مقاله مروری
سواد اطلاعاتی
زهرا بتولی؛ فاطمه فهیم نیا؛ نادر نقشینه؛ فخرالسادات میرحسینی
چکیده
پیشینه و اهداف: باوجود ظهور و پیشرفت فناوریهای نوین و به دنبال آن تغییر روش زندگی در دهه های اخیر، سیستمهای آموزش همان روش آموزش سنتی خود را حفظ کرده و خود را مطابق با ویژگی های نسل دیجیتال تغییر ندادهاند. این در حالی است که ویژگی های اهالی دیجیتال بر روشهای یاددهی-یادگیری آنها نیز مؤثر بوده است. یکی از جدیدترین ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: باوجود ظهور و پیشرفت فناوریهای نوین و به دنبال آن تغییر روش زندگی در دهه های اخیر، سیستمهای آموزش همان روش آموزش سنتی خود را حفظ کرده و خود را مطابق با ویژگی های نسل دیجیتال تغییر ندادهاند. این در حالی است که ویژگی های اهالی دیجیتال بر روشهای یاددهی-یادگیری آنها نیز مؤثر بوده است. یکی از جدیدترین تحولات رخداده در حیطه فناوریهای نوین، بازیوارکردن محیطهای آموزشی یا به عبارتی استفاده از عناصر بازی در محیطهای غیربازی است. بازیوارسازی، استفاده از مکانیکهای بازی، زیبایی شناسی و تفکر بازی جهت درگیرکردن افراد، انگیزهبخشی به اعمال، ارتقاء یادگیری و حل مسئله است. استفاده از عناصر بازی در آموزش الکترونیکی نیز در کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای درحالتوسعه جایگاه ویژهای جهت مواجهه با مشکلات آموزش کنونی یافته است. این پژوهش با هدف مرور مقاله های قلمرو «بازیوارسازی در آموزش الکترونیکی»، ارائه طرحی کلی از موضوعهای مورد پژوهش و بررسی اثربخشی آن در آموزش، با روش مرور نظام مند انجام شده است. روشها: جستجوی نظاممند مقالات در بهمن 1396 انجام گرفت. بعد از جستجو در پایگاههای اطلاعاتی Web of Science, Scopus, PubMed, Siencedirect, Wiley, Taylor&Francis, Emerald با واژگان کلیدی Gamification, gamify, and gameful همراه با online, web, tutorial, modual, e-learning, electronic, "e-course و بر اساس معیارهای ورودی، 60 مقاله انتخاب شد. در ادامه مقالههای منتخب به لحاظ جامعه پژوهش، تعداد عناصر بازی مورداستفاده، عناصر بازی مورد استفاده، دورههای آموزشی بازیوارشده و موضوع مقالات بررسی شد. یافتهها: نمونه مورد مطالعه در این پژوهشها شامل دانشآموزان مقاطع تحصیلی مختلف و دانشجویان رشته های گوناگون همچون کامپیوتر، روانشناسی، مهندسی ساختمان، توریسم، کتابداری، روزنامه نگاری و پرستاری بود. در این مطالعات، اثربخشی بازی وارسازی بر یادگیری مباحث مختلف آموزشی همچون برنامه نویسی، زبان انگلیسی، ریاضی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، اقتصاد، روانشناسی، فیزیک، زبان آلمانی، زیستشناسی و پزشکی مورد بررسی قرارگرفته است. اثربخشی بازیوارسازی بر مشارکت، یادگیری، انگیزه، اضطراب، ارزیابی همتایان، همکاری متقابل، بهینه سازی وبسایت آموزشی، کاهش هزینه و بارکاری اساتید ازجمله حوزههای موضوعی این مقالات بود. بررسی اثربخشی یکی از عناصر بازی بر رفتار نیز در این مطالعات مورد بررسی قرار گرفته است مانند اثربخشی تابلو امتیاز بر یادگیری و مشارکت؛ اثربخشی تابلو امتیاز بر اضطراب؛ اثربخشی امتیاز بر انگیزه؛ اثربخشی آواتار نیمهگمنام بر انگیزه و مشارکت؛ و اثربخشی آواتار بر انگیزه. ازجمله سایر موضوعات مورد بررسی در این مطالعات میتوان به بررسی تفاوتهای جنسیتی در برخورد با بازیوارسازی، بررسی امکان پیشبینی عناصر بازی مناسب برای کاربران مختلف، تعیین عناصر بازیوارسازی مؤثر بر یادگیری و انگیزه، و بررسی امکان استفاده از عناصر بازی متناسب با نوع انگیزه فراگیر اشاره کرد. عنصر بازی امتیاز، تابلو امتیاز، نشان، سطوح، چالش و بازخورد بیشتر از سایر عناصر مورد استفاده قرار گرفته بودند. ازجمله سایر عناصر بازی مورد استفاده در محیطهای آموزشی میتوان به آواتار، نوار پیشرفت، اشتراک اجتماعی، محدودیت زمانی، رهایی از شکست، مأموریت و قانون اشاره نمود. تعداد عناصر بازی مورداستفاده در این مطالعات متفاوت است. در برخی مطالعات تنها یک عنصر بازی و در سایر مطالعات دو، سه و یا حتی تعداد بیشتری از عناصر بازی مورداستفاده و ارزیابی قرارگرفته است.نتیجهگیری: نتایج حاکی از اثربخشی محیط های آموزشی بازیوارشده بر افزایش یادگیری، مشارکت و انگیزه فراگیران است. این امر به خاطر ویژگی هایی است که در بطن بازی وارسازی وجود دارد؛ چراکه بازی وارسازی منجر به تغییر رفتار پیشبینی شده و تجربه های یادگیری گسترده میشود.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش- آموزش عالی
بیژن ابدی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از چالشهای اساسی در نظام درسی آموزش عالی این است که دانشجویان از مهارت تفکر، استدلال و اندیشه ورزی برخوردار نیستند. به ویژه این مسئله، در موقعیتهایی خود را نشان میدهد که از فراگیران انتظار میرود با قدرت خلاقیت و ابداع، به نقد و بازطراحی اندیشه ها و افکار قدیمی بپردازند و حتی ایده ها و نظریات جدید ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از چالشهای اساسی در نظام درسی آموزش عالی این است که دانشجویان از مهارت تفکر، استدلال و اندیشه ورزی برخوردار نیستند. به ویژه این مسئله، در موقعیتهایی خود را نشان میدهد که از فراگیران انتظار میرود با قدرت خلاقیت و ابداع، به نقد و بازطراحی اندیشه ها و افکار قدیمی بپردازند و حتی ایده ها و نظریات جدید و نوآورانه را خلق نمایند. عدم توجه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی پیرامون آموزش و انتقال مهارتهای اندیشه ورزی، تفکر خلاق و توانایی حل مسئله برای چالش با موقعیتهای تصمیمگیری، دانشجویان را به افرادی تبدیل نموده است که تنها بر حفظیات و نتایج از پیش آماده شده تکیه کنند. یکی از زمینههای کاربرد آموزش تفکر مبحث کارآفرینی است که ارتباط تنگاتنگ آن با بحث خلاقیت به وضوح در ادبیات تحقیق مورد تأیید قرار گرفته است. با نهادینه سازی آموزشهای کارآفرینی از طریق انتقال مهارت اندیشه ورزی به دانشجویان برای خلق ایدهها، فرصت مناسبی برای آشناسازی آنها با مفهوم کارآفرینی، تشویق، ایجاد علاقمندی و برانگیختن آنها ایجاد میشود. در این راستا، دانشگاههای کارآفرین به توسعه مهارتهای کارآفرینی و کمک به دانشجویان برای شروع کسب و کار جدید و ایجاد شبکهسازی با عاملان اقتصادی در راستای حمایت از کارآفرینان دانشگاهی میپردازند. اگر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی به سمت توسعه کارآفرینی گام بر ندارند و به این موضوع توجه نکنند، در طولانی مدت در قالب چارچوبهای توسعه کلان کشور که مبنای خود را بر اساس شاخصها و معیارهای عینی و لازم الاجرای اقتصادی قرار میدهند، توجیهی برای بقا و ادامه کار نخواهند داشت. در این رابطه، روش شش کلاه تفکر، بر قدرت اندیشه ورزی دانشجویان جهت طراحی موضوعات شغلی تکیه مینماید. در واقع، این روش به دانشجویان کمک میکند تا آنها در تفکر پیرامون جنبههای مختلف یک موضوع کسب و کار به ویژه در طراحی یک برنامه کسب و کار، کارایی و مهارتهای لازم را داشته باشند. بنابراین، مطالعه تدریس پژوهی حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش شش کلاه تفکر دوبونو در بهبود تواناییهای شناختی دانشجویان کشاورزی در درس کارآفرینی انجام گرفت.روشها: در این پژوهش، 80 دانشجوی کارشناسی دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه (سال تحصیلی 96-95) طبق طرح شبه آزمایشی چهار مرحلهای سولومون به شکل تصادفی در گروههای تیمار و کنترل تقسیم شدند. برای سنجش توانایی شناختی آزمودنیها از یک پرسشنامه کسب و کار احداث واحد پرورش ماهی استفاده شد که روایی صوری آن توسط گروهی از اعضای هیأت علمی تأیید و سازگاری آن با ضریب پایایی کودرریچاردسون 21 تأیید شد (rKR21= 0/72). از نرمافزار SPSS نیز برای تحلیل دادهها و محاسبه اندازه اثر نتایج استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان میدهد که روش شش کلاه تفکر دوبونو اختلاف معناداری را در دانش شناختی آزمودنیها در چهار گروه آزمایشی پیرامون تدوین طرح کسب و کار ایجاد مینماید (0.001 < p، 79= df، 40.89= F). همچنین، بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون آزمودنیهای گروه یک اختلاف معناداری وجود دارد (0.001 < p، 22= df، 8.16 = SΔ) که اندازه اثر 0/75 (0.75=ø ) نیز تأثیر قابل توجه آموزش روش شش کلاه تفکر را نشان داد. همچنین، نتایج کیفی تحقیق نشان میدهد که آزمودنیها توانستند یک طرح کسب و کار استاندارد را طراحی نمایند.نتیجهگیری: بکارگیری روش شش کلاه تفکر در مراکز کارآفرینی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی توصیه میشود.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
مهدی عرب پشتکوهی؛ افسانه زمانی مقدم؛ علی رجب زاده قطری
چکیده
پیشینه و اهداف: در قرن اخیر که دوره گذر از عصر صنعتی به عصر اطلاعات و ارتباطات است، تعلیم و تربیت نسبت به دوران گذشته هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت بهطور چشمگیری دچار تحول شده است. ورود فناوری اطلاعات تمامی شئون زندگی بشری را دست خوش تغییر و تحول کرده است؛ در این میان نظامهای آموزشی به دلیل ماهیت معرفتیشان بیش از دیگر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در قرن اخیر که دوره گذر از عصر صنعتی به عصر اطلاعات و ارتباطات است، تعلیم و تربیت نسبت به دوران گذشته هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت بهطور چشمگیری دچار تحول شده است. ورود فناوری اطلاعات تمامی شئون زندگی بشری را دست خوش تغییر و تحول کرده است؛ در این میان نظامهای آموزشی به دلیل ماهیت معرفتیشان بیش از دیگر نظامها از فناوریهای اطلاعاتی متأثر شدهاند. تا چندین سال پیش افراد برای آموزش و یادگیری نیاز به زمان و مکان مشخصی داشتند ولی امروزه با پیشرفت فناوریهای رایانه و شبکه اینترنت تا حدودی این نیاز از بین رفته است و هر کس بهزودی قادر خواهد بود هر چیزی را در هر زمانی و هر مکانی یاد بگیرد. روشهای سنتی آموزش دیگر قادر به پاسخگویی به نیازهای رشد و گسترش مداوم مهارتهای آموزشی نیستند. کاربرد فناوری در آموزش، نظامهای آموزش الکترونیکی را بهوجود آورده و باعث تغییراتی در نقش عناصر آموزش و طراحی آموزشی شده است. هدف پژوهش حاضر، تعیین اهمیت اجزای تشکیلدهنده آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری از دیدگاه صاحبنظران است. رویکرد پژوهش کمی و از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است.روشها: رویکرد پژوهش کمی و از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شده است. این روش در هنگامی که عمل تصمیمگیری با چند گزینه رقیب و معیار تصمیمگیری روبروست قابل استفاده است. معیارهای مطرح شده میتوانند کمی و کیفی باشند. سپس یک سری مقایسههای زوجی انجام میگیرد. این مقایسات وزن هریک از فاکتورها را در راستای گزینههای رقیب مشخص میسازد. در نهایت منطق تحلیل سلسله مراتبی به گونهای ماتریسهای حاصل از مقایسات زوجی را با همدیگر تلفیق میسازد که تصمیم بهینه حاصل آید.جامعه پژوهش صاحبنظران حوزه آموزش، برنامهریزی فناوریهای نوین و درس کار و فناوری هستند که به صورت هدفمند تعداد 18نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه میباشد و شاخصهای تشکیل دهندۀ آن اجزای تشکیل دهنده آموزش الکترونیکی کرسلی بود که در مجموع در 10 شاخص دستهبندی شدند. در این مطالعه به بررسی ضرایب اهمیت شاخصها پرداخته است. سپس این شاخصها در یک پرسشنامه در اختیار نمونه تحقیق قرار داده شد و شاخصهای مذکور به وسیله نرمافزار اکسپرت چویس (expert choice 11) و بر مبنای روش تحلیل سلسله مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک مقایسه زوجی شاخصها استفاده شد. یافتهها: براساس نتایج بهدست آمده مهمترین اجزای تشکیل دهنده آموزش الکترونیکی از دیدگاه صاحبنظران به ترتیب محتوا (با وزن 116/0)، طراحی صفحات (با وزن 128/0)، سازماندهی (با وزن 124/0)، انگیزش (با وزن 099/0)، انعطافپذیری (با وزن 093/0)، ارزشیابی (با وزن 092/0)، بازخورد (با وزن 098/0)، حجم کاری متعادل (با وزن 090/0)، کمکرسانی (با وزن 081/0) و فعالیت یاددهی- یادگیری (با وزن 079/0) است.نتیجه گیری: یافتههای این پژوهش به تصمیمگیرندگان در اتخاذ راهبردهای اثربخش برای دورههای آموزش کمک میکند چراکه مهمترین اجزای تشکیلدهنده آموزش الکترونیکی مشخص است و تصمیمگیرندگان میتوانند به موجب آن میزان تخصیص منابع را کنترل نمایند.
مقاله پژوهشی
روانشناسی تربیتی
شراره میرزائی؛ علیرضا کیامنش؛ الهه حجازی؛ شکوه السادات بنی جمالی
چکیده
پیشینه و اهداف: در موقعیتهای تحصیلی فراهم بودن فرصت موفقیت و بازسازی یادگیری موجب افزایش خودباورییادگیرندگان در دستیابی به موفقیت میگردد. آموزش مسیر پیشرفت و نشاندادن نتایج سختکوشی به چنین یادگیرندگانی، آنان را به تکاپو در جهت تسلط بر موقعیت یادگیری وا میدارد. حاصل آن احساس کنترل و خودمختاری همراه با احساس شایستگی است. چنین ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در موقعیتهای تحصیلی فراهم بودن فرصت موفقیت و بازسازی یادگیری موجب افزایش خودباورییادگیرندگان در دستیابی به موفقیت میگردد. آموزش مسیر پیشرفت و نشاندادن نتایج سختکوشی به چنین یادگیرندگانی، آنان را به تکاپو در جهت تسلط بر موقعیت یادگیری وا میدارد. حاصل آن احساس کنترل و خودمختاری همراه با احساس شایستگی است. چنین رخدادی موجب پافشاری، تعهد و تلاش بیشتـر یادگیرنده بدون هراس از شـکست برای دستـیابی به موفقیـت میگردد. بنابراین اهمیت پژوهش حاضر از بعد نظری تعیین و کشف مدل یا چگونگی قرارگیری عوامل فردی و محیطی مؤثر بر تابآوری تحصیلی است واز جنبه کاربردی این پژوهش قادر است تا میزان اهمیت عوامل فردی و محیطی مؤثر بر تابآوری در حوزه آموزش را روشن نماید. هدف این پژوهش تعیین رابطه تکالیف برانگیزنده با تابآوری تحصیلی با توجه به نقش واسطهای اهداف تبحری و ادراک شایستگی است.روشها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی با استفاده از روشهای مدل یابی روابط علّی است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان کارشناسی دانشکدههای علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاههای دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 94-93 تشکیل میدادند. از این جامعه 414 نفر (270 دختر- 144 پسر) به شیوه نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شدند. بهطوری که واحد نمونهگیری به جای فرد کلاسهای درس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ادراک از ساختار کلاس، پرسشنامه جهتگیری هدفی میگلی و همکاران، پرسشنامه ادراک شایستگی ویلیامز و دسی و پرسشنامه تابآوری تحصیلی مارتین بودند. دادهها با استفاده از مدلسازی معادله ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت.یافتهها: نتایج نشان داد که نه تنها تاب آوری بهطور مستقیم از طریق تکالیف برانگیزنده قابل پیشبینی است، بلکه این رابطه از طریق اهداف تبحری و ادراک شایستگی نیز میانجیگری میشود. بر این اساس میتوان دریافت که تنظیم تکالیف جذاب و برانگیزنده موجب اتخاذ اهداف تبحری، احساس خودباوری و کنترل بر موقعیت یادگیری در یادگیرندگان میگردد و از این طریق آنان را قادر مینماید تا برای دستیابی به اهداف خود تابآورانه فعالیت نمایند.نتیجهگیری: چنانکه در نتایج پژوهش ملاحظه گردید، متغیر تکالیف برانگیزنده به عنوان متغیر برون زاد هم از طریق متغیر های میانجی (اهداف تبحری و ادراک شایستگی) بر متغیر تاب آوری (متغیر وابسته) تأثیر دارد و هم بطور مستقیم بر آن اثر میگذارد. بهعلاوه معنیداری خطاهای برآورد هر یک از سازهها نشان میدهد که عوامل برونزای دیگری نیز در رابطه متغیرهای این پژوهش با تابآوری تحصیلی میتوانند تأثیر داشته باشند. بر این اساس پیشنهاد میگردد عوامل دیگری مثل انگیزههای درونی یا بیرونی و اخذ اهداف عملکردی توسط یادگیرندگان به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر مدل ساختاری مورد پژوهش قرار گیرد. همچنین در جهت بکاربستن نتایج این پژوهش توصیه میشود محیطهای آموزشی به گونهای طراحی شوند که یادگیرندگان با تکالیف جذاب و چالشبرانگیز روبرو شوند و فرصت موفقیت و تجربه احساس شایستگی برای آنها فراهم باشد.
مقاله پژوهشی
برنامه ریزی درسی
حسین معافی؛ فایزه ناطقی؛ علیرضا فقیهی؛ محمد سیفی
چکیده
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های درسی شیمی دوره متوسطه دوم بر اساس میزان تأکید بر اهداف اقتصاد مقاومتی انجام شده است .روشها: روش پژوهش در این مطالعه توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. در این پژوهش پس از گردآوری داده های کمی از تکنیک آنتروپی شانون جهت تحلیل آنها بهره گرفته شد. جامعه آماری این پژوهش را محتوای کلیه ی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های درسی شیمی دوره متوسطه دوم بر اساس میزان تأکید بر اهداف اقتصاد مقاومتی انجام شده است .روشها: روش پژوهش در این مطالعه توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود. در این پژوهش پس از گردآوری داده های کمی از تکنیک آنتروپی شانون جهت تحلیل آنها بهره گرفته شد. جامعه آماری این پژوهش را محتوای کلیه ی کتابهای شیمی متوسطه دوم تشکیل داد. روش نمونه گیری در این پژوهش تمام شماری بود؛ لذا تمام کتاب های شیمی دوره متوسطه دوم به عنوان نمونه مورد تحلیل قرار گرفتند. واحد ثبت در این تحقیق، مضمون بود. در این تحقیق، فراوانی مولفه ها و مضامین اقتصاد مقاومتی در برنامههای درسی شیمی، مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: یافتههای حاصل از تحلیل محتوا نشان داد که در کتاب های شیمی متوسطه دوم به اهداف اقتصاد مقاومتی در بعد مصرف در حیطه ی مهارتی بیشترین توجه و در بعد تولید در حیطه ی نگرشی کمترین توجه صورت گرفته است.نتیجهگیری: از پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که در کتاب های شیمی متوسطه دوم به اهداف اقتصاد مقاومتی به میزان خیلی کمی توجه شده است. همچنین در برنامه های درسی شیمی متوسطه دوم به اهداف و مولفه های اقتصاد مقاومتی توجه کمی صورت گرفته و میزان توجه به اهداف اقتصاد مقاومتی از توزیع نرمال برخوردار نیست و تنها به برخی از مولفههای اقتصاد مقاومتی در دوره متوسطه دوم (سه بعد و سه حیطه) در محتوای کتابهای درسی شیمی این دوره توجه شده است
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
خیراله سربلند
چکیده
پیشینه و اهداف: ورود فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، افزایش دسترسی به رایانه در آموزش عالی و مواجه شدن دانشگاهها با چالشهایی نظیر افزایش تقاضا برای آموزش، نیاز به فعالیتهای اقتصادی به منظور تهیۀ منابع جدید و کاربرد فناوری اطلاعات برای ارائۀ خدمات آموزش در بازار جهانی، سبب شده است که دانشگاهها در مورد نقشهای سنتی خود تجدیدنظر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ورود فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، افزایش دسترسی به رایانه در آموزش عالی و مواجه شدن دانشگاهها با چالشهایی نظیر افزایش تقاضا برای آموزش، نیاز به فعالیتهای اقتصادی به منظور تهیۀ منابع جدید و کاربرد فناوری اطلاعات برای ارائۀ خدمات آموزش در بازار جهانی، سبب شده است که دانشگاهها در مورد نقشهای سنتی خود تجدیدنظر و ساختارهای سازمانی جدیدی را ایجاد کنند. یادگیری الکترونیکی یکی از شکوفاییهای پیشرفت تکنولوژی در تعلیم و تربیت میباشد. همگام با رشد تکنولوژی و تبلور آن در حوزه یادگیری، متخصصان این حیطه را به این فکر واداشت که به نیاز آموزشی فراگیران از طریق راهاندازی آموزش یادگیری الکترونیکی پاسخگو باشند. تعیین سطح رضایتمندی دانشجویان یکی از مهمترین شاخصهای دستیابی به کیفیت مطلوب در نظر گرفته شده است. مطالعات نیز نشان میدهد که برای اصلاح مداوم نظام دانشگاهی، ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی، پژوهشی و رفاهی، ضروری است. با توجه به دلایل ذکر شده، بررسی آمادگی و پتانسیل نظام بکارگیری یادگیری الکترونیکی اجتنابناپذیر است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی میزان کارآمدی روش یادگیری الکترونیکی در ایجاد رضایت بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی است.روشها: روش تحقیق (کیفی-کمی) بود که در بخش کیفی، از نوع تحلیل تم مصاحبهها / گروه کانونی، و در بخش کمی، توصیفی و به صورت پیمایش بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی صاحبنظران حوزه یادگیری الکترونیکی، نخبگان دانشگاهی، اساتید و کارشناسان خبره، بودند که تعداد 22 نفر به روش نمونهگیری غیراحتمالی و گلوله برفی انتخاب شدند، و معیار انتخاب دارا بودن سابقه بالای 10 سال و شاخص بودن در آموزش و پژوهش بود. همچنین جامعه آماری بخش کمی، دانشجویان دوره تحصیلات تکمیلی واحدهای دانشگاهی شمالغرب ایران بودند که از میان آنان حجم نمونهای 219 نفر به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شد. روش جمعآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبه بود، و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته 45 گویهای بر مبنای مقیاس لیکرت 5 درجهای، استفاده شد. قلمرو مکانی و زمانی تحقیق، واحدهای دانشگاهی شمالغرب ایران مشتمل بر 14 واحد دانشگاهی در سال 1397 میباشد که واحدهای دانشگاهی تبریز، بناب، مراغه، مرند، خوی، پارسآباد مغان، اردبیل، گرمی، خلخال، مشکینشهر، آذرشهر به دلیل دارا بودن اساتید با مرتبه علمی، استاد، دانشیاری و استادیار انتخاب شدند.یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهش، سازههای پژوهش در سطح رضایتبخش بود. همچنین تمامی مؤلفههای کارآمدی روش یادگیری الکترونیکی به جز واسط کاربر و کارآمدی تمرین و تکالیف ارائه شده در روش یادگیری الکترونیکی مطلوب بود.نتیجهگیری: با الهام از مبانی نظری، پیشینه تحقیق و همچنین نتایج دادههای کیفی، و کمی مشاهده شد که کارآمدی روش یادگیری الکترونیکی بر رضایتمندی دانشجویان تأثیرگذار است و همچنین رضایتمندی دانشجویان نیز بر متغیرهای زیادی در واحدهای دانشگاهی شمالغرب ایران تأثیرگذار است و پیامدهای مثبتی از جمله: افزایش انگیزش در ارتباط با اهداف تعالی سازمانی، یادگیری در هر مکان و زمان، یادگیری مشارکتی، خودارزیابی و خود راهبری، ارتقای کارکردهای نظام آموزشی، بازده بالایی بر یادگیری برونداد را فراهم میآورد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
محمد علی رستمی نژاد؛ علی اکبر عجم؛ حسن ضابط
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از دورههای تحصیلی حساس در زندگی هر فرد، دوران تحصیل ابتدایی است. دورانی که نقش بسیار مهمی در زندگی هر فرد بازی میکند و موفقیت یا شکست در این دوران تأثیرات بسیار جدی در آینده فرد خواهد داشت. در این میان نقش و اهمیت ریاضی به دلیل ضعف بیشتر دانشآموزان در این درس، بیش از سایر دروس احساس میشود. به همین علت تدریس این ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از دورههای تحصیلی حساس در زندگی هر فرد، دوران تحصیل ابتدایی است. دورانی که نقش بسیار مهمی در زندگی هر فرد بازی میکند و موفقیت یا شکست در این دوران تأثیرات بسیار جدی در آینده فرد خواهد داشت. در این میان نقش و اهمیت ریاضی به دلیل ضعف بیشتر دانشآموزان در این درس، بیش از سایر دروس احساس میشود. به همین علت تدریس این درس باید از حالت خشک و غیر منعطف و منحصر به سخنرانی به روشهای متنوع، متناسب با آموزش ریاضی و روشهای تدریس فعال همراه با فناوریهای نوین آموزشی تغییر یابد. فناوری آموزشی و یادگیری الکترونیکی از مفاهیمی است که با رشد و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، در حوزه تعلیم و تربیت مطرح شد و توجه زیادی را به خود جلب کرد. بهتازگی، وانزر تئوری پردازش طنز آموزشی را پیشنهاد داده است، این تئوری یک تئوری یکپارچه است که از مدلهای اولیه تئوریهای ترغیب و تئوری ناسازگاری نشات گرفته است تا نقش طنز آموزشی در تسهیل یادگیری را تشریح نماید. این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی محتوی الکترونیکی آمیخته به طنز بر یادگیری و یادداری ریاضی دانشآموزان انجام شد. مطالعه حاضر یک پژوهش نیمهآزمایشی بود.روشها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه مورد پژوهش تمامی دانشآموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان بیرجند (2200 نفر) در سال تحصیلی 97-96 بود. نمونه آماری پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 58 نفر انتخاب گردید. نمونه مورد مطالعه از بین چهار کلاس که هرکدام شامل 29 نفر بود، یک کلاس (کلاس ج) بهعنوان گروه آزمایشی و کلاس دیگر (کلاس الف) نیز بهعنوان گروه کنترل انتخاب گردید. برای گردآوری دادهها از پیشآزمون – پسآزمونهای محقق ساخته ریاضی استفاده گردید. جهت تجزیهوتحلیل دادهها علاوه بر آمار توصیفی از آزمون آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافتهها: بین میانگین نمرات متغیر یادگیری ریاضی گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد. با در نظر گرفتن مجذور اتا میتوان گفت کاربرد محتوای الکترونیکی مبتنی بر طنز، 4/15 درصد واریانس نمرات پسآزمون یادگیری را تبیین میکند ( = 15.4% و p <0.05). بین میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون یادداری در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تأثیر محتوای الکترونیکی ریاضی آمیخته به طنز بر یادگیری (15%) معنادار بود؛ اما تأثیر محتوای الکترونیکی آمیخته به طنز بر یادداری معنیدار نبود.نتیجهگیری: استفاده از محتوای الکترونیکی طنزمحور گامی در جهت اثربخشی فرآیند تدریس و یادگیری ریاضی است. کاربرد نتایج این پژوهش برای متصدیان تعلیم و تربیت، این است که به منظور بهبود یادگیری ریاضی باید به نقش و کارکردهای طنزآموزشی، محتوای الکترونیکی و تلفیق و امتزاج این دو با یکدیگر توجه کرد و روشهای آموزش ریاضی را در مسیر ایجاد علاقه به این درس سوق داد. ادغام فرآیند تدریس ریاضی با محتوای الکترونیکی طنز محور ضمن افزایش توجه و انگیزش دانشآموزان، بهبود یادگیری ریاضی و پرورش قدرت خلاقیت در آنان را بههمراه خواهد داشت. یافتههای پژوهشهای متعدد بیانگر آن است که فراهم ساختن فرصتهایی برای یادگیری همکارانه، تعدیلجو و رقابتی در مدارس میتواند به کاهش اضطراب و بهبود عملکرد ریاضی دانشآموزان کمک کند. این مهم مستلزم کوششی نظامدار و هدفمند از سوی نظام تعلیم و تربیت جامعه در جهت ایجاد تحول در کتابهای آموزش ریاضی و روشهای تدریس ریاضی است. به همین دلیل لازم است که تمهیدات لازم برای اثربخشی هر چه بیشتر محتوای الکترونیکی صورت بگیرد. لازمه این امر آن است که متخصصان، معلمان و تمامی متصدیان آموزشی برای طراحی و تولید الکترونیکی موفق تعامل مفید و اثربخشی داشته باشند.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
نوری براری؛ مرتضی رضایی زاده؛ اباصلت خراسانی؛ فرنوش اعلامی
چکیده
پیشینه و اهداف: جدایی یادگیرنده و مدرس در یادگیری الکترونیکی باعث شده است که بازخورد بهعنوان پاشنه آشیل و مهمترین چالش در این نوع یادگیری محسوب شود. بااینوجود، هنوز دستورالعمل جامعی بر اساس علم آموزش وجود ندارد تا به چگونگی ایجاد بازخورد بر مبنای اهداف یادگیری بپردازد. هدف پژوهش حاضر تدوین استانداردهای آموزشی و شاخصهای بازخورد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جدایی یادگیرنده و مدرس در یادگیری الکترونیکی باعث شده است که بازخورد بهعنوان پاشنه آشیل و مهمترین چالش در این نوع یادگیری محسوب شود. بااینوجود، هنوز دستورالعمل جامعی بر اساس علم آموزش وجود ندارد تا به چگونگی ایجاد بازخورد بر مبنای اهداف یادگیری بپردازد. هدف پژوهش حاضر تدوین استانداردهای آموزشی و شاخصهای بازخورد در یادگیری الکترونیکی برای اطمینان از دستیابی به اهداف سطوح عالی یادگیری در طبقهبندی بلوم –اندرسون است.روشها: رویکرد پژوهش کیفی و از استراتژی طرح پدیدارشناسی بهره گرفتهشده است. جامعه پژوهش کلیه متخصصین و مدرسین مراکز یادگیری الکترونیکی دانشکدههای علوم تربیتی دانشگاههای دولتی شهر تهران و سه مرکز یادگیری الکترونیکی ایلینویز، خان و هاروارد در آمریکا هستند که تعداد 12 نفر از آنها به روش نمونهگیری هدفمند تا رسیدن به اشباع داده انتخابشدهاند. افرادی میتوانستند در جامعه نمونه پژوهش قرار بگیرند که دارای سه ویژگی الف) تحصیلات آکادمیک در حوزه یادگیری الکترونیکی داشته باشند ب) در حوزه آموزش آموزش عالی در دانشکدههای علوم تربیتی مشغول تدریس باشند و ج) در مراکز یادگیری الکترونیکی دانشگاهها و مؤسسات آموزشی مشغول فعالیت باشند. برای جمعآوری داده موردنیاز از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده گردید. برای جمعآوری اطلاعات از شیوه مصاحبههای نیمه ساختاریافته استفاده گردید. تحلیل دادهها و تعیین مقولهها و استانداردها با تکنیک کدگذاری کوربین و اشتراوس و با نرمافزار ماکس کیودا انجام گردید.یافتهها: نتایج حاصل از پژوهش به تدوین 4 استاندارد آموزشی و 25 شاخص ضروری برای طراحی یک بازخورد مؤثر و بهموقع در حوزه یادگیری الکترونیکی انجامید. نتایج پژوهش میتواند بهعنوان راهنمای عمل در طراحی محیطهای یادگیری الکترونیک مورد استفاده طراحان و فناورانآموزشی قرار گیرد و یا بر اساس نتایج بدست آمده میتوان به ارزیابی دورههای یادگیری الکترونیک در بعد بازخورد پرداخت.نتیجهگیری: در مجموع بازخورد نقش اساسی در فرایند یادگیری الکترونیک ایفا میکند که زمینهسازی برای تشخیص مشکلات فرایند یاددهی- یادگیری و پیشنهادات اصلاحشده برای این چالشها را ایجاد میکند. با این حال، زمانی که بازخورد داده میشود حیاتی است. کمبود زمان نشان میدهد که مزایای بالقوه بازخورد اغلب به دست نمیآید و مدرسان اغلب قادر به ارائه بازخورد متناسب با شرایط و اهداف آموزشی نیستند. نتایج پژوهش حاضر میتواند طراحی و ارائه بازخورد مناسب باهدف یادگیری و استفاده مؤثر از فناوریهای آموزشی را در زمان مناسب فراهم کند و به طراحان محیط های یادگیری الکترونیک کمک نماید تا زمان مناسب برای ارائه بازخورد به هدر نرود و همیشه ارائه بازخورد در زمان مناسب و با روش مناسب انجام گیرد. بر اساس نتایج پژوهش، ارزیابان و مدیران محیطهای یادگیری الکترونیکی برای ارزشیابی از شیوه بازخورد دهی مدرسان یادگیری الکترونیکی میتوانند از فرم ارزیابی مقاله که بر اساس استانداردها و شاخصهای تدوینشده در یک طیف لیکرتی تدوینشده است استفاده ببرند.
مقاله پژوهشی
مدیریت آموزشی
زهرا نیکخواه فرخانی
چکیده
پیشینه و اهداف: اولین گام اساسی برای بهبود کیفیت خدمات، شناخت انتظارات و ادراکات مشتریان از کیفیت خدمت و تعیین شکاف کیفیت خدمت و سپس اتخاذ استراتژی های لازم برای کاهش شکاف و تامین نظر آنها میباشد. در این صورت، نه تنها اولویت گذاری آگاهانه و تخصیص منابع استراتژیک تسهیل می شود، بلکه مبنایی فراهم میگردد تا بتوان کیفیت خدمات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: اولین گام اساسی برای بهبود کیفیت خدمات، شناخت انتظارات و ادراکات مشتریان از کیفیت خدمت و تعیین شکاف کیفیت خدمت و سپس اتخاذ استراتژی های لازم برای کاهش شکاف و تامین نظر آنها میباشد. در این صورت، نه تنها اولویت گذاری آگاهانه و تخصیص منابع استراتژیک تسهیل می شود، بلکه مبنایی فراهم میگردد تا بتوان کیفیت خدمات ارائه شده را بهبود بخشید و بر اثربخشی آن افزود. مطالعات حوزه سنجش کیفیت خدمات بیشتر بر حوزه محتوا و فرایند ایجاد کیفیت تمرکز نموده و کمترتوجهی به مطالعه تاکسنومیک در این حوزه شده است. مطالعات تاکسنومیک در حوزه کیفیت خدمات نه تنها توصیف مناسبی از گروههای دریافت کننده خدمت ارائه میدهد بلکه زمینه لازم را برای مطالعات تخصصی تر در این حوزه و نظریه پردازی در آن فراهم میکند. هدف این پژوهش بررسی تاکسنومیک رضایت دانشجویان از کیفیت خدمات ارائه شده در واحد مدیریت آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه بجنورد بودهاست.روشها: جامعه آماری پژوهش را دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بجنورد در چهار دانشکده: علوم انسانی، هنر، علوم پایه و فنی و مهندسی تشکیل داده اند که مشتمل بر 4039 نفر بوده است. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 354 نفر محاسبه گردید. برای نمونه گیری از دانشجویان، از روش نمونه گیری طبقهای استفاده شد و در پایان 359 نفر از دانشجویان مورد تحلیل قرارگرفتند. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه بومیسازی شده سروکوآل بوده است. برای سنجش پایایی و روایی ابزار سنجش به ترتیب از آلفای کرونباخ و رواییهمگرا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل خوشهای K-mean بهره گرفتهشد و سه خوشه از دانشجویان با جهت گیری های متفاوت نسبت به کیفیت خدمات ارائه شده شناسایی گردید که با عناوین دانشجویان با جهت گیری انفعالی، دانشجویان با جهت گیری آرمانگرا و دانشجویان با جهتگیری واقعگرا مشخص گردید.یافتهها: نتایج بیانگر آن بود که تنها 17درصد دانشجویان در گروه دانشجویان با جهتگیری انفعالی قرارداشته و 83 درصد دانشجویان نسبت به کیفیت خدمات ارائه شده در مدیریت آموزشی دغدغه مند هستند.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که رضایت دانشجویان از کیفیت ارائه خدمات در مدیریت آموزشی دانشگاه بجنورد در سطح متوسط بوده و نتایج حاصل از تاکسنومی رضایت دانشجویان نشاندهنده وجود سه دسته از دانشجویان با سه رویکرد متفاوت نسبت به کیفیت خدمات دریافت شده بود که با عناوین دانشجویان با جهت گیری انفعالی، دانشجویان با جهت گیری آرمانگرا و دانشجویان با جهت گیری واقع گرا مشخص گردیدند.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
سارا خداویسی؛ فرهاد سراجی
چکیده
پیشینه و اهداف: معلم بهعنوان یکی از عناصر اساسی برنامه درسی در اثربخش سازی آموزش و تسهیل یادگیری نقش موثری دارد. کیفیت کار معلمان مهمترین عامل موثر بر کیفیت یادگیری دانش آموزان و موفقیت نظامهای آموزشی است. معلمان بهعنوان یکی از اجزای پیچیده اکوسیستم مدرسه باید بتوانند انتظارات و تقاضاهای مسئولان و ذینفعان مختلف ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: معلم بهعنوان یکی از عناصر اساسی برنامه درسی در اثربخش سازی آموزش و تسهیل یادگیری نقش موثری دارد. کیفیت کار معلمان مهمترین عامل موثر بر کیفیت یادگیری دانش آموزان و موفقیت نظامهای آموزشی است. معلمان بهعنوان یکی از اجزای پیچیده اکوسیستم مدرسه باید بتوانند انتظارات و تقاضاهای مسئولان و ذینفعان مختلف را برآورده سازند و از تحولات اجتماعی و تغییرات آینده درک عمیقی داشته باشند. بنابراین معلمان باید به طور مداوم به دنبال روزآمدسازی دانش و مهارتهایشان باشند و توسعه حرفهای خود را بهبود بخشند. حوزه توسعه حرفهای معلم جنبه های مختلف نظیر؛ عقاید، باورهای تربیتی، معرفت شناختی و تمامی ابعاد فکری، رفتاری و عملی مربوط به آموزش و تدریس را شامل میشودهدف این پژوهش شناسایی نحوه استفاده معلمان ایرانی از فضای مجازی برای توسعه حرفهای و استخراج الگوی آن است.روشها: در این پژوهش از روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. 25 نفر از معلمان فعال در کاربرد فضای مجازی در آموزش استان همدان در سال تحصیلی 1397-1396 به مصاحبه دعوت شدند. نمونهها با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و بر اساس منطق اشباع نظری تا 25 نفر ادامه یافت. برای اعتبار و اعتمادپذیری دادهها از قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت اعتماد و قابلیت تایید استفاده شد.یافتهها: یافته های پژوهش نشان داد معلمان با استفاده از ابزارهای بازیابی اطلاعات میتوانند به اطلاعات مورد نیازشان در زمینه های مختلف دسترسی آسان داشته باشند؛ از همایش ها و کارگاههای آموزشی مطلع شوند؛ در تجربه های خود بازاندیشی کنند و در پاسخگویی به مسائل تربیتی دانش آموزان اعتمادبه نفس داشته باشند. با استفاده از ابزارهای تولید و ارائه محتوا به تولید محتواهای چندرسانه ای باکیفیت بپردازند؛ فعالیتهای یادگیری متنوع طراحی کنند؛ انگیزه دانشآموزان را برای مشارکت افزایش دهند؛ از روشهای تدریس فعال استفاده کنند. همچنین آنها با استفاده از ابزارهای تعاملی میتوانند تجارب خود را بیان کنند؛ به تمرین نوشتن و تبادل اطلاعات با صاحب نظران و همکاران خود بپردازند؛ مهارتهای گفت وگوی خود را تقویت کنند؛ با همکاران و صاحبنظران به صورت مشارکتی یاد بگیرند و در انجام پروژه های گروهی شرکت نمایند.نتیجهگیری: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد معلمان ایرانی از ابزارهای سه گانه بازیابی اطلاعات، تولید و ارائه محتوا و ابزارهای تعاملی در راستای توسعه حرفهای خود بهره میگیرند و با استفاده از این ابزارها میتوانند به توسعه حرفهای در زمینه های دانش محتوایی، پداگوژیک و فناورانه بپردازند. بر اساس یافته ها، معلمان با استفاده از ابزارهای بازیابی می توانند به اطلاعات مورد نیازشان در زمینه های مختلف نظیر اطلاعات مربوط به رشته تحصیلی و آخرین تغییرات کتب درسی، اطلاعات مربوط به مسائل تربیتی دانش آموزان، شیوه های تدریس، شیوه های ارزشیابی، روشهای پژوهش، نظریه های یادگیری، آگاهی از وضعیت آموزش و پرورش کشورهای دیگر و دانش فناوری، زمان، مکان و موضوع همایشها و کارگاههای آموزشی حضوری و الکترونیکی دست یابند. همچنین نتایج یافته ها نشان داد که معلمان با استفاده از ابزارهای تعاملی می توانند تجارب خود را بیان کنند و از نظرات دیگران برای بهبود آنها استفاده کنند؛ فضای مشارکتی ایجاد کنند؛ تفکر انتقادی خود را تقویت کنند؛ مهارت نویسندگی خود را تقویت کنند و مهارتهای استفاده از ابزارهای واژه نگار را بهبود بخشند؛ به تبادل اطلاعات با صاحب نظران و همکاران خود بپردازند؛ مهارت گفتگوی خود را تقویت کنند؛ با همکاران و صاحب نظران در پروژههای مشارکتی فعالیت کنند؛ و به طراحی فعالیتهای یادگیری فردی و گروهی بپردازند. بنابراین معلمان میتوانند از فضای مجازی بهعنوان بستری برای توسعه حرفهای خود استفاده کنند.
مقاله پژوهشی
علوم تربیتی
مریم رجبیان ده زیره؛ فریبا درتاج؛ حبیبه بشیرنژاد دستجردی
چکیده
پیشینه و اهداف: ورود فناوریهای جدید، تغییرات عمدهای در کلاس درس به وجود میآورد که سبب ایجاد تغییر در ساختارهای آموزشی، الگوهای رفتاری داخل نظام آموزشوپرورش و حتی محتوای آموزشی شده است. استفاده از ابزارهای آموزشی و وجود آنها بیانگر این واقعیت است که دیگر عصر معلم بهعنوان یگانه نیروی صاحب اقتدار آموزش سرآمده است. کلاسهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ورود فناوریهای جدید، تغییرات عمدهای در کلاس درس به وجود میآورد که سبب ایجاد تغییر در ساختارهای آموزشی، الگوهای رفتاری داخل نظام آموزشوپرورش و حتی محتوای آموزشی شده است. استفاده از ابزارهای آموزشی و وجود آنها بیانگر این واقعیت است که دیگر عصر معلم بهعنوان یگانه نیروی صاحب اقتدار آموزش سرآمده است. کلاسهای آموزشی سنتی دیگر دارای اثربخشی چندانی نیستند، زیرا وابسته به زمان و مکان خاص بوده و نمیتوانند بافت واقعی و مناسب را برای یادگیری فراهم آورند. فناوریهای نوین منابع غنی را فراهم میآورند که میتوانند فرصتی برای رشد یادگیرندگان باشد. امروزه یکی از عوامل مؤثر در ایجاد انگیزهی دانش آموزان بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش است. علاوه بر این یکی از اهداف مهم آموزشوپرورش کمک به دانش آموزان است تا یاد بگیرند چگونه بهطور مولّد از طریق ترکیب تفکر سطح بالا (ارزیابی ایدهها) با تفکر خلاق (ایجاد ایدههای تازه) اندیشه ورزی کنند. با استفاده از فناوریهای جدید اطلاعاتی و ارتباطی میتوان دانش آموزان و معلمان را یاری داد تا مهارتهای فکر کردن را فراگرفته و آن را ارتقا دهند. واقعیت افزوده یکی از فناوریهای نوین آموزشی است که توسط پژوهشگران آموزشی به رسمیت شناختهشده است. اثربخشی واقعیت افزوده را میتوان با نوع دیگری از فناوریها مانند دستگاههای سیار گسترش داد. ظهور اخیر گوشیهای هوشمند موجب شده است که برنامههای کاربردی واقعیت افزوده سیار تقریباً هر زمینهای از مطالعه را توسعه دهد. هدف از پژوهش حاضر تأثیر واقعیت افزوده آموزشی بر جو انگیزشی درک شده و تفکر سطح بالا در دانش آموزان میباشد.روشها: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان دوم دبیرستان منطقه دوازده شهر تهران میباشند که 60 نفر از آنها به روش نمونهگیری خوشهای بهعنوان نمونه انتخاب و در دو گروه (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه جو انگیزشی درک شده و تفکر سطح بالا میباشد. گروه آزمایش در شش جلسه یکساعته تحت آموزش با واقعیت افزوده آموزشی قرار گرفتند. تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش با نرمافزار SPSS24 صورت گرفت و برای آزمون فرضیههای پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که تأثیر واقعیت افزوده آموزشی بر جو انگیزشی درک شده و تفکر سطح بالا در گروه آزمایش بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل است. همچنین تأثیر واقعیت افزوده آموزشی بر مؤلفه پیگیری پیشرفت توسط دانشآموزان در گروه آزمایش بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل است، اما بر بقیه مؤلفههای جو انگیزشی درک شده تفاوت معنیداری بین گروه آزمایش و کنترل وجود نداشت.نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد واقعیت افزوده آموزشی بر جو انگیزشی درک شده و تفکر سطح بالا دانش آموزان تأثیر دارد و باعث بهبود جو انگیزشی درک شده و تفکر سطح بالا در دانش آموزان میشود. همچنین واقعیت افزوده آموزشی بر یکی از مؤلفههای جو انگیزشی (پیگیری پیشرفت توسط دانشآموزان) تأثیر دارد. از آنجا که مهمترین مزیت واقعیت افزوده توانایی منحصربهفرد آن در ایجاد محیطهای آموزشی ترکیبی با استفاده از ترکیب اشیاء دیجیتال و فیزیکی است، از این طریق مهارتهایی مانند تفکر انتقادی، حل مسئله و برقراری ارتباط از طریق تمرینات مشترک بهراحتی توسعه مییابد و با کاربرد این فناوری و تعامل با آن، انگیزش دانش آموزان افزایش مییابد. این فناوری در جمعآوری، پردازش و به یادآوری اطلاعات به دانش آموزان کمک میکند. بهعلاوه یادگیری جذاب و سرگرمکنندهای برای دانش آموزان به دنبال خواهد داشت. استفاده از فناوری واقعیت افزوده در آموزش جهت ارائه مطالب درسی به دانش آموزان، از بهترین روشهای تدریس و آموزش میباشد و دانش آموزان میتوانند مسائل علمی را بصورت مجازی با گذاشتن عینک واقعیت افزوده جلوی چشمان خود و یا گرفتن دوربین تلفن همراه روی متون درسی در محیط واقعی ببینند و بهراحتی همه مسائل را درک کنند؛ بنابراین انگیزه دانشجویان را افزایش میدهد و به آنها در به دست آوردن مهارتهای بهتر کمک میکند.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
خدیجه علی آبادی؛ علی دلاور؛ محمدرضا نیلی احمد آبادی؛ مریم ایزی
چکیده
پیشینه و اهداف: نظام آموزشی، در هر دههای با مخاطبان خاص خود به عنوان یادگیرنده مواجه است که این دانشجویان دارای ویژگیها، نیازها، علایق و ترجیحات آموزشی خاصی هستند که به نحو قابل ملاحظهای سیاستها، کمیت و کیفیت خدمات نظام آموزشی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. ظهور پدیده نسلی در مباحث و گفتمانهای عمومی دانشگاهی با مضامینی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: نظام آموزشی، در هر دههای با مخاطبان خاص خود به عنوان یادگیرنده مواجه است که این دانشجویان دارای ویژگیها، نیازها، علایق و ترجیحات آموزشی خاصی هستند که به نحو قابل ملاحظهای سیاستها، کمیت و کیفیت خدمات نظام آموزشی را تحت تأثیر خود قرار میدهد. ظهور پدیده نسلی در مباحث و گفتمانهای عمومی دانشگاهی با مضامینی چون، «دانشجوهای این دوره و زمانه» و مباحثی از این قبیل مطرح میشود که دانشجویان دوره حاضر نسبت به زمان گذشته چه تفاوتهایی دارند و اغلب در مورد تفاوتهای انگیزشی، پشتکار علمی، علایق تحصیلی و اخلاق آکادمیک دانشجویان، مباحثی مطرح میشود. از مبحث مربوط به تفاوتهای یادگیرندگان یک دوره نسبت به دوره دیگر، تحت عنوان شکاف نسلی یاد میشود. مباحث نسلی یکی از مباحث بسیار مهم در حوزه نظام آموزشی به ویژه نظام آموزش عالی است. در سالهای آغازین قرن 21، در مورد نسل جدیدی که وارد دانشگاهها میشوند نظریههایی مطرح شد و آن اینکه این یادگیرندگان به دلیل تولد و رشد در عصر فناوری، دارای ویژگیهای خاصی هستند که به این نسل، برچسبهایی چون بومیان دیجیتال، هزاره گرایان، نسل شبکه، دیجیتالوند، نسل وای و یادگیرنده دیجیتال زده شده است. پژوهش حاضر در صدد اعتباریابی مقیاس سنجش ویژگیهای بومیان دیجیتال بود.روشها: با توجه به مساله اعتباریابی در نسخههای الکترونیکی، دو نسخه الکترونیکی و چاپی این مقیاس با استفاده از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی و نمونهگیری خوشهای در نمونهای 374 نفری از دانشجویان نیمسال دوم تا سوم دانشگاه بیرجند اجرا شد. جامعه پژوهش حاضر 7320 دانشجوی کارشناسی دانشگاه بیرجند بودند که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند. تعداد نمونه پژوهش حاضر بر اساس جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای از 10 دانشکده دانشگاه بیرجند انتخاب شدند. روش نمونهگیری به گونهای بود که در هر دانشکده یک کلاس به طور تصادفی انتخاب شد و پس از هماهنگی با استاد به کلاس مذکور مراجعه و به طور تصادفی حدود 50 درصد از جمعیت کلاس به صورت الکترونیکی و 50 درصد دیگر به طور چاپی مقیاس سنجش بومیان دیجیتال را تکمیل کردند.یافتهها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی با تحلیل مؤلفههای اصلی نشان داد، هر دو نسخه الکترونیکی و چاپی از روایی و پایایی مطلوب برخوردارند. این مقیاس چهار ویژگی 1) رشد با فناوری؛ 2) اتکاء بر تصویر در ارتباطات؛ 3) چندکارگی و 4) بازخورد سریع را برای بومیان دیجیتال شناسایی کرد. نسخه الکترونیکی 71/65 درصد و نسخه چاپی 43/62 درصد از تغییرات سازه بومیان دیجیتال را تبیین میکرد. پایایی کل ابزار برای نسخه الکترونیکی (0.89=a) و نسخه چاپی (0.91= a) به دست آمد. هر چهار مؤلفه شناسایی شده از پایایی مطلوب در هر دو نسخه چاپی و الکترونیکی برخوردار بودند.نتیجهگیری: مقایسه شاخصهای روانسنجی دو قالب الکترونیکی و چاپی در پژوهش حاضر تفاوت قابل ملاحظهای در هر دو نسخه نشان نداد. به توجه به یافتههای پژوهش که روایی سازه و پایایی این مقیاس را مورد تأیید قرار داده است، میتوان این ابزار را در پژوهشهای آتی برای اهداف سنجش ویژگیهای بومیان دیجیتال در فرهنگ ایران و در سطح جامعه دانشگاهی استفاده کرد، هر چند در مقاطع پیش از دانشگاه نیازمند پژوهش بیشتر است. استفاده دیگر اینکه، این ابزار میتواند، برای مقاصد طراحی آموزشی و تدریس توسط طراحان آموزشی بکار رود و برای انطباق آموزش با ویژگیهای این نسل استفاده شود. علیرغم روایی و پایایی مطلوب ابزار در جامعه این پژوهش، توصیه میشود در پژوهشهای آتی، با توجه به یافتهها و مؤلفههای پژوهش حاضر و با استفاده از نظریههای نسلی در ایران و همچنین با در نظر گرفتن ویژگیهای خاص جامعه ایرانی، ابزار جدید طراحی و اعتبار یابی شود.
مقاله پژوهشی
علوم تربیتی
علی دیناروند؛ زینب گلزاری
چکیده
پیشینه و اهداف: در میان عوامل و عناصر متعدد و فراوانی که در حوزه آموزشوپرورش دخیل هستند، یقیناً نقش معلم بهعنوان محور و مدار علم و دانش و چراغ هدایت از سایرین برجستهتر واصلیتر است در حقیقت رهبری نسل آیندهی هر جامعهای به دست معلمان آن جامعه است، بنابراین معلم باید ازلحاظ شخصیت آنچنان باشد که دانشآموزان او را بهعنوان یک ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در میان عوامل و عناصر متعدد و فراوانی که در حوزه آموزشوپرورش دخیل هستند، یقیناً نقش معلم بهعنوان محور و مدار علم و دانش و چراغ هدایت از سایرین برجستهتر واصلیتر است در حقیقت رهبری نسل آیندهی هر جامعهای به دست معلمان آن جامعه است، بنابراین معلم باید ازلحاظ شخصیت آنچنان باشد که دانشآموزان او را بهعنوان یک رهبر و راهنمای مطلع، مهربان و صدیق بپذیرند و الگوی رفتاری خویش قرار دهند. بدیهی است که معلم زمانی میتواند به رسالت آموزشی خود عمل نماید و انتظارات اجتماعی را برآورده سازد که از ویژگیهای مکفی و لازم برخوردار باشد. یکی از این ویژگیها که با موفقیت یا شکست معلمان در ارتباط است، خودکارآمدی است. ویژگی مهم دیگر نگرشی است که معلمان نسبت به شغل خوددارند. نگرش شغلی نیز یکی از مهمترین عواملی است که نقش برجستهای در اثربخشی سازمان دارد. همچنین این عوامل، علاوه بر رفتارهای فراتر از نقش در کارکنان برافزایش رقابت و عملکرد بهتر در آینده نیز اثر خواهند داشت و نیز ارتباط نیرومندی با موفقیت دانشآموزان دارد. با توجه به اهمیت نگرش حرفهای و خودکارآمدی پژوهش حاضر درصدد است تأثیر روش تدریس معکوس را بهعنوان یکی از عوامل مؤثر بر نگرش حرفهای و خودکارآمدی معلمان مقطع متوسطه شهر تهران را موردبررسی قرار دهد.روشها: روش پژوهش کمی، غیرآزمایشی از نوع علی-مقایسه ای (پس رویدادی) است. جامعهی آماری شامل معلمان مقطع متوسطه منطقه 4 تهران که از روش معکوس استفاده کردهاند، است که به کمک روش نمونهگیری در دسترس و هدفمند 15 نفراز معلمان مقطع متوسطه که دارای بیشترین فراوانی در جنسیت، سابقه، نوع استخدام و منطقهی محل خدمت بودند، انتخاب شدند. 15 نفر همتای آنان که به روش سنتی تدریس میکردند به گروه گواه گمارش یافتند.بهمنظورارزیابی اثربخشی روش تدریس معکوس، دو متغیر وابسته نگرش حرفهای و خودکارآمدی به ترتیب بهوسیلهی پرسشنامهی یزدان پناه (1393) وچانن موران و ولفولک هوی (2001) موردبررسی قرار گرفت. برای تحلیل دادهها، از تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) و تحلیل واریانس یکراهه (آنوا) استفاده شد.یافتهها: نتایج پژوهش بیانگر آن است میزان نگرش حرفهای و خودکارآمدی کلی و مؤلفههای خودکارآمدی معلمانی که از تدریس معکوس استفاده کردهاند بهطور معناداری بیش از معلمانی است که از روش سنتی در کلاس خود بهره بردهاند.نتیجهگیری: پژوهش حاضر نشان داد که یک روش تدریس نیز میتواند بر نگرش حرفهای وخودکارآمدی معلمان تأثیری مثبت بگذارد بنابراین جهت بازدهی بهتر این روش لازم است اولیا نسبت به انجام این روش همراهی کنند و متولیان آموزش و پروش کشور بر آموزش این رویکرد در قالب ضمن خدمتها و نیز فراهم نمودن امکانات لازم اهتمام ورزند. پژوهشگران در جهت ادامه پژوهش حاضر از جامعه مردان ونیز از معلمان دارای سابقهای کمتر از 20 سال استفاده نمایند و نیز به انجام پژوهش در سایر نقاط کشور مبادرت ورزند.
مقاله مروری
فناوری آموزش- آموزش عالی
علی محمد احمدوند؛ حسین نصیری؛ فاطمه نصرالهینیا؛ احمد محجوبیان
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه فناوریهای اطلاعاتی، فرایندهای تولید، توزیع و بهرهگیری از دانش را تحت تأثیر قرار دادهاند. در این میان، اینترنت اشیاء به عنوان شبکهای از انواع اشیاء متصل به هم میتواند ظرفیتهای جدیدی را در همه عرصهها ایجاد نماید. مفهوم اتصال وسایل و اشیاء به همدیگر، پیشرفت تازهای در اینترنت است؛ هر چیزی در هر ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه فناوریهای اطلاعاتی، فرایندهای تولید، توزیع و بهرهگیری از دانش را تحت تأثیر قرار دادهاند. در این میان، اینترنت اشیاء به عنوان شبکهای از انواع اشیاء متصل به هم میتواند ظرفیتهای جدیدی را در همه عرصهها ایجاد نماید. مفهوم اتصال وسایل و اشیاء به همدیگر، پیشرفت تازهای در اینترنت است؛ هر چیزی در هر جایی میتواند به اینترنت متصل و "هوشمند" گردد. دستگاههای متصل میتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و اطلاعات را به اشتراک بگذارند و پس از آن، این اطلاعات میتواند پردازش شده و منجر به اخذ تصمیماتی گردد. این مفهوم "اینترنت اشیاء" نامیده میشود. دامنهی وسیع کاربردهای اینترنت اشیاء باعث شده است تا محیطهای آموزشی در تمامی سطوح تحصیلی بتوانند از آن بهرهمند شوند. این دامنه از نظر نقش IOT]در آموزشعالی] مشتمل بر ذخیره انرژی، رصد سلامتی و ایمنی دانشجویان، بهینهسازی محیط پردیس و کلاس و همچنین ممکن کردن حضور از راه دور دانشجویان و ... میباشد. نکته اساسی که به نظر میرسد فناوری IOT را با سایر فناوریهای گذشتهی خود متفاوت میکند این است که شیوههای قدیمیتر ابعاد محدودی از حوزهی گستردهی سیستمهای آموزش عالی را پوشش میدهند. با استفاده از ابزارهای متعددIOT میتوان همهی این ابزار و امکانات را هوشمند کرد و در جهتهای آموزشی، پژوهشی و خدماتی استفاده کرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش و کارکرد اینترنت اشیاء در فرایندهای تولید، انتقال و کاربرد دانش در نظام آموزش عالی است.روشها: بدین منظور از رویکرد سیستمی و روش SSM چکلاند که یک روش تحلیل کیفی برای سیستمهای نرم همچون سیستم آموزش عالی است، استفاده شد. با مراجعه به چندین پایگاه اطلاعات علمی داخلی و خارجی تعداد 25 مقاله مرتبط شناسایی شد. سپس بدون انجام نمونهگیری، کلیه این مقالات توسط پژوهشگران مورد مطالعه قرار گرفته و مطالب آنها در چهار مقوله معرفی اینترنت اشیاء، نقش اینترنت اشیاء در کارکردهای آموزش عالی، فرصتهای اینترنت اشیاء برای آموزش عالی و چالشهای اینترنت اشیاء در آموزش عالی دستهبندی شده و در ابعاد درونداد، فرایند و برونداد نظام آموزش عالی سازماندهی شدند.یافتهها: یافتههای پژوهش نشاندهنده آن است که اینترنت اشیاء، با ارائه خدمات پیشرفته اطلاعاتی، یک سیستم انعطافپذیر و قابل سنجش تربیتی را برای جامعه دانشگاهی فراهم میکند که میتوان از قابلیتهای آن برای شخصیسازی آموزش و تقویت یادگیری، مدیریت بهتر فرایندهای آموزشی، مدیریت مؤثرتر لجستیکی و ... بهره گرفت. کاربرد اینترنت اشیاء چالشهایی را نیز برای آموزشعالی به دنبال خواهد داشت که نقض حریم خصوصی، مسائل امنیتی و بالا رفتن هزینهها از جمله این چالشها میباشند.نتیجهگیری: در پژوهش حاضر تلاش شد با نگاهی کاربردی و عملیاتی به فناوری اینترنت اشیاء، فرصتها و چالشهای آن برای نظام آموزش عالی با بررسی ادبیات علمی معرفی شود. اینترنت اشیاء فناوری است که وسعت کاربرد آن در دانشگاه از کلاس درس تا آزمایشگاه، محوطهی دانشکده و دانشگاه، پارکنیگها و ... را در بر میگیرد. در بُعد درونداد سیستم آموزشعالی اینترنت اشیاء میتواند در زنجیره تامین آموزش عالی به کار گرفته شود، تا ارتباطات بین درونداد، برونداد و فرایند دانشگاه روشنتر شده و نظارت و کنترل و مدیریت سیستم دانشگاه تسهیل گردد. به عبارت دیگر می توان گفت در اینجا اینترنت اشیا به مثابه یک مرکز ثقل ارتباطی برای سیستم دانشگاه عمل میکند. در بُعد فرایند آموزشعالی و دانشگاه، اینترنت اشیاء در تعامل و مشارکت دانشجویان، ارزشیابی، سلامت روحی و جسمی دانشجویان، مدیریت کلاس درس، رضایت دانشجویان، حضور و غیاب دانشجویان، صرفهجویی در وقت، مدیریت دانشکده، صرفهجویی در انرژی، جستجوی کتاب، بهبود امنیت در فضای دانشگاه، فراهم آوردن یادگیری واقعی، رشد و توسعه فردی هم برای معلم دانشگاه و هم دانشجو و ... میتواند مؤثر باشد. البته همانطور که اشاره شد، کاربرد این فناوری با چالشهایی نیز مواجه است. از جمله این چالشها میتوان به در خطر افتادن امنیت و حریم خصوصی، هزینههای فراوان، نیاز مداوم به اتصال اینترنت، مقیاسپذیری، خودسازماندهی و پذیرش آن و ... اشاره کرد. اما با وجود این موارد، باید گفت که به طور کلی صاحبنظران، آینده این فناوری را پرکاربردتر و پراهمیتتر از اکنون میدانند.
مقاله پژوهشی
علوم تربیتی
الهام جمور؛ مریم پورجمشیدی
چکیده
پیشینه و اهداف: تکلیف فعالیتی است که بعد از تدریس به یادگیرندگان داده میشود و ممکن است در کلاس زیر نظر مدرس باشد یا در خارج از کلاس انجام شود. بخشی از تکالیف که به عنوان کار کلاسیدر محیط آموزشی انجام میشود را تکالیف کلاسی مینامند و بخش دیگر را یادگیرنده با خود به منزل برده تا علاوه بر حمایت معلمان از کمک والدین نیز بهرهمند شوند. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تکلیف فعالیتی است که بعد از تدریس به یادگیرندگان داده میشود و ممکن است در کلاس زیر نظر مدرس باشد یا در خارج از کلاس انجام شود. بخشی از تکالیف که به عنوان کار کلاسیدر محیط آموزشی انجام میشود را تکالیف کلاسی مینامند و بخش دیگر را یادگیرنده با خود به منزل برده تا علاوه بر حمایت معلمان از کمک والدین نیز بهرهمند شوند. بدینترتیب بخشی از وقت یادگیرنده در خارج از محیط آموزشگاه به انجام تکالیف اختصاص مییابد. درکل تکلیف یک اصل مهم در فرآیند یاددهی-یادگیری محسوب میشود. محققان معتقدند که تکالیف کلاسی فرصتی در اختیار یادگیرندگان میگذارد تا تمرین بیشتری روی مفاهیم ارائه شده در کلاس داشته باشند. همچنین مدرسان با ارائه تکلیف کلاسی از اوقات یادگیرندگان بعد از تعطیلی کلاس به منظور یادگیری بهتر و درگیرسازی استفاده میکنند و والدین نیز از روند آموزشی فرزندانشان آگاه میشوند. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر نوع تکالیف ساختاریافته و نیمهساختاریافته بر درگیرسازی رفتاری و انگیزشی دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 96-95 انجام شد.روشها: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با استفاده از گروه کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلیسینا در سال تحصیلی 96-95 و حجم نمونه نیز 30 نفر از دانشجویان رشته علوم تربیتی بود که به صورت انتساب تصادفی در دو گروه 15 نفره، یک گروه با تکالیف ساختاریافته و گروه دیگر با تکالیف نیمهساختاریافته قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامهی درگیرسازی تینیو (2009) استفاده شد. روایی پرسشنامه درگیرسازی تحصیلی از طریق روایی محتوایی و صوری، و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ در کل 96/0و در زیر مولفهها برای بخش درگیرسازی رفتاری 90/0 و درگیرسازی هیجانی 92/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخص آمار توصیفی شامل فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی شامل آزمون t مستقل و آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد.یافتهها: نتایج نشان داد که تأثیر نوع تکلیف (ساختاریافته، نیمهساختاریافته) بر درگیرسازی رفتاری و انگیزشی دانشجویان یکسان است و تفاوتی بین نوع تکلیف با درگیرسازی رفتاری و انگیزشی وجود ندارد.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای حاصل از این پژوهش میتوان گفت هر دو نوع تکالیف شامل نیمه ساختارمند و ساختارمند شرایط درگیرسازی برای یادگیرندگان را دارند. تکالیف نیمه ساختاریافته به دلیل داشتن میزان استقلال و هویت بیشتر، موجب تعهد و رضایت و ساختار کنترل فکری یادگیرنده میشوند، تکالیف ساختاریافته نیز به علت داشتن ویژگیهایی چون ساختاری و منظم بودن و شبیه بودن به ساختار حافظه بلند مدت، برنامهریزی و زمانبندی دقیق باعث میشود افراد تنش کمتری داشته باشند و تکالیفشان را بدون ابهام انجام دهند و در نتیجه فرد فعالیتهایش را بدون دغدغه اتمام زمان با حس نیرومندی کنترل کند. همین امر درگیرسازی هیجانی فرد را نیز افزایش میدهد
مقاله پژوهشی
معماری
شایسته ولدی؛ سعید علی تاجر؛ حسن ختن لو
چکیده
پیشینه و اهداف: پیشرفت فناوری اطلاعات در زمینهی تکنولوژیهای قابل حمل، امکان توسعهی "یادگیری همهجا حاضر" را مهیا کرده است. یادگیری موبایل (یادگیری حاضر در همهجا)، محیط یادگیری جدیدی است که در آن یادگیرنده در سناریویی از دنیای واقعی، با امکان دسترسی به منابع آنلاین، از طریق ابزارهای قابل حمل و شبکههای بیسیم قرار میگیرد. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پیشرفت فناوری اطلاعات در زمینهی تکنولوژیهای قابل حمل، امکان توسعهی "یادگیری همهجا حاضر" را مهیا کرده است. یادگیری موبایل (یادگیری حاضر در همهجا)، محیط یادگیری جدیدی است که در آن یادگیرنده در سناریویی از دنیای واقعی، با امکان دسترسی به منابع آنلاین، از طریق ابزارهای قابل حمل و شبکههای بیسیم قرار میگیرد. از سوی دیگر، تکنولوژی واقعیت افزوده با قرارگیری در میانهی دنیای واقعی و دنیای مجازی و ایجاد محیطی که در آن اجزای مجازی در یک تعامل پویا با محیط واقعی پیرامون ترکیب شده باشد، به تکمیل دریافتهای حسی انسان از محیط کمک کرده است. تکنولوژی واقعیت افزودهی قابل حمل، با افزودن اجزای مجازی و اطلاعات به یک موقعیت فیزیکی مشخص، ابزار مناسبی برای افزودن محتوا به بازدیدهای میدانی است. چنین ابزاری میتواند با ایجاد موقعیت یادگیری خودکفا برای دانشجویان، فرآیند آموزشی استاد محور و غیر فعّال را به فرآیندی دانشجو محور و فعّال تغییر دهد. محیط یادگیری حاصل از ترکیب دنیای حقیقی و دنیای مجازی در ایجاد یک محیط یادگیری معتبر برای دانشجویان، موثر است. پژوهشهای متعدّدی کاربرد تکنولوژیهای مبتنی بر واقعیت افزوده را در زمینههای آموزشی مختلف مانند مهندسی، پزشکی، اکولوژی، علوم، هنر، تاریخ و ... مورد بررسی قرار دادهاند. این تحقیق، با هدف افزایش کارائی بازدیدهای متداول در آموزش دروس فنی رشتهی معماری، ابزاری مبتنی بر تکنولوژی واقعیت افزوده به کار گرفته است.روشها:: این تحقیق از نوع کاربردی بوده و از روش تحقیق کمّی بهره گرفته است. شرکت کنندگان در این آزمایش تعداد 73 نفر از دانشجویان کلاس تأسیسات مکانیکی ساختمان در سال سوم کارشناسی رشتهی معماری بودند که بعد از مرحلهی اولیهی آموزش تئوری در کلاس و برگزاری پیش آزمون، به گروه آزمایشی (38 نفر) و گروه کنترل (35 نفر) تقسیم شدند. ابزارهای سنجش در این مقاله پیشآزمون، پسآزمون، پرسشنامهی پیشین و پرسشنامهی پسین بودند. روند اجرای این آزمایش در سه هفتهی متوالی در کلاس تأسیسات مکانیکی ساختمان، و در جهت ایجاد محیط یادگیری فعال، انجام گرفته است.یافتهها: نتایج حاصل از بهکارگیری این ابزار از طریق پیش آزمون، آزمون پایانی و نظرسنجیها، نشان داده است که این ابزار کمک آموزشی مجهز شده به تکنولوژی واقعیت افزوده سبب افزایش میزان یادگیری دانشجویان از بازدید میدانی بوده است و در زمینهی ایجاد رضایت از رویکرد یادگیری و کسب اعتبار دانشی بیشتر برای بازدیدهای میدانی، از دیدگاه دانشجویان، نیز موثر بوده است.نتیجهگیری: استفاده از تکنولوژی واقعیت افزوده و ایجاد تمرکز بر نکات با اهمیت در بازدیدهای میدانی، فرآیند آموزش و یادگیری را برای دانشجویان کاراتر و خوشایندتر کرده است. از دیدگاه دانشجویان، اعتبار دانشی فعالیت طراحی شده برای گروه آزمایشی، بیشتر از فعالیت طراحی شده برای گروه کنترل بود. ترکیب اطلاعات مربوط به ساختمان در یک نرم افزار ساده و قابل فهم موجب اعتبار دانشی برتر این روش بوده است.
مقاله پژوهشی
معماری
خسرو دانشجو؛ آرش حسینی علمداری؛ محمد معینی پور
چکیده
پیشینه و اهداف: در روند شکلگیری طرح، از وظایف معمار طراح است که بر اساس تجربه و دانش خود در مواجهه با مسئلههای طراحی پاسخهایی مناسب بیابد که از معیارهای مختلف و متفاوت تأمین کننده اهداف طراحی باشد. لذا توانایی ایجاد راهحل جدید و ناشناخته برای مسائل که بهطور معمول به نام خلاقیت از آن یاد میشود، یکی از مهارتهای بنیادی موردنیاز ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در روند شکلگیری طرح، از وظایف معمار طراح است که بر اساس تجربه و دانش خود در مواجهه با مسئلههای طراحی پاسخهایی مناسب بیابد که از معیارهای مختلف و متفاوت تأمین کننده اهداف طراحی باشد. لذا توانایی ایجاد راهحل جدید و ناشناخته برای مسائل که بهطور معمول به نام خلاقیت از آن یاد میشود، یکی از مهارتهای بنیادی موردنیاز هر طراح معمار است. پاسخگویی به مسائل یکتا و منحصربهفرد طراحی، نیازمند ذهنی خلاق و منعطف است. بر همین اساس در آموزش معماری پرورش خلاقیت دانشجویان در جهت حل مسائل طراحی امری بسیار مهم برشمرده میشود. مقاله حاضر به بررسی میزان تحقق این امر در دوره آموزشی کارشناسی مهندسی معماری در ایران میپردازد.روشها: مقاله حاضر بر اساس روش تحقیق آمیخته اکتشافی و دو پارادایم اثباتگرایی و پساساختارگرایی طراحی و اجرا گردیده است. در این راستا، جامعهی تحقیق بر اساس دستهبندی کیفی وزارت علوم خوشهبندی گردید و یک دانشگاه از بزرگترین خوشه (دانشگاههای درجه سه) انتخاب شد. با توجه به ماهیت دوگانه خلاقیت، با استفاده از دو آزمون استاندارد و متفاوت سنجش خلاقیت (تورنس و ندهرمان) اقدام به اندازهگیری میزان افزایش خلاقیت دانشجویان بهوسیله هر دو آزمون استاندارد اندازهگیری خلاقیت گردید. در مرحله بعدی پژوهش، میزان مناسب بودن محیط آموزشی برای پرورش خلاقیت بر اساس پنج شاخص اساسی حاصل از مطالعات سویر مورد بررسی قرار گرفت. در این آزمون از دانشجویان فارغالتحصیل خواسته شد در پرسشنامهای به شیوه بسته بر اساس این معیارهای پنجگانه محیط آموزشی خود در طی تحصیل را ارزیابی کنند.یافتهها: نتایج تحقیق نشانگر عدم افزایش خلاقیت عمومی دانشجویان و کاهش چشمگیر استفاده آنها از قدرت تخیل و خلاقیت بهعنوان ابزاری برای حل مسئله در طول دوره آموزش است. بر اساس نتایج تحقیق عدم ثبات اهداف و ارزشهای طراحی در طول دوره آموزشی که از ساختار سیستم آموزشی ناشی میشود، از عوامل اساسی ناتوانی محیط آموزش معماری در پرورش خلاقیت دانشجویان است.نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از بررسی خلاقیت عمومی در دانشجویان به نظر میرسد محیط آموزش معماری بهگونهای است که برای افراد با خلاقیت عمومی پایین مفید بوده اما خلاقیت بسیار بالای افراد را برنمیتابد و شرایطی فراهم میشود که خلاقیتهای بالا سرکوب شده و به متوسط جامعه نزدیک شوند. این محیط درمجموع نیز اثر معنیداری بر خلاقیت عمومی جامعه دانشجویان ندارد. از سوی دیگر کاهش شدید استفاده از شیوه تفکر تصوری و خلاق در طول دوره آموزشی نشان میدهد محیط آموزش طراحی معماری تفکر خلاق را پشتیبانی و تکریم نکرده و حتی خلاقیت را بیشازحد مشخصی برنمیتابد.
مقاله پژوهشی
مرتضی خوارزمی؛ حسین زینلی پور؛ اقبال زارعی
چکیده
پیشینه و اهداف: در حـال حاضـر، توسـعه کـارآفرینی هـسته برنامههای توسعه کشورها است. از این رو سرمایهگذاری در قابلیتهای کـارآفرینی منـابع انسانی جایگاه ویژهای دارد. انتظار میرود دانشگاهها در توسعه قابلیتهای کارآفرینی، نقش محوری ایفا نمایند. از دانشگاهها انتظار میرود که در کشور، با یک جریان نوآور، قابلیتهای کارآفرینی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در حـال حاضـر، توسـعه کـارآفرینی هـسته برنامههای توسعه کشورها است. از این رو سرمایهگذاری در قابلیتهای کـارآفرینی منـابع انسانی جایگاه ویژهای دارد. انتظار میرود دانشگاهها در توسعه قابلیتهای کارآفرینی، نقش محوری ایفا نمایند. از دانشگاهها انتظار میرود که در کشور، با یک جریان نوآور، قابلیتهای کارآفرینی مورد نیاز جامعه را فراهم کنند. همچنین، دانشگاه میتواند قابلیتهای کارآفرینی شامل دانش، مهارت و نگرش کارآفرینی را در دانشآموختگان ایجاد کند و دانشآموختگان بهعنوان عاملان تغییر اجتماعی، این قابلیتها را در جامعه ترویج دهند. امروزه، کارآفرینی دانشگاهی یک آرمان پیشرفته و جذاب برای آموزش عالی است. در دنیای رقابتی آینده، دانشگاهها برای حفظ بقای خود راهی جز حرکت به سمت کارآفرینی دانشگاه ندارند. برای رسیدن به این منظور باید تغییراتی در فرآیندهای آموزشی و پژوهشی، ساختار، فرهنگ، شیوه و محتوای تعامل دانشگاهها با بنگاهها و دولت ایجاد شود. دانشگاه در توسعه کارآفرینی نقش تعیینکننده دارد. ایجاد و توسعه کارآفرینی در نظام آموزشی و تبدیل آن به فرهنگی نهادی شده، مستلزم شناسایی و تعیین سیاستها و اصولی است که راهکارهای مربوطه را نشان میدهد. هدف از انجام این پژوهش تبیین ویژگیهای محتوای آموزشی با تأکید بر مهارتهای کارآفرینی در رشتههای فنی مهندسی و مقایسه آن با وضع موجود در دانشگاه هرمزگان بود.روشها: روش این پژوهش ترکیبی متوالی اکتشافی بود. جامعه در بخش کیفی شامل کلیه کارآفرینان برتر و اساتید دانشگاهی و در بخش کمی شامل کلیه دانشجویان و اساتید دانشگاه هرمزگان بود. مشارکتکنندگان در بخش کیفی به روش موارد مطلوب و در بخش کمی روش نمونهگیری طبقهای نسبی انتخاب شدند. حجم نمونه را در بخش کیفی اشباع اطلاعاتی و در بخش کمی فرمول کوکران تعیین کرد. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی دادههای کیفی بهوسیله چک کردن اعضا و سه سوسازی و در بخش کمی بهوسیله روایی محتوایی و سازه و پایایی بهوسیله آلفای کرانباخ تائید شد. دادههای کیفی بهوسیله تحلیل مضمون و دادههای کمی بهوسیله آمار توصیفی، t تک گروهی و تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شدند.یافتهها: مقولات استخراج شده شامل ارتقا مهارتهای فردی، کاربردی ساختن محتوا، اصول فنی کارآفرینی و محتوای انعطافپذیر بود. نتایج بررسی کمی دادهها نشان دهنده وضعیت نامطلوب ویژگیهای برشمرده برای محتوای آموزشی در دانشگاه هرمزگان بود.نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان داد که از نظر کارآفرینان و اساتید مورد مصاحبه ویژگیهایی چون ارتقا مهارتهای فردی، محتوای انعطافپذیر، محتوای کاربردی و توجه به اصول فنی کارآفرینی از جمله ویژگی های مهمی است که میتواند باعث شود مهارتهای کارآفرینی در میان دانشجویان افزایش یابد. پیشنهاد پژوهش این است که به افزایش تواناییهای فردی از جمله خلاقیت، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای عاطفی توجه بیشتری شود. همینطور که محتوای آموزشی از بعد تئوری فاصله گرفته و با وارد کردن دانشجویان رشتههای فنی به حیطه عمل به شکلهای مختلف، زمینه را برای رشد مهارتهای کارآفرینی در این افراد بیشتر فراهم آورد. همینطور پیشنهاد میشود اساتید رشته های فنی مهندسی در انتخاب محتوای آموزشی به نیازها، علایق و استعدادهای دانشجویان خود توجه داشته باشند تا مشکل بیانگیزگی آنها در جهت یادگیری کاهش یابد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی- مجازی
غلامرضا اصلانی؛ سیدامین عظیمی؛ نسیم سلیمانی
چکیده
پیشینه و اهداف: در دهه اخیر استفاده از فناوری های جدید اطلاعات و ارتباطات در سراسر جهان رشد سریعی داشته است. افزایش رایانههای شخصی، رایانه همراه یا گوشیهای مجهز به آندروید و دسترسی آسان به اینترنت که توسط اپراتورهای تلفن فراهم شده زندگی میلیونها انسان را تغییر داده است. این تغییرات به طور مستقیم و غیرمستقیم بر رفتارها و ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در دهه اخیر استفاده از فناوری های جدید اطلاعات و ارتباطات در سراسر جهان رشد سریعی داشته است. افزایش رایانههای شخصی، رایانه همراه یا گوشیهای مجهز به آندروید و دسترسی آسان به اینترنت که توسط اپراتورهای تلفن فراهم شده زندگی میلیونها انسان را تغییر داده است. این تغییرات به طور مستقیم و غیرمستقیم بر رفتارها و عادات و حتی ویژگی شناختی و ذهنی افراد نیز تاثیر گذاشته است. از آنجا که استفاده از اینترنت توسط کودکان و نوجوانان افزایش مییابد، بنابراین نگرانیهایی در مورد ایمنی آنلاین آنها وجود دارد. ارائه یک محیط امن، به درک عمیق انواع خطرهای محیط آنلاین و همچنین راه حل های موثر در کاهش این خطرات نیازمند است. بحث سوءاستفاده از فضای مجازی و صدمات جبرانناپذیری که این محیط میتواند به شخصیت و وجهه اجتماعی وارد کند مساله قابل تاملی است که پیشگیری از آن بیشتر از همه بر عهده سازمانهای تعلیم و تربیتی و به ویژه بر عهده کانون خانواده میباشد.هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبکهای نظارتی والدین و امنیت اینترنتی فرزندان در میان دانشآموزان دبیرستانی دختر و پسر است.روشها: روش پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای توصیفی از نوع همبستگی(الگوسازی معادله ساختاری) بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان مدارس متوسطه دوم شهر دزفول و والدین ایشان در سال تحصیلی 97- 96 تشکیل میدهند که با توجه به حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 375 نفر تعیین شد. برای نمونهگیری از روش طبقهای نسبتی و نمونهگیری تصادفی خوشهای استفاده شد. به منظور جمعآوری دادهها از دو پرسشنامه استاندارد تعیین سبکهای نظارتی والدین (2007) و پرسشنامه محققساخته بررسی امنیت اینترنتی فرزندان در مقیاس لیکرتی استفاده شد. در تجزیه و تحلیل آماری از توزیع فراوانی، میانگین، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون، و آزمون مدل معادلات ساختاری استفاده شد.یافتهها: نتایج این تحقیق نشان داد بین سبکهای نظارت اینترنتی والدین و امنیت اینترنتی فرزندان بطور مستقیم رابطه وجود دارد. نتایج این تحقیق نشان داد بین سبکهای نظارت اینترنتی والدین و میزان امنیت اینترنتی فرزندان تفاوت وجود دارد و این تفاوت معنادار است. برخورد صمیمانه والدین با فرزندان و کنترل مناسب آنان اعتماد بیشتری را در میان اعضای خانواده فراهم میکند. فرزندی که چنین جوی را احساس میکند در بیان نیازهای خود درباره اینترنت، اتفاقاتی که در استفاده از اینترنت با آن روبه رو میشود، سوالات و مشکلاتی که در هنگام استفاده از اینترنت با آنها روبهرو میشود احساس امنیت و راحتی بیشتری برای طرح موضوعات فوق با والدین خواهد داشت.نتیجهگیری: نتایج حاکی از این است که بالاترین امنیت اینترنتی فرزندان در سبک نظارتی اقتدارگرا مشاهده میشود، پس از آن سبک مستبدانه، و سپس سبک سهلگیر و پایینترین امنیت اینترنتی در سبک غیرمداخلهگر مشاهده میشود. همچنین نتایج نشان داد که میان سبک نظارتی والدین و امنیت اینترنتی والدین ارتباط معناداری وجود دارد. برخورد صمیمانه والدین با فرزندان و کنترل مناسب آنان اعتماد بیشتری را در میان اعضای خانواده فراهم میکند. فرزندی که چنین جوی را احساس میکند در بیان نیازهای خود درباره اینترنت، اتفاقاتی که در استفاده از اینترنت با آن روبه رو میشود، سوالات و مشکلاتی که در هنگام استفاده از اینترنت با آنها روبه رو میشود احساس امنیت و راحتی بیشتری برای طرح موضوعات فوق با والدین خواهد داشت. والدین با سبک گرم و کنترل مناسب موارد لازم برای استفاده امن از اینترنت را لحاظ کردهاند و از پیشامد مخاطرات جدی جلوگیری میکنند. آنها قوانین و انتظارات خود را در زمینه استفاده از اینترنت برای فرزندان به طور واضح مشخص کردهاند. و فرزندان نیز به این مساله واقف شدهاند که برای برخورداری از محبت والدین باید به این قوانین و انتظارات احترام بگذارند. در واقع این گروه از والدین در زمینه سواد اینترنتی و سواد رسانهای از فرزندان خود عقب نیستند و آداب رفتار با فرزندان خود در زمینه استفاده از اینترنت را به خوبی میدانند و به آن عمل میکنند.
مقاله پژوهشی
علوم تربیتی
داود طهماسب زاده شیخلار؛ مهدی صادق پور
چکیده
پیشینه و اهداف: استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی به ویژه شبکههای اجتماعی در دهههای اخیر، ما را وارد عصر و جامعه تازهای کرده است؛ جامعهای که دانیل بل، آن را جامعه فرا صنعتی، تادا اومسو، آن را جامعه شبکهای و منوال کاستل، آن را جامعه اطلاعـاتی نامیدهاند. گسترش روزافزون فناوریهای مربوط به ارتباطات الکترونیکی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی به ویژه شبکههای اجتماعی در دهههای اخیر، ما را وارد عصر و جامعه تازهای کرده است؛ جامعهای که دانیل بل، آن را جامعه فرا صنعتی، تادا اومسو، آن را جامعه شبکهای و منوال کاستل، آن را جامعه اطلاعـاتی نامیدهاند. گسترش روزافزون فناوریهای مربوط به ارتباطات الکترونیکی همچون شبکههای ماهوارهای و اینترنتی و تأثیر آن روی بسیاری از شئون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، جامعه را دستخوش چنان تغییرات اساسی کرده است که برخی صاحبنظران شبکههای اجتماعی مجازی را بُعد جدید قدرت در سدة 21 دانستهاند. درحالیکه شاهد روند رو به رشد کاربران و اعضای شبکههای اجتماعی اینترنتی هستیم، شناخت ابعاد گوناگون شبکهها و آگاهی از تأثیرات آن امری ضروری است. با ورود تکنولوژی در عرصه کشورها، همواره باید شاهد فراز و نشیبهای آن نیز باشیم. استفاده از فناوریهای نوین در کنار ایجاد فرصت، به تهدید نیز تبدیل میشود. هدف این پژوهش پیشبینی اهمالکاری تحصیلی براساس استفاده از شبکههای اجتماعی با میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در بین دانشآموزان دوره متوسطه بود.روشها: روش پژوهش به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت موضوع از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر هشترود میباشد. تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان 309 نفر برآورد و بهصورت تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها نیز از پرسشنامه شبکههای اجتماعی صادقی امین (1396)، یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (2000) و اهمالکاری تحصیلی سواری (1392) استفاده شد. برای تعیین میزان روایی پرسشنامهها از نظرات متخصصان این حوزه و برای تعیین پایایی آنها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید (شبکههای مجازی، 88/0؛ راهبرد یادگیری خودتنظیمی، 79/0؛ اهمالکاری تحصیلی، 80/0).یافتهها: نتایج نشان داد پرسشنامهها از پایایی مناسبی برخوردارند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای Spss و Lisrelو برای بررسی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی تاثیر متغیرها از روش تحلیل مسیر استفاده شد.نتیجهگیری: نتایج تحلیل نشان داد که بین استفاده از شبکههای اجتماعی با اهمالکاری تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشآموزان رابطه وجود دارد و استفاده از شبکههای اجتماعی بر اهمالکاری دانش آموزان با میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی تاثیر غیرمستقیم دارد. با توجه به یافتهها پیشنهاد میگردد: رسانههای ملی بهعنوان آموزش و پرورش غیر رسمی جهت اطلاع رسانی در مورد عواقب زیانبار استفاده نامناسب از شبکههای اجتماعی برنامهای را در نظر بگیرند. سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی کشور و دفتر تالیف کتابهای درسی و موسسات مرتبط با تولید محتوای درسی، محتوایی را جهت ارتقاء آگاهی دانشآموزان در ارتباط با چگونگی استفاده مناسب از شبکه های اجتماعی تدوین کنند. مدیران مدارس باید کارگاههای آموزشی در جهت آگاهسازی جامعه دانشآموزان برگزار نمایند تا دانشآموزان با مضرات و مزایای شبکههای مجازی آگاه شوند و بتوانند از شبکههای اجتماعی در راستای پیشبرد تحصیل استفاده مطلوب داشته باشند. مدیران مدارس لازم است با والدین دانشآموزان ارتباط مستمر داشته باشند و آنها را در جریان رفتارها و عملکرد دانشآموزان قرار دهند تا والدین نیز در زندگی تحصیلی دانش آموزان سهیم باشند.معلمان، دانش آموزان را از وضعیت تحصیلی خود آگاه سازند تا از این طریق اهمالکاری دانشآموزان رفع گردد. مدیران، معلمان و اولیای دانش آموزان، در جهت کنترل استفاده مطلوب از شبکه های اجتماعی از سوی دانشآموزان همکاری کنند. معلمان دانشآموزان را از مزایا و اهداف استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی آگاه سازند.معلمان در فرصتهای مناسب مثل فوق برنامه، چگونگی استفاده از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در فرآیند یادگیری به دانشآموزان را آموزش دهند