین مؤلفههای جمعیتشناختی و وضعیت شایستگیها، به شناخت دقیقتر وضعیت موجود مدرسان کشور میانجامد. به طور کلی، نتایج استفاده از این خودارزیابی میتواند برای تنظیم دورههای آموزشی و توانمندسازی معلمان مورد استفاده قرار گیرد و به آمادگی آموزشی معلمان کمک کند. یکی از پیشنهادات این پژوهش برای محققان آینده این است که ارزیابی سایر شایستگیهای چارچوب شایستگیهای دیجیتال مدرسان (DigCompEdu) مورد توجه قرار گیرد. در پژوهش حاضر، تمرکز اصلی بر شایستگیهای پایهای یعنی منابع دیجیتال، یاددهی- یادگیری، و ارزیابی بود.
فناوری آموزش
زهره چناری؛ مرتضی رضایی زاده؛ بهار بندعلی
چکیده
پیشینه و اهداف: سرعت فزاینده تغییرات محیط و تشدید رقابت بین سازمانها سبب شده است که سازمانها به دنبال راهکاری جهت انعطافپذیری بیشتر در پاسخ به نیازها و تغییرات محیطی باشند. در واقع حرکت به سوی ایجاد سازمانهایی که از انعطافپذیری بالایی در انطباق با محیط متغیر برخوردارند راهحلی حیاتی و مؤثر است. یکی از عوامل مؤثر جهت همگام ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: سرعت فزاینده تغییرات محیط و تشدید رقابت بین سازمانها سبب شده است که سازمانها به دنبال راهکاری جهت انعطافپذیری بیشتر در پاسخ به نیازها و تغییرات محیطی باشند. در واقع حرکت به سوی ایجاد سازمانهایی که از انعطافپذیری بالایی در انطباق با محیط متغیر برخوردارند راهحلی حیاتی و مؤثر است. یکی از عوامل مؤثر جهت همگام شدن با تغییرات محیط بهبود عملکرد سازمانی است. در این راستا، اهمیت و توجه به پرورش، توسعه و بهسازی منابع انسانی سبب بهبود عملکرد سازمانی میشود. راهکارها و روشهای مختلفی برای توسعه و بهسازی منابع انسانی وجود دارد. یکی از راهکارهای توسعه و بهسازی منابع انسانی مربیگری است. در واقع مربیگری رویکردی نوین در یادگیری و توسعه کارکنان ایجاده کرده است. از آنجا که فناوری اطلاعات به عنوان پیوند دهنده تمامی علوم روز به کار میرود و خمیر مایه توسعه منابع انسانی را تعیین مینماید باعث ایجاد مفهوم جدیدی در مربیگری شده است. این پژوهش بر روی مربیگری و فناوری اطلاعات تمرکز دارد. در واقع هدف از پژوهش حاضر طراحی نمونه اولیه نرمافزار مربیگری به عنوان یکی از ابزارهای بهینهسازی عملکرد منابع انسانی میباشد. هدف از پژوهش حاضر طراحی نمونه اولیه نرمافزار مربیگری جهت توسعه منابع انسانی و نهایتاً بهبود عملکرد سازمان است.روشها: اطلاعات این پژوهش با استفاده از رویکرد آمیخته بدست آمد. رویکرد آمیخته از دو بخش کیفی و کمی برای رسیدن به نتیجه پژوهش کمک میگیرد. لذا، پژوهش حاضر در بخش کیفی روش پدیدارشناسی را مورد استفاده قرار داد و در بخش کمی نیز روش پیمایشی را استفاده کرد. ابزار پژوهشی بخش کیفی روش گروه کانونی بود. در بخش کمی پژوهش نیز از پرسشنامه محقق ساخته جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد. جامعه آماری مورد پژوهش در بخش کیفی متخصصان حوزه تعلیم و تربیت و منابع انسانی بودند که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی 10 نفر معرفی شدند. جامعه آماری مورد پژوهش در بخش کمی نیز مدیران پایه شرکت توزیع نیروی برق شهرستان مشهد بودند که از این جامعه آماری، مدیران پایه بخش غرب شرکت مذکور که شامل 20 نفر میشدند، جهت انجام تست کاربردپذیری انتخاب شدند.یافتهها: دادههای حاصل از بخش کیفی پژوهش شامل 4 مؤلفه جهت طراحی نرمافزار مربیگری بود که بر مبنای مدل نمونه اولیه توسعه نرمافزار انجام پذیرفت. دادههای حاصل از پژوهش در بخش کمی نیز به وسیله نرمافزار spss تحلیل شد. دادههای کمی تحلیل شده به وسیله نرمافزار نشان داد که نرمافزار مذکور کاربردپذیری لازم جهت اجرا در سازمانها و استفاده توسط افراد را دارد.نتیجهگیری: پژوهش حاضر با تأکید بر کاهش فاصله شکاف نسلی بین مدیران و کارکنان کنونی و افرادی که وارد سازمان خواهند شد و همچنین، با تأکید بر طراحی فناوری توسط متخصصان رشته تعلیم و تربیت و منابع انسانی و بررسی نرمافزارهای موجود منابع انسانی، درصدد برآمد تا به طراحی نمونه اولیه نرمافزار مربیگری با ویژگیهایی چون ارتباط، شناخت، فرایند تسهیلگری مسئله و مواجههگری با مسئله، باور به توانستن در افراد و ابعاد انگیزشی، اجرای راهحل منتخب و ارزیابی 360 درجه بپردازد؛ که ویژگی های ذکر شده در نرمافزارهای ایرانی بررسی شده در پژوهش دیده نشد. علاوه بر ویژگی های گفته شده، وجه ممیزه نرمافزار مذکور، توجه به مدل مربیگری کوهن و برادفورد، فرایندمحور و بازخوردمحور بودن است.