مقاله پژوهشی
محیط یادگیری
جعفر جهانی؛ رضا مظاهری؛ مهدی محمدی؛ مریم شفیعی سروستانی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف از این پژوهش توسعه و اعتبارسنجی ابزار فرآیند یاددهی – یادگیری در مدارس هوشمند در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران است.روشها: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه محققساخته میباشد، که بر اساس بررسی پیشینه تحقیق، طراحی و اجرا گردید. ابتدا مبانی نظری و پیشینه پژوهش در این زمینه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف از این پژوهش توسعه و اعتبارسنجی ابزار فرآیند یاددهی – یادگیری در مدارس هوشمند در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران است.روشها: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه محققساخته میباشد، که بر اساس بررسی پیشینه تحقیق، طراحی و اجرا گردید. ابتدا مبانی نظری و پیشینه پژوهش در این زمینه بررسی گردید و سه بعد شاخص ها، مولفه ها و ابزار استخراج و در قالب گویه های مقیاس طراحی گردید. در مرحله بعد برای بررسی روایی این مقیاس از روش تحلیل گویه استفاده شد و همه گویه ها از روایی و اعتبار لازم بالاتر از 4/0 برخوردار بودند. علاوه بر این پایایی مقیاس به کمک آلفای کرونباخ مشخص و تایید گردید. سپس پرسشنامه طراحی شده بعد از اعتباریابی، در اختیار نمونه آماری شامل 216 نفر معلمان مدارس هوشمند شهر گرگان در سال تحصیلی 96-95، که به صورت تصادفی ساده بر اساس فرمول حجم نمونه انتخاب شدهاند، قرار گرفته و در نهایت نتایج آن با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از آزمون فریدمن و تکنیک های آماری t تک نمونه ای استفاده گردید.یافتهها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد، در خصوص شاخصهای یاددهی و یادگیری در مدارس هوشمند بیشترین تاثیر بر ایجاد محیط پویا و جذاب برای خلاقیت دانشآموزان و کمترین میزان مربوط به ارتقاء ارزشیابی سطوح بالای تفکر، دانش و مهارت می باشد. در زمینه مولفه های یاددهی و یادگیری مدارس هوشمند بیشترین تاثیر بر آشنایی معلمان با مهارتهای IT و کمترین میزان مربوط به ارتقاء تفکر انتقادی و خودراهبری دانشآموزان میباشد. همچنین در ارتباط با ابزارهای یاددهی و یادگیری مدارس هوشمند بیشترین تاثیر بر تکنولوژی ترکیبی (فیلم، تصویر و ...) و کمترین میزان مربوط به تولید وبلاگها و سایتهای آموزشی میباشد.نتیجهگیری: مدارس هوشمند از دستاوردهای مهم توسعه فناوری اطلاعات در راستای تحول بنیادین نظام آموزشی است. از فناوری می توان به عنوان ابزاری قدرتمند برای بهبود کیفیت و کارآیی آموزش استفاده کرد ، اما باید توجه داشت که ترکیب فناوری اطلاعات و ارتباطات با سیستم آموزش و یادگیری روندی چند وجهی و پیچیده است. با توجه به یافته های این پژوهش لازم است در بررسی زیر ساختهای مدارس هوشمند، جنبههای کمّی و کیفی شاخصها، مؤلفهها و ابزار مؤثر هوشمندسازی مد نظر قرار گیرد. بدون شک، گسترش مدارس هوشمند در کشور بدون توجه به نگرش مسولین، اولیا، دانش آموزان و از همه مهم تر معلمان به این فناوری موفقیت آمیز نخواهد بود. به عبارت دیگر، برای موفقیت در این امر، تعیین عوامل مؤثر بر نگرش مثبت به یادگیری مبتنی بر فناوری ازاهمیت ویژهای برخورداراست زیرا که نگرش مثبت، باعث افزایش انگیزه و پذیرش بهتر فناوری و مشارکت فعال در فعالیت ها می گردد. با نگاه علمی و فناورانه به وضعیت کنونی نظام آموزشی کشور میتوان با برنامهریزی بلندمدت بستر پویایی محیط آموزشی و فرآیند یاددهی – یادگیری در مدارس هوشمند را با تولید محتوای متنوع الکترونیکی و توانمندسازی معلمان در حوزه فناوری اطلاعات و تحولات ساختاری در همه ابعاد فراهم نمود. در جوامع دانش بنیان از توسعهی مدارس هوشمند به عنوان راه کار تربیت نیروی خلاق و کار آفرین استقبال میگردد و به عنوان راه پیشرفت وتوسعهی پایداردر نظر گرفته می شود، با توجه به این اصل ورود کشورمان به این حوزه میتواند زمینه توسعه ی روز افزون و پایدار را فراهم نماید.
مقاله پژوهشی
یادگیری سیار
ذبیح الله اللهی؛ فاضل برزگر؛ اله نظر علی صوفی؛ امین ملازهی
چکیده
پیشینه و اهداف: خودکنترلی از جهات مختلفی تعریف شده است اما به طور کلی به تنظیم فعال افکار، احساسات و رفتار شخص اشاره دارد. پژوهشهای نظری و تجربی نشان می دهد که توانایی کنترل خود مؤثر پیامدهای مهم و گسترده ای مانند توانایی در کنترل رفتارهای مثبت دارد که منجر به دستیابی به هدفهای بلند مدت می شود و از بروز رفتارهای منفی که باعث ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: خودکنترلی از جهات مختلفی تعریف شده است اما به طور کلی به تنظیم فعال افکار، احساسات و رفتار شخص اشاره دارد. پژوهشهای نظری و تجربی نشان می دهد که توانایی کنترل خود مؤثر پیامدهای مهم و گسترده ای مانند توانایی در کنترل رفتارهای مثبت دارد که منجر به دستیابی به هدفهای بلند مدت می شود و از بروز رفتارهای منفی که باعث تضعیف دستیابی به هدفهای بلند مدت می شود، پیشگیری میکند. هدف از اجرای پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای خودکنترلی بر کاهش استفاده آسیبزا از تلفن همراه در بین دانشجویان پسر دانشگاه فرهنگیان بود.روشها: روش اجرای این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشجویان پسر دانشگاه فرهنگیان استان سیستان و بلوچستان تشکیل دادند و نمونه پژوهش را تعداد 60 نفر (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه) از افرادی تشکیل دادند که استفاده آسیبزا از تلفن همراه داشتند و داوطلب شرکت در آزمایش بودند. ابزار گردآوری دادهها، مقیاس استفاده آسیبزا از تلفن همراه جنارو و همکاران بود. این مقیاس بدون مولفه است و دارای 21 سوال در مقیاس لیکرت 6 درجه ای (هرگز تا همیشه) است. جمع نمرات 21 سوال، نمره کلی استفاده آسیب زا از تلفن همراه را مشخص میکند. برای اجرای طرح آزمایش، ابتدا مقیاس استفاده آسیب زا اجرا گردید و پس از مشخص شدن افرادی که استفاده آسیب زا از تلفن همراه داشتند، در کارگاههای آموزش مهارتهای خود کنترلی شرکت کردند.یافتهها:نتایج پژوهش نشان داد آموزش مهارتهای خودکنترلی بر استفاده آسیبزا از تلفن همراه در دانشجویان پسر دانشگاه فرهنگیان زاهدان تأثیر منفی و معنادار دارد و باعث کاهش آن شده است. همچنین، در مرحله پیگیری بین میانگین پسآزمون استفاده آسیبزا از تلفن همراه در گروه با پیگیری از طریق شبکه مجازی و گروه بدون پیگیری از طریق شبکه مجازی تفاوت معناداری وجود دارد. یعنی آموزش مهارتهای خودکنترلی همراه با پیگیری از طریق گروه مجازی بر استفاده آسیبزا از تلفن همراه در دانشجویان پسر دانشگاه فرهنگیان زاهدان تأثیر بلندمدتتری داشته است.نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای خودکنترلی و پیگیری از طریق گروه مجازی برای دانشجویان دانشگاه فرهنگیان به کاهش استفاده آسیبزا و حرکت بهسوی استفاده رایج از تلفن همراه کمک میکند. همچنین نتایج نشان داد، پیگیری آموزش مهارت های خودکنترلی از طریق شبکههای مجازی باعث میشود اثرات این آموزشها برای مدت طولانی تری بر رفتار استفاده از تلفن همراه اثر گذار باشد. با توجه به این که استفاده بیش از حد از تلفن همراه میتواند فعالیتهای آموزشی و یادگیری دانشجویان را تحت تاثیر قرار دهد، به مسئولان و برنامه ریزان آموزشی و پژوهشی دانشگاه پیشنهاد میشود تا آموزش مهارتهای خودکنترلی و پیگیری این آموزشها در زمانهای متوالی را در برنامههای آموزشی کوتاه مدت دانشگاه در نظر بگیرند. یکی از مهم ترین محدودیتهای این پژوهش گرایش دانشجویان به این مساله بود که در تشخیص اولیه از طریق پرسشنامه، وانمود کنند که استفاده آسیب زا از تلفن همراه ندارند. نتایج این پژوهش برای کارشناسان پژوهشی و آموزشی دانشگاه، اساتید و دانشجویان دانشگاه و تمامی برنامه ریزان آموزشی دانشگاه مفید و کاربردی است.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی
نصیبه تاری؛ سعید ضرغامی همراه؛ علیرضا محمودنیا؛ یحیی قائدی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ماهیت ارتباط بین معلم و فراگیر در فرایند یادگیری الکترونیکی با تاکید بر آراء دلوز است. با گسترش یادگیری الکترونیکی یکی از وجوه تغییر در تعلیم و تربیت در زمینه یاددهی –یادگیری است؛ و از جمله آن، ارتباط بین معلم و فراگیر است. در تحلیل و ارزیابی ماهیت ارتباط و نقش آن در شناخت انسانی، یکی از پارادایمهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی ماهیت ارتباط بین معلم و فراگیر در فرایند یادگیری الکترونیکی با تاکید بر آراء دلوز است. با گسترش یادگیری الکترونیکی یکی از وجوه تغییر در تعلیم و تربیت در زمینه یاددهی –یادگیری است؛ و از جمله آن، ارتباط بین معلم و فراگیر است. در تحلیل و ارزیابی ماهیت ارتباط و نقش آن در شناخت انسانی، یکی از پارادایمهای نوظهور پساساختارگرایانه، معرفتشناسی ریزومی دلوز میباشد. در زمینه آراء دلوز و یادگیری الکترونیکی براساس نظریه ارتباطگرایی، به طور جداگانه پژوهشهایی صورت گرفت. اما آنچه این پژوهش را از سایر پژوهشها متمایز میکند بررسی این مهم است که، آیا قلمرو جدیدی که دلوز از آن با نام ریزوماتیک یاد میکند و به توسط آن مناسبات سنتی بین معلم و فراگیر را در نظام درختی به چالش میکشد و قلمروزدایی میکند، میتواند فضای جدید یادگیری الکترونیکی را مورد حمایت قرار دهد؟ آیا این دو همدیگر را همراهی می کنند؟روشها: روش این مطالعه، از نوع تحلیل فلسفی و استنتاجی است که جهت پاسخ به سوال پژوهش (ماهیت ارتباط بین معلم و فراگیر درفرایند یادگیری الکترونیکی چیست؟) مورداستفاده قرار گرفت. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای–اسنادی است. بر اساس تحلیل مفهوم، فهم معتبر از مفهوم و تبیین روشن از معنای یک مفهوم به واسطه توضیح دقیق ارتباط آن با سایر مفاهیم بدست آمد؛ همچنین براساس رویکرد استنتاجی، به دلالتهای ماهیت ارتباط بین معلم و فراگیر مبتنی بر آراء دلوز در فرایند یاددهی-یادگیری در یادگیری الکترونیکی پرداخته و سپس به تحلیل فلسفی آنها اقدام گردید؛ به عبارت دیگر، مفاهیم معرفتشناسی ریزوماتیک دلوز و مولفههای مرتبط با آن از یک سو و مفاهیم یادگیری الکترونیکی مبتنی بر نظریه ارتباطگرایی از سوی دیگر مورد تحلیل، تفسیر و وضوح بخشی قرار گرفت؛ سپس نسبت ارتباط در یادگیری الکترونیکی با ارتباط ریزوماتیک دلوز مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: نخست، مولفههای اساسی در معرفتشناسی ریزومی دلوز تحلیل شد بر اساس یافتههای پژوهش، ماهیت ارتباط بین معلم و فراگیر مبتنی بر آراء دلوز، ریزوماتیکی است؛ یعنی ویژگیهایی چون پیوند و ناهمگونی، کثرت و چندگانگی، کوچ گرایی، نقشه نگاری و گسست نادلالتگر ریزم را داراست و حکایت از روابطی غیرخطی، افقی و غیر سلسله مراتبی، سیال و شکننده، تمرکززدا، خودجوش و مولکولی، انبوه و متکثر، منعطف و نفوذپذیر دارد. سپس، ماهیت ارتباط در فرایند آموزش مجازی تبیین گردید. بنا بر نظریه ارتباط گرایی، ارتباط در یادگیری الکترونیکی، ارتباطی است سیستمی و شبکهای که روابط غیرخطی بین اجزای سیستم و شبکه برقرار است. طبق این نظریه، یادگیری الکترونیکی همان، فرایند برقراری ارتباطات اجزای شبکه با یکدیگر است؛ در پایان به ارزیابی ماهیت ارتباط در یادگیری الکترونیکی در نسبت با ماهیت ارتباط مطرح شده در معرفت شناسی ریزوماتیک دلوز پرداخته شد. برهمین اساس تبیین شده است که، جهتگیری ارتباط در یادگیری الکترونیکی همسو با ارتباط ریزوماتیکی دلوز است.نتیجهگیری: براساس نظریه ارتباط گرایی، آموزش مجازی همان، فرایند برقراری ارتباطات اجزای شبکه با یکدیگر است؛ لذا جهتگیری ارتباط الکترونیکی همسو با ارتباط ریزوماتیکی دلوز میباشد. از اینرو روابط ریزوماتیکی دلوز با توجه به قابلیتهایی که بر آن مترتب است، نویدبخش ارتباط مطلوب بین معلم و فراگیر در عصر یادگیری الکترونیکی است و میتواند به عنوان مدلی در جهت رفع برخی از چالشهای نظام آموزشی سنتی برآید.
مقاله پژوهشی
محیط یادگیری
هادی کشمیری؛ خاطره سجادی
چکیده
پیشینه و اهداف: احساس رضایت از محیط یکی از آرزوهای بشر بوده، بهعبارت دیگر احساس رضایت، یک مفهوم آرمانی است که زمینه مناسبی را برای توانمندسازی افراد و اجتماعی نمودن آنها در جهت مشارکت و دخالت در امور مربوط به خود و در نهایت زمینه توسعه اجتماعی فراهم میکند. از طرفی یکی از رسالتهای طراحان و معماران در این رابطه، خلق رابطهی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: احساس رضایت از محیط یکی از آرزوهای بشر بوده، بهعبارت دیگر احساس رضایت، یک مفهوم آرمانی است که زمینه مناسبی را برای توانمندسازی افراد و اجتماعی نمودن آنها در جهت مشارکت و دخالت در امور مربوط به خود و در نهایت زمینه توسعه اجتماعی فراهم میکند. از طرفی یکی از رسالتهای طراحان و معماران در این رابطه، خلق رابطهی متناسب میان انسانها و محیط اطرافشان بوده است. بنابراین با توجه به اهمیت و ضرورت رضایتمندی از زندگی و محیط زندگی، محیطها و فضاهای آموزشی نیز میبایست این احساس رضایتمندی را برای کاربران خود تأمین نمایند. علاوه بر این از جمله اهداف اساسی فضاهای آموزشی رسیدن به موفقیت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان بوده که در جهت ارتقای اهداف خود، میبایست فضایی مناسب و با کیفیت در تمام ابعاد جهت رشد و ارتقای مهارتهای همه جانبهی کاربران خود ایجاد کند. همچنین بهمنظور برانگیختن دانشجویان برای یادگیری، محیط آموزشی میبایست تأثیرگذار، امن، توانمند، مثبت، شخصیسازی شده و پاسخگوی نیازهای دانشجویان باشد. بنابراین توجه به محیط و عوامل محیطی در تأمین رضایت دانشجویان و در نهایت موفقیت تحصیلی آنها از اهمیت بالای برخوردار بوده است. به همین دلیل یکی از زیرمجموعههای علوم رفتاری که از موضوعات قابل توجه و پر اهمیتی بوده، با عنوان روانشناسی محیط به تأثیر محیط بر رفتارهای مختلف انسان پرداخته است. در پژوهش حاضر، بررسی نحوه ارتباط و رضایت از عوامل محیطی با موفقیت تحصیلی دانشجویان مد نظر قرار گرفته است. هدف از پژوهش در مرحله اول شناسایی عوامل محیطی مؤثر دانشگاه بر موفقیت تحصیلی دانشجویان و در مرحله بعد میزان تأثیرپذیری این عوامل بوده است.روشها: ماهیت کلی پژوهش کیفی بوده و جهت تدقیق نتایج روش تحقیق کمی- کیفی در نظر گرفته شده و در راستای کشف رابطه میان متغیرها از مطالعات کتابخانهای و تحقیقات پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کمی دو پرسشنامهی استاندارد در میان دانشجویان مقطع دکترای معماری دانشگاه آزاد شیراز تنظیم شده که هر دو از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار بوده است. یک پرسشنامه جهت سنجش میزان رضایتمندی دانشجویان از عوامل محیطی دانشگاه و پرسشنامهی دیگری جهت سنجش میزان موفقیت تحصیلی همان دانشجویان بوده است. جامعه آماری تحقیق با استفاده از فرمول کوکران محاسبهشده که متشکل از 54 نفر دانشجوی مقطع دکترا بوده و از طریق انجام محاسبات آماری در نرمافزار SPSS نتایج پرسشنامهها آن استخراج گردیده است.یافتهها: بر اساس یافتههای پژوهش، با افزایش سطح رضایتمندی از عوامل محیطی دانشگاه، موفقیت و پیشرفت تحصیلی نیز افزایش یافته و میزان این همبستگی با محاسبه ضریب پیرسون حدود 308/0 میباشد، که نشاندهنده وجود رابطه معنادار بوده و مبین سازگاری فرد با دانشگاه بوده است. افراد با میزان رضایتمندی بالا از عوامل محیطی مؤثر، دارای معدل و عملکرد تحصیلی بسیار خوبی بودند و بالعکس، دانشجویان ناراضی در مقوله تحصیل نیز موفقیت چندانی ندارند.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش عوامل محیطی از جمله نور، آسایش حرارتی، تناسبات فضایی، مبلمان، فضای سبز، ورودی و میزان دسترسیپذیری، صوت و سر صدا، مصالح و رنگ مورد بررسی قرار گرفته که از این میان بالاترین میزان رضایت در عوامل محیطی مبلمان، تناسبات فضایی و نور بوده و دیگر عوامل محیطی بر کیفیت و کارایی آموزشی محیط دانشگاه اثر مطلوبی داشته است.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی
حامد رحمانی؛ فائقه ناظمی جنابی
چکیده
پیشینه و اهداف: پیادهسازی حکمرانی الکترونیک در حوزه آموزش کمک میکند تا مؤسسات آموزشی و دانشگاهها بتوانند با استانداردهای مدیریتی به روز و کارآمد در سطح جهانی، برای مقابله با چالشهای ناشی از جهانیشدن و رقابت بینالمللی و علمی و پیشرفت تکنولوژی آمادگی داشته و بهرهوری و اثربخشی لازم و کافی را داشته باشند. هدف اصلی حکمرانی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پیادهسازی حکمرانی الکترونیک در حوزه آموزش کمک میکند تا مؤسسات آموزشی و دانشگاهها بتوانند با استانداردهای مدیریتی به روز و کارآمد در سطح جهانی، برای مقابله با چالشهای ناشی از جهانیشدن و رقابت بینالمللی و علمی و پیشرفت تکنولوژی آمادگی داشته و بهرهوری و اثربخشی لازم و کافی را داشته باشند. هدف اصلی حکمرانی الکترونیک در حوزهی آموزش، ارتقاء سطح کیفی آموزش است. دانشگاهها از جمله سازمانهایی هستند که با توجه به تعاملات گسترده با دانشجویان برای پیادهسازی حکمرانی الکترونیک مناسب هستند. بررسی پیشینه های موجود در این خصوص نشان از رو به رشد بودن این حوزه مطالعاتی دارد اما تعداد پیشینه های کاملا مرتبط کم بوده و تعداد شش تحقیق را که فقط تاحدودی با موضوع پژوهش مرتبط هستند را نشان می دهد که در قالب جدول خواندن متون مورد بررسی قرار گرفته است. حال می توان گفت هدف از پژوهش حاضر نیز شناسایی شاخصهای حکمرانی الکترونیک در آموزش عالی و بطور خاص دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین می باشد.روشها: این پژوهش از نظر روش پژوهش جزء تحقیقات توصیفی-پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی است. جمعآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان صورت گرفته است، ابتدا نتایج و داده های حاصل از مطالعات کتابخانه ای و بررسی پژوهش های پیشین به علاوه ی داده های بدست آمده در مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با خبرگان در نرم افزار تحلیل داده های کیفی MAXQDA پیاده سازی شد . در مرحله بعد ابتدا کد گذاری باز بر روی داده ها انجام گرفت و در ادامه ،کدهای باز بدست آمده، تحت طبقات انتزاعیتر و کلیتر با عنوان مؤلفه دستهبندی شدند و کدگذاری محوری انجام گرفت که در این مرحله 66 شاخص، 5 بعد و 9 مؤلفه استخراج شد و در مرحله ی بعد برای سنجش روایی شاخص های بدست آمده از تکنیک دلفی استفاده شد که در نهایت 59 شاخص، 5 بعد و 9 مولفه به تایید نهایی خبرگان رسید. جهت بررسی و تجزیه و تحلیل تکنیک دلفی از آمار توصیفی استفاده شد و در نهایت با استفاده از کدگذاری گزینشی، مدل پژوهش استخراج گردید.یافتهها: در این پژوهش ابتدا تمامی داده های حاصل از مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه با خبرگان و استخراج شاخص ها کدگذاری گردیده و سپس سنجش روایی آنها با استفاده از روش دلفی صورت گرفته و در نهایت پس از مرحله ی کدگذاری گزینشی، مدل پژوهش بدست آمد که شامل 59 شاخص، 5 بعد (مشارکت الکترونیک، تعامل الکترونیک، خدمات الکترونیک، سیستم خودکار اداری (اتوماسیون) و اداره کردن الکترونیک) و 9 مولفه (اطلاعرسانی الکترونیک، مشاوره و تبادلنظر الکترونیک، تعامل الکترونیک دانشگاه با سایر ذینفعان، تعامل الکترونیک ذینفعان با یکدیگر، آموزش الکترونیک، خدمات نرمافزاری، سرمایهگذاری در حوزه ICT، سامانه ثبت و پیگیری و سامانه جامع و مرکزی) می باشد.نتیجهگیری: نتایج بدست آمده از مراحل سگانه ی تکنیک دلفی نشان داد که از دید خبرگان شاخصهای «انجام و پیگیری کلیه امور اداری، آموزشی، مالی و فارغالتحصیلی بهصورت آنلاین»، «اطلاعرسانی الکترونیک از طریق پورتال دانشگاه به دانشجویان»، «اختصاص درصدی از درآمد دانشگاه به توسعه زیرساختهای الکترونیک»، «دسترسی به اینترنت پرسرعت در کل واحدهای تابعه دانشگاه» و «ارزیابی عملکرد الکترونیک» دارای بالاترین میزان اهمیت بودند.
مقاله پژوهشی
کاربرد بازی در آموزش
سیده فاطمه نورانی؛ محمدحسین منشئی؛ الهام محمودزاده؛ محمدعلی منتظری
چکیده
پیشینه و اهداف: در هر سیستم آموزشی، بازدهی مطلوب رویکرد آموزشی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بدینمنظور در نظر گرفتن خصوصیات شخصیتی افراد و ارائه خدمات آموزشی مطابق با خصوصیات یادگیرندگان یکی از عوامل موثر در افزایش یادگیری و بازدهی آموزشی است. از طرفی یکی از تحقیقات سالهای اخیر در این فضا، بررسی رفتار فرد در سیستم آموزشی و ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در هر سیستم آموزشی، بازدهی مطلوب رویکرد آموزشی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بدینمنظور در نظر گرفتن خصوصیات شخصیتی افراد و ارائه خدمات آموزشی مطابق با خصوصیات یادگیرندگان یکی از عوامل موثر در افزایش یادگیری و بازدهی آموزشی است. از طرفی یکی از تحقیقات سالهای اخیر در این فضا، بررسی رفتار فرد در سیستم آموزشی و استخراج خصوصیات شخصیتی یادگیرندگان براساس رفتار آنها به صورت تلویحی و ضمنی است. در سالهای اخیر، استفاده از اطلاعاتی مانند تعداد دوستان، نحوه انجام فعالیت در تالار گفتگو، خصوصیات نوشتاری افراد، مدت زمان مطالعه، میزان سختی تکالیف و مثالهای ارائه شده توسط یادگیرنده، تعداد کلیکها، تعداد علامتهای داخل جملات و مدت زمان سپری شده در مورد تکالیف درسی، مواردی هستند که در جهت شناسایی خصوصیات شخصیتی وی مورد استفاده قرار گرفتهاند. هدف از پژوهش حاضر، استفاده از اطلاعات تغییر/عدم تغییر همگروه یادگیرندگان به منظور شناسایی خصوصیات شخصیتی وی است. برای این منظور اطلاعات تغییر/عدم تغییر همگروه از یک محیط یادگیری مشارکتی پویا که به یادگیرندگان اجازه تغییر همگروه در طول جلسات مختلف یادگیری را می دهد، استخراج و سپس خصوصیات شخصیتی وی شناسایی می شود. سیستم یادگیری مشارکتی استفاده شده در این پژوهش براساس نظریه بازی طراحی و پیاده سازی گردیده است. نظریه بازی یک مدل ریاضی از تقابل و مشارکت، تصمیم گیرندگان عاقل مهیا میکند.روشها: در این مقاله، 119 دانشجوی مهندسی کامپیوتر به صورت تصادفی انتخاب شده و سپس اطلاعات مربوط به تغییر/عدم تغییر همگروه آنها از یک محیط یادگیری مشارکتی پویا جمع آوری می شود. به منظور ارزیابی پیشبینیهای انجام شده، نتایج حاصل، با اطلاعات حاصل از پرسشنامه 5 عاملی شخصیت نئوی یادگیرندگان مقایسه می شود.، در بخش دیگری از تحقیق، با استفاده از قوانین توالی لاپلاس، بر اساس سوابق تغییر/عدم تغییر همگروه یادگیرندگان، پیش بینی های ارزشمندی در مورد احتمال تغییر همگروه یادگیرندگان در طی فرآیند یادگیری انجام میشود.یافتهها: در پژوهش حاضر، با کاوش رفتار یادگیرنده، شناساییهایی در برخی از ابعاد شخصیتی نئو مانند بعد اول(در مورد افراد مضطرب)، بعد دوم (در افراد برونگرا) و بعد سوم (افراد علاقمند به تجارت تازه) و با مقدار پشتیبانی قابل قبول، به دست آوردیم. این اطلاعات می تواند در فرایند تطبیق محیط و مواد آموزشی براساس خصوصیات شخصیتی یادگیرندگان مورد استفاده قرار گیرد.در قدم بعدیِ تحقیق، پیشبینیهایی در مورد احتمال تغییر همگروه در جلسات بعد تا دقت %44/67 به دست آوردیم. با استفاده از این نتیجه میتوان براساس میزان احتمال تغییر همگروه، پیشنهاداتی به یادگیرنده ارائه داد. به این معنی که با افزایش احتمال محاسبه شده برای تغییر همگروه، همگروه مناسب تری به یادگیرنده پیشنهاد داد.نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر میتواند در هر سیستم تطبیق پذیر که با هدف افزایش یادگیری، نیازمند پیش بینی رفتار تغییر همگروه یا شناسایی ابعاد شخصیتی براساس رفتار وی است، مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
کاربرد فناوری های نوظهور در آموزش
سید علی فارغ؛ میلاد جعفری سیسی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش در زندگی بشر نقشی اساسی دارد. آموزش علوم تجربی در دوران تحصیل با اینکه از اهم موضوعاتی است که بایستی همراه با تجربه مستقیم دانشآموز همراه باشد، در بسیاری مواقع به دلیل محدودیتهای مکانی، زمانی و یا ریالی تنها مبتنی بر کتب سنتی و رسانههای تکبعدی موجود در آنها صورت میپذیرد. با گسترش فنآوریهای نوین، فرصتهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش در زندگی بشر نقشی اساسی دارد. آموزش علوم تجربی در دوران تحصیل با اینکه از اهم موضوعاتی است که بایستی همراه با تجربه مستقیم دانشآموز همراه باشد، در بسیاری مواقع به دلیل محدودیتهای مکانی، زمانی و یا ریالی تنها مبتنی بر کتب سنتی و رسانههای تکبعدی موجود در آنها صورت میپذیرد. با گسترش فنآوریهای نوین، فرصتهای جدیدی پیش روی شیوههای آموزش و یادگیری موجود قرار میگیرند که میتوانند ساختار آموزشی را متحول کنند. فنآوری واقعیت افزوده بهسان پدیدهای نوین و به صورت بالقوه وادی جدیدی را به محدوده کتابهای سنتی دانشآموزان اضافه میکند که علاوه بر استفاده از عناصر چندرسانهای، امکان تعامل با محتوا را نیز میسر میسازد. واقعیت افزوده، به عنوان یکی از راههای آموزش از راه دور، با شبیهسازی دنیای واقعی به صورت انیمیشن، اجسام مجازی، تصاویر سهبعدی، صدا و عناصر مشابه امکان تعامل کاربر را با مفاد درسی ممکن میسازد. هدف این پژوهش ارزیابی تأثیر آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده تعاملی بر یادگیری و یادداری محتوای کتب درسی و مقایسه آن با روش موجود (سنتی) است.روشها: این پژوهش یک بررسی تجربی در چارچوب شبه آزمایشی پیشآزمون-پسآزمون روی دو گروه 18 نفره از دانشآموزان کلاس ششم ابتدایی انجام داده است. بدین منظور دو سناریو از کتاب علوم دانشآموزان انتخاب و بهصورت واقعیت افزوده تعاملی پیادهسازی شده است. گروه گواه از طریق آموزش سنتی و تنها کتاب و گروه آزمایش به صورت آموزش بهوسیله کتاب و واقعیت افزوده مورد تعلیم قرار گرفتند. ارزیابی یادگیری و یادداری دانشآموزان از طریق دو آزمون صورت پذیرفت که روایی آنها از طریق معلمان علوم ناحیه 2 آموزش و پرورش تبریز تأیید و پایایی آنها نیز از طریق روش کودر-ریچاردسون محاسبه شده است.یافتهها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل کواریانس (ANCOVA) اختلاف آماری معنیداری را میان گروه کنترل و آزمایش نشان میدهد. میزان یادگیری و یادداری مطالب درسی نیز در دانشآموزانی که از طریق واقعیت افزوده تعاملی آموزش دیده بودند در مقایسه با آنهایی که با کتاب سنتی و به شیوه مرسوم این آموزش را طی کرده بودند، مؤثرتر و مطلوبتر مشاهده شد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج آزمایشها، عملکرد بهتر گروه آزمایش و بررسی تطبیقی مباحث نظری، استفاده از فنآوری واقعیت افزوده به عنوان مکمل کتابهای درسی مفید و مؤثر گزارش شده است که میتواند ورای محدودیتهای مکانی و زمانی به تسهیل فرآیندهای آموزشی بپردازد. همچنین، تعامل موجود در واقعیت افزوده، فراگیران را تشویق میکند تا نقش فعال را جایگزین نقش منفعل کرده و با مشارکت ذهنی بیشتری به یادگیری مباحث بپردازند. از سویی دیگر، امکان تکرارپذیری سناریوهای واقعیت افزوده در مباحث آموزشی، فارغ از محدودیتهای مکانی، زمانی و ریالی، امکان رفع اشکال و ابهامات را در اختیار کاربران قرار میدهد که از سایر مزیتهای بهرهگیری از این فنآوری به شمار میآید. در نهایت، با بررسی این قابلیتها و همهگیری گوشیهای تلفن همراه در جهان امروز، میتوان در افق آیندهای نزدیک، حضور آزمایشگاههای مجازی را در گوشیهای هوشمند تلفن همراه پیشبینی کرد؛ چیزی که میتواند با تدابیری صحیح، حتی دوردستترین مدارس مناطق محروم کشور را نیز با کمترین هزینهای از بابت دروس آزمایشگاهی تا حد زیادی بینیاز کند.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی
لوئیزا دهیادگاری؛ سمیه خواجه حسنی
چکیده
پیشینه و اهداف: از آنجا که آینده جهان بر پایه علم وفناوری استوار استو ارتقاء سطح علمی، عاملی بسیار مهم و سازنده در سرنوشت کشور به شمار میآید و نیاز اساسی کشورهای در حال توسعه محسوب میشود، چنانچه بتوان علل افزایش یا کاهش سطح علمی دانشجویان را شناسایی کرد و در زمینه گسترش یا کاهش این علل برآمد، مطمئناً جوانان درآینده نسبت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: از آنجا که آینده جهان بر پایه علم وفناوری استوار استو ارتقاء سطح علمی، عاملی بسیار مهم و سازنده در سرنوشت کشور به شمار میآید و نیاز اساسی کشورهای در حال توسعه محسوب میشود، چنانچه بتوان علل افزایش یا کاهش سطح علمی دانشجویان را شناسایی کرد و در زمینه گسترش یا کاهش این علل برآمد، مطمئناً جوانان درآینده نسبت به استفاده علم و فناوری آگاهتر خواهند بود و در کابرد آنها انعطاف بیشتری نشان خواهند داد. از این رو در این پژوهش به بررسی تاثیر استفاده از رسانههای اجتماعی مجازی بر سطح یادگیری دانشجویان میپردازیم. روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی میباشد که در دانشگاه صنعتی سیرجان انجام شده است. معیارهای ورود به مطالعه شامل: دانشجوی دانشگاه صنعتی سیرجان بودن، دانشجوی ترم سوم به بالاتر، دانشجویان کارشناسی، دانشجویانی که دسترسی به شبکههای اجتماعی مجازی دارند و تمایل به شرکت در مطالعه میباشد. معیارهای خروج از مطالعه شامل: دانشجویان ترم اول و دوم، دانشجویانی که در مدت مطالعه وضعیت انتقالی، مهمانی، انصراف از تحصیل و یا اخراجی پیدا خواهند کرد، عدم تمایل به همکاری، تکمیل ناقص پرسشنامهها و دانشجویانی که صرفاً در زمان نمونه گیری در کل ترم تحصیلی فقط واحد کارورزی دارند. نمونهها شامل 200 نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه صنعتی سیرجان میباشند که به روش نمونهگیری تصادفی از میان جامعه مورد بررسی (کل دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه صنعتی سیرجان) انتخاب شدهاند (در صورتی که شرایط لازم جهت ورود به مطالعه را داشتهاند). ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه محقق ساخته دو قسمتی استفاده از شبکههای اجتماعی بوده است. سوالات این آزمون بر اساس پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ ساخته شده است، چرا که کاربران این شبکهها از کاربران اینترنت محسوب میشوند. بهمنظور تأیید روایی، پرسشنامه در اختیار چند نفر از اعضا هیات علمی قرار گرفت و روایی آن تأیید گردید (اعتبار صوری) و به منظور تعیین پایایی، ابتدا در اختیار 40 نفر از دانشجویان قرار گرفت و با استفاده از روش باز آزمایی، ضریب پایایی آن حدود 88% محاسبه گردید.یافتهها: نتایج تحقیق نشان میدهد که بین میزان استفاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سیرجان (نوع استفاده، مدت زمان استفاده، میزان استفاده روزانه) از شبکههای اجتماعی مجازی و ارتقا سطح علمی ایشان با توجه به مقدار ضریب همبستگی تاوکندال (135/0-) رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد.نتیجهگیری: طبق نتایج به دست آمده، در زمینه رابطه و پیامدهای شبکههای اجتماعی مجازی با ارتقا سطح علمی میتوان گفت که یک رابطه معنادار و معکوس بین دو مولفه مدت زمان عضویت و میزان استفاده دانشجویان دانشگاه صنعتی سیرجان از شبکههای اجتماعی مجازی با ارتقا سطح علمی ایشان وجود دارد. هر چه میزان استفاده و فعالیت جوانان در شبکههای مجازی افزایش پیدا میکند، یادگیری و ارتقا سطح علمی آنان کاهش مییابد. مولفههای معروف متغیر «استفاده از شبکههای مجازی» شامل مدت زمان عضویت و میزان استفاده در روز موید نتایجی هستند که فرضیه اصلی پژوهش نشان میدهد. بدین معنا که هرچه تعداد ساعات حضور و استفاده دانشجویان از فضای شبکههای مجازی و سابقه عضویت آنها از این شبکههای مجازی بیشتر باشد، یادگیری و ارتقا سطح علمی به شکل معناداری تحت تاثیر قرارگرفته و کاهش پیدا میکند. ولی از آنجا که ضریب همبستگی نوع عضویت در شبکههای اجتماعی مجازی و ارتقا سطح علمی و یادگیری مثبت است، میتوان نتیجه گرفت که رابطه بین این دو مستقیم است. یعنی نوع شبکه اجتماعی میتواند تاثیر مستقیم بر روی یادگیری دانشجویان داشته باشد.
مقاله پژوهشی
تربیت معلم
محمد علیزاده جمال؛ احمد شاهورانی؛ علی ایرانمنش؛ ابوالفضل تهرانیان
چکیده
پیشینه و اهداف: باورها و ساختارهای عقیدتی معلمان، یکی از محورهای اصلی پژوهشهای آموزشی به منظور دستیابی به اصلاحاتی در روشهای تدریس معلمان میباشند. چندین مطالعه تجربی در مورد باورهای معلمان ریاضی صورت گرفته است که به مفهوم سازی و تعریف باورها و اعتقادات کمک کرده اند. ونگ(Wong) در تحقیقی تحت عنوان «توسعه باورهای معلمان از طریق ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: باورها و ساختارهای عقیدتی معلمان، یکی از محورهای اصلی پژوهشهای آموزشی به منظور دستیابی به اصلاحاتی در روشهای تدریس معلمان میباشند. چندین مطالعه تجربی در مورد باورهای معلمان ریاضی صورت گرفته است که به مفهوم سازی و تعریف باورها و اعتقادات کمک کرده اند. ونگ(Wong) در تحقیقی تحت عنوان «توسعه باورهای معلمان از طریق آموزش آنلاین: یک تجربه یک ساله از باورهای معلمان ریاضی و علوم درباره یادگیری و آموزش» با بررسی 21 معلم نشان داد که باورهای معلمان در استفاده از آموزش آنلاین تحت تأثیر سالهای تدریس آنان است. اسکمپ (Skemp) در مطالعات خود، دو نوع باور نسبت به ریاضیات را معرفی کرده است: ریاضیات ابزاری و ریاضیات رابطهای. محمدی و مصلایی در تحقیقی تحت عنوان «ارزیابی باورهای دبیران منتخب ریاضی کشور بر اساس ویژگیهای جمعیتی-شناختی آنها» نشان دادند که هرچه اعتقاد و باور معلمان نسبت به فرایند به روزرسانی شایستگیهای حرفهای خود در تدریس افزایش یابد؛ مسئولیتپذیری آنها در برابر رفتار حرفهای و شغلی خود بیشتر میشود. با ظهور فناوریهای جدید، توجه معلمان ریاضی نیز به استفاده از یک چهارچوب جدید برای یکپارچه سازی دانش فناوری با دانش پداگوژیکی و دانش محتوایی معطوف گردید. در این پژوهش، هدف اصلی بررسی تأثیر آموزش ریاضی بر اساس مدل محتوایی-پداگوژیکی و فناورانه (TPACK) بر تغییر باورهای دبیران دوره متوسطه در خصوص میزان بهکارگیری نرمافزارهای آموزش ریاضی در فرآیند تدریس بوده است.روشها: پژوهشگر برای مشاهده تغییر باورهای دبیران پیش و پس از اجرای آموزش کارگاهی به شیوه نرمافزاری، از روش نیمه تجربی دو گروهی با پیش و پس آزمون استفاده کرده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دبیران ریاضی مقطع متوسطه استان خراسان شمالی میباشد که با استناد به فرمول کوکران، 73 نفر از آن ها به روش نمونهگیری خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه کنترل (33 نفر) و آزمایش (40 نفر) قرار گرفتهاند. پرسشنامه استاندارد استفاده شده در این پژوهش توسط زامبک (Zambak) با استناد به مبانی نظری ساخته و پرداخته شده است. تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش با نرمافزار SPSS صورت گرفت و برای آزمون فرضیه پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافتهها: نتایج تحلیل دادههای آماری این پژوهش نشان داد که برگزاری کارگاه آموزش ریاضی با استفاده از نرمافزار آموزشی جئوجبرا در قالب مدل آموزشی «محتوایی- پداگوژیکی و فناورانه (TPACK)» بر باورهای دبیران ریاضی دوره متوسطه نسبت به استفاده از فناوریهای نوین در آموزش تأثیر مثبتی داشته است. یافتههای این پژوهش همچنین نشان داد که بعضی از معلمان ریاضی، با اینکه تکنولوژی را به عنوان یک ابزار مفید آموزشی برای کلاسهای درس پذیرفتهاند؛ ولی نگران مداخله بیجای تکنولوژی در درک و فهم یک موضوع ریاضی هستند و بدین سبب، به استفاده از تکنولوژی در کلاس درس خود، ترغیب نمیشوند و آن را تنها به عنوان یک فعالیت آموزشی غیررسمی، مجاز میدانند.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد که توسعه دانش و تغییر باورهای دبیران ریاضی نسبت به استفاده از فناوریهای به روز در زمینه تدریس ریاضی بر اساس امکانات مدرسهای و محدودیتهای سازمانهای آموزش و پرورش استانهای مختلف کشور بسیار حائز اهمیت است. پیشنهاد میشود تا تصمیم گیرندگان این حوزه با کمک نتایج این پژوهش به کشف و شناسایی دبیران مستعد در مناطق مختلف کشور بپردازند و با برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت و بلندمدت از توانایی آنها در راستای ارتقاء کلی سطح دبیران ریاضی کشور بهره ببرند.
مقاله پژوهشی
روباتیک آموزشی
شهرزاد خسروی نژاد؛ زهرا طالب؛ امینه احمدی؛ داریوش نوروزی
چکیده
پیشینه و اهداف: هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش ربات همیار معلم بر ارتقای مهارتهای تولیدی زبان انگلیسی با تأکید رویکرد ارتباطی بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرای پژوهش، سنتز پژوهی (بخش کیفی) و نیمه آزمایشی (بخش کمی) بوده است.روشها: روش پژوهش از نوع آمیخته کیفی و کمّی بود. بخش کیفی سنترپژوهی بود. این بخش طبق مراحل ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش ربات همیار معلم بر ارتقای مهارتهای تولیدی زبان انگلیسی با تأکید رویکرد ارتباطی بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرای پژوهش، سنتز پژوهی (بخش کیفی) و نیمه آزمایشی (بخش کمی) بوده است.روشها: روش پژوهش از نوع آمیخته کیفی و کمّی بود. بخش کیفی سنترپژوهی بود. این بخش طبق مراحل شش گانه سنتز پژوهشی انجام شد. مرحله اول، تعیین معیارهای ورود بود. نوع پژوهش کمی-کیفی؛ حیطه جفرافیایی، سراسر دنیا؛ سال انتشار، از 1394/2002 تا به حال و نوع سند، تمامی رویکردها و پژوهش های نظری و مروری که در یک کتاب معتبر به چاپ رسیده اند بود. در مرحله دوم؛ جستجو، بیش از بیست کلید واژه از طریق پایگاههای اطلاعاتی خارجی و داخلی بازیابی شدند. مرحله سوم که غربالگری بود، متن کامل کتاب ها بررسی و 40 کتاب برای ورود به مرحله بعد باقی ماند. در مرحله چهارم؛ کدگذاری و نقشه برداری، کتابهای غربال شده بر اساس ارتباط با هدف پژوهش مرتب شدند. مرحله پنجم، ارزیابی بود و کتابها بر اساس دو معیار کیفیت و مرتبط بودن تحلیل و 14 کتاب برای سنتز انتخاب شد. در مرحله ششم، سنتز، الگویی جدید خلق و ارائه شد. جامعه آماری شامل 150دانشآموز دختر پایه دهم شهر قزوین در سال تحصیلی (2019-2018) بود که پس از اجرای آزمون تشخیصی و همگنسازی دانشآموزان، 34نفر با روش نمونهگیری نظاممند و اختصاص کد انتخاب گردید. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی، فیشبرداری از کتب مرتبط بود که پس از تجزیه و تحلیل مبانی نظری، مؤلفههای استخراج شده به شکل تکالیف یادگیری در قالب طرح درسهای مهارتهای تولیدی کتاب زبان پایه دهم، در هشت جلسه آموزشی اجرا شدند. بخش کمّی شبهتجربی با استفاده از دو گروه آزمایش و گواه بود. ابزار گردآوری دادهها در بخش کمّی، آزمونهای زبان برای سنجش مهارتها بود و طرح درسها در دو گروه با استفاده از ربات همیار و بدون استفاده از آن با استفاده از 2مرحله اجرای پیشآزمون و پسآزمون، آزموده شدند. در بخش آماری، اطلاعات با استفاده از آزمون tدو گروهی مستقل و مانکوا تحلیل شدند.یافتهها:یافتههای پژوهش در بخش کیفی منجر به استخراج مؤلفههای رویکرد ارتباطی در آموزش زبان انگلیسی شد و یافتههای بخش کمّی حاکی از یکسان بودن میانگین نمرات مهارتهای گفتاری و نوشتاری دانشآموزان پایه دهم دوره متوسطه در مرحله پیشآزمون در بین دو گروه آزمایش و گواه و تفاوت میانگین این نمرات در مرحله پس آزمون بین دو گروه بود.نتیجهگیری: نتایج یافتههای بخش کیفی ارائه الگوی رویکرد ارتباطی در آموزش زبان انگلیسی با سه مولفه اصلی شامل مولفه های تعاملی، ابزاری و انسانی و هفت زیر مولفه شامل تقسیم کار و هدف برای مولفه تعاملی، اصول و واسطه های مصنوعی برای مولفه ابزاری و افراد و جامعه برای مولفه انسانی بود. نتایج یافتهها در بخش کمی نشان داد که استفاده از ربات همیار معلم در آموزش باعث افزایش مهارتهای تولیدی زبان انگلیسی شامل مهارتهای گفتاری و نوشتاری میشود و کاربرد آن برای دست یافتن به رویکرد زبان خارجه در برنامه درسی ملی که رویکردی ارتباطی است؛ بسیار مؤثر خواهد بود.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
الهام محمدزاده چیانه؛ حسین سلطان زاده؛ مزین دهباشی شریف؛ غزال کرامتی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش طراحی معماری امری چالش برانگیز است که وابسته به متغیرهای متعددی می باشد. از آنجا که شکلگیری شخصیت یک طراح و فراگیری مهارتهای طراحی وابسته به این مقوله است، از حساسیت زیادی برخوردار می باشد. نقش دانش ریاضی و کاربرد ابعاد مختلف آن در طراحی معماری در طول تاریخ غیرقابل انکار است. در دهههای اخیر شاهد افزایش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش طراحی معماری امری چالش برانگیز است که وابسته به متغیرهای متعددی می باشد. از آنجا که شکلگیری شخصیت یک طراح و فراگیری مهارتهای طراحی وابسته به این مقوله است، از حساسیت زیادی برخوردار می باشد. نقش دانش ریاضی و کاربرد ابعاد مختلف آن در طراحی معماری در طول تاریخ غیرقابل انکار است. در دهههای اخیر شاهد افزایش تعامل بین ریاضی و معماری در جهان بودهایم؛ درحالیکه ریاضی در آموزش معماری در ایران همچنان در قالب دروس مقدماتی به شیوه سخنرانی تدریس میشود. یکی از دغدغههای مهم در یادگیری طراحی معماری بهرهگیری از دروس مقدماتی است.روشها: با توجه به ضرورت بازبینی جایگاه دانش ریاضی در آموزش طراحی معماری و در راستای توسعه راهکارهای به کارگیری تفکر ریاضی در فرایند منطقی طراحی، تحقیق حاضر با بهرهگیری از الگوی پیشنهادی لاوسون و با استفاده از روش تحقیق شبهآزمایشی اقدام به آزمون مدل آموزشی در محیطی متشکل از دو گروه آزمون و گواه در دروس مقدمات طراحی 1و2 نموده است. آزمودنیهای تحقیق پنجاهودو نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد واحد ارومیه هستند. دانشجویان با بهرهگیری از جنبههای جبری، حساب، هندسی و نمادین در ریاضی به ارائه راهکارهای منطقی برای مسألههای طراحی پرداختند و توانایی طراحی آزمودنیها توسط روش سنجش عملکردی بر اساس ملاکهای داوری سنجیده شد. پژوهشگران معیارهای سنجش را در دو زمینه ریاضی و طراحی معماری در نظر گرفتند. در زمینه طراحی معماری معیارها کیفیت ایده طراحی ، سازماندهی فضایی، عملکردی، ترکیب بندی صوری ، کیفیت ارائه ، خلاقیت و نمره کلی تعیین شدند.یافتهها: نمرات نهایی چهار پروژه تحقیق اجرا شده در دو کارگاه به ترتیب 57/62، 29/66، 37/71 و 31/75 و در ریاضیات99/64، 27/69، 72/71 و 90/74 میباشد. همبستگی بین طراحی و نمرات ریاضی به طور مستقل در پروژه 1 کارگاه 1 (59/0=ƿ)و پروژه 2 کارگاه 2(604/0 =ƿ) دیده شد که ترکیب قوی جنبه های طراحی و ریاضی را در این پروژه ها نشان می دهد. در پروژه 2 کارگاه 1 همبستگی بین نمرات پایین تر بود(166/0 =ƿ). توضیح ممکن می تواند مبتنی بر عدم استفاده از متریال های واقعی و تجربه تبدیل تجزیه و تحلیل های نظری به عملی در تمرین باشد. همبستگی نزدیک بین نمرات ارزشیابی طراحی و کاربرد ریاضی (384/0 ƿ=) نشانگر تأثیر مثبت تفکر ریاضی در شکلگیری ایدههای منطقی حل مسأله و کیفیت کلی طراحی میباشد.نتیجهگیری: یافته های تحقیق به طور مستقیم به فرضیات پژوهشی متناظر با ملاک های داوری اشاره دارند. یافته ها نشان می دهند که عملکرد دانشجویان گروه آزمون در تمامی ملاک ها به غیر از ملاک ارائه از دانشجویان گروه گواه بهتر است. عملکرد بهتر آزمودنی های گروه آزمون به معنای آن است که توانایی تولید ایده راه حل در ایشان نسبت به گروه گواه در نتیجه دستکاری در متغیر مستقل ، یعنی روش آموزشی ، رشد بیشتری داشته است. این رشد را نمی توان به سایر متغیرهای مستقل نا مربوط منتسب کرد. زیرا این متغیرها یا کنترل شده اند و یا اثر آنها از طریق پیش آزمون مطالعه شده است. بر اساس یافتهها در سنجش کیفیت کلی طراحی، دانشجویان شکلهای هندسی پیچیده را از طریق درک مبنای ریاضی آنها به عنوان راهکارهای منطقی، خلاق و کارآمد در طراحی معماری بهکار بستند. کسب و بسط طرحواره های طراحی بر اساس مسائل طراحی در استودیوهای طراحی پایه موجب ارتقاء توانایی دانشجویان در جنبه های منطقی طراحی می شود.
مقاله پژوهشی
آموزش فنی حرفه ای
معصومه تقی بیگی؛ بهمن خسروی پور
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به نقش و اهمیت هنرستانها و مراکز آموزش کشاورزی در تشکیل هرم اشتغال بخش کشاورزی و مسائل و مشکلاتی که این مراکز در وضعیت موجود با آن مواجه میباشند، نشان میدهد، آسیبشناسی این مراکز میتواند نه تنها به بهبود وضعیت آموزشی کمک نماید؛ بلکه با شناسایی عوامل و عناصر مؤثری که موجب تقویت و بهبود آموزش در این ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به نقش و اهمیت هنرستانها و مراکز آموزش کشاورزی در تشکیل هرم اشتغال بخش کشاورزی و مسائل و مشکلاتی که این مراکز در وضعیت موجود با آن مواجه میباشند، نشان میدهد، آسیبشناسی این مراکز میتواند نه تنها به بهبود وضعیت آموزشی کمک نماید؛ بلکه با شناسایی عوامل و عناصر مؤثری که موجب تقویت و بهبود آموزش در این هنرستانها و مراکز آموزشی میشود، میتوان زمینههای لازم را برای بهبود کیفیت فراهم نمود تا این مراکز قادر باشند دانشآموختگانی تربیت نمایند که هم مهارت و تخصص لازم را داشته باشند و هم بتوانند جذب بازار کار شوند. ولی مطالعات صورت گرفته در راستای آسیبشناسی هنرستانها و مراکز آموزش کشاورزی نشان داد که علیرغم آسیب شناسیهای صورت گرفته از زوایای گوناگون، هیچ یک از پژوهشگران به آسیب شناسی و بررسی و مقایسه دیدگاه دو گروه هنرجویان، آموزشگران و مدیران که موضوع مهمی است، نپرداختهاند. این پژوهش با هدف آسیب شناسی هنرستانها و مراکز آموزش کشاورزی استان کرمانشاه، بعنوان یکی از قطب های کشاورزی، از دید هنرجویان، آموزشگران و مدیران انجام گرفت.روشها: این پژوهش از نظر رویکرد کلی، از جنبه ماهیتی (هدف) کاربردی و از جهت گردآوری دادهها توصیفی و به روش پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق را هنرجویان (2800N=)، آموزشگران و مدیران هنرستانها و مراکزآموزشکشاورزی (210N=) تشکیل دادند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان شامل 338 نفر هنرجو بود که به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای گزینش شدند. آموزشگران و مدیران نیز با توجه به تعداد آنها سرشماری شدند. به منظور گردآوری دادهها در پژوهش از پرسشنامههای دو بخشی استفاده شد که بخش اول شامل ویژگیهای فردی و بخش دوم شناسایی آسیبهای هنرستانها و مراکز آموزش کشاورزی از دیدگاه هنرجویان، مدیران و آموزشگران ( 42گویه) با استفاده از طیف لیکرت با دامنه (1تا5) بود. همچنین بر حسب ضرورت و به منظور کسب اطلاعات تکمیلی از مصاحبه با مدیران و مشاهده نیز استفاده شد.یافتهها: مهمترین آسیبهای هنرستانها و مراکز آموزش کشاورزی از دید هنرجویان عدم تناسب محتوا با نیاز بازار، ساختارآموزشی انعطاف ناپذیر، تنوع کم مطالب، زیاد بودن حجم دروس عمومی و به روز نبودن اطلاعات معلمان میباشد. آموزشگران و مدیران نیز مهمترین آسیبهای این مراکز را ساختار آموزشی انعطافناپذیر، کوتاه بودن طول دوره آموزشی، تنوع کم مطالب، جذب بیشتر هنرجویان از نواحی شهری و عدم آشنایی با کشاورزی، تجهیزات نامناسب بیان نمودند، که هر دو گروه در مواردی مانند انعطاف ناپذیر بودن ساختارآموزش و برنامهریزیهای از بالا به پایین، تنوع ناکافی و کم مطالب اتفاق نظر دارند. میتوان گفت سازوکارهای اداری خشک، برنامههای دیکته شده از بالا به پایین بدون توجه به نیازهای بازار کار و غیر قابل انعطاف بودن این برنامهها از جمله مسائل و آسیبهای جدی است که بر سر راه مراکز آموزشی و هنرستانها قرار دارند. همچنین از آنجا که در رشتهها و بخشهای مختلف کشاورزی گستردگی و تنوع زیادی وجود دارد میتوان عدم تنوع و ناکافی بودن مطالب را به عنوان یک آسیب مورد توجه قرار داد تا زمینهها و شرایطی فراهم گردد که به منظور ایجاد تخصص و مهارت فراگیران تنوع و گستردگی مطالب با توجه به رشتهها و بخشهای مختلف کشاورزی حفظ گردد. نتیجهگیری: برنامهریزان و اعضای هیأت علمی به منظور کاهش آسیبها میتوانند تنوع و گستردگی مطالب را با توجه به رشتهها و بخشهای مختلف کشاورزی ایجاد نمایند. توجه بیشتر به آموزشهای عملی، برنامهریزی از پایین به بالا و از سطح هنرستانها مورد توجه قرار گیرد. همچنین ایجاد تفاهمنامه همکاری با بخشهای مختلف صنعتی و فعالیت هنرجویان در این بخشها می تواند در کسب مهارت و تخصص در آنها مؤثر باشد.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
نرگس یافتیان؛ محمد رضا انصاری
چکیده
پیشینه و اهداف: درک مفاهیم ریاضی بدون تأکید بر استدلال غیرممکن است و جنبه ابزاری و رویهای پیدا میکند و چنانچه ریاضیات به جای مجموعهای از رویهها، به عنوان یک علم مستدل یاد گرفته شود، راحتتر میتواند بازآفرینی شود. از طرف دیگر، هدف هر سیستم آموزشی آماده کردن دانشآموزان برای زندگی اجتماعی است؛ به طوری که آنها قادر باشند ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: درک مفاهیم ریاضی بدون تأکید بر استدلال غیرممکن است و جنبه ابزاری و رویهای پیدا میکند و چنانچه ریاضیات به جای مجموعهای از رویهها، به عنوان یک علم مستدل یاد گرفته شود، راحتتر میتواند بازآفرینی شود. از طرف دیگر، هدف هر سیستم آموزشی آماده کردن دانشآموزان برای زندگی اجتماعی است؛ به طوری که آنها قادر باشند به وظایف روزمره خود به عنوان یک شهروند به خوبی عمل کنند. در این راستا آنها باید بتوانند با استدلالهایی که ارائه میکنند، خود و دیگران را قانع نمایند. اما، دانشآموزان در ارتباط با درک و فهم از استدلال و اثبات در ریاضی و همچنین در ارزیابی درستی آنها با مشکلات گستردهای روبرو هستند. بنابر این، بررسی ارزیابی دانشآموزان از درستی و اعتبار استدلالهای ریاضی و استفاده از این استدلالها در متقاعد کردن خود و دیگران از اهمیت شایانی برخوردار است و شایسته توجه و پژوهشهای بیشتر میباشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی توانایی دانشآموزان پایه یازدهمدر ارزیابی استدلالهای ریاضی است تا نقاط قوت و ضعف دانشآموزان مشخص گردد.روشها: این پژوهش به روش زمینهیابی انجام گرفته است. جامعه آماری، دانشآموزان پایه یازدهم شهر زنجان و نمونه، 393 نفر از دانشآموزان پسر و دختر به روش تصادفی خوشهای از مدارس تیزهوشان، نمونه، شاهد و دولتی میباشند و انتخاب نمونه به گونهای بود که تمامی سطحهای دانشآموزی را شامل گردد. ابزار اندازهگیری، یک آزمون محققساخته است که شامل 3 مسأله در موقعیتهای آشنا، کاملاآشنا و ناآشنا بود که برای هریک از این سه موقعیت، پاسخهایی به دانشآموزان ارائه شد تا در بین آنها مشخص کنند که کدام پاسخ را برای متقاعد کردن خود و کدام را برای متقاعد کردن دوستان و بالاخره کدام را برای دریافت بهترین نمره از معلم انتخاب میکنند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون خی دو) مورد استفاده قرار گرفت.یافتهها: نتایج بیانگر آن بود که دانشآموزان توانایی ارزیابی استدلالهای ریاضی را ندارند و در بیش از 60 درصد موارد علاقه خاصی به استفاده از روشهای صوری دارند. از پاسخهای انتخابی دانشآموزان برای قانع ساختن خود و دوستان میتوان نتیجه گرفت هر چقدر موقعیت ناآشناتر باشد؛ دانشآموزان به ملاکهای مورد قبول برای پذیرش یک استدلال منطقی کمتر توجه میکنند. عملکرد دانشآموزان برای دریافت نمره کامل از معلم، بیانگر توجه آنها به پاسخهای نمادین درست و نادرست افزایش یافته و به نظر میرسد شکل ارائه برای آنها مهمتر است و آنها توانایی تشخیص محتوای اثبات صوری درست از نادرست را ندارند؛ ولی در تشخیص استدلالهای نامعتبر در موقعیت آشنا درک بهتری دارند. نتایج نشان میدهد جنسیت در برخی موارد روی عملکرد دانشآموزان تأثیر میگذارد.نتیجهگیری: میتوان گفت که شیوه آموزش فعلی در ریاضیات نتایج قابل توجهی در حیطه استدلال و اثبات به همراه نداشته است و لازم است شیوههای آموزش و محتوای کتب درسی بازنگری گردد. نتایج این تحقیق میتواند مورد استفاده سیاستگذاران تعلیم و تربیت و مولفان کتب درسی قرار گیرد تا با آگاهی از دیدگاه دانشآموزان به استدلالهای ریاضی به جایگاه آن در کتابهای ریاضی توجه ویژهای نمایند و شاید با تغییر نحوه تالیف کتب درسی گامی اساسی برای رفع مشکلات بردارند. همچنین معلمان ریاضی با آگاهی از عملکرد دانشآموزان در زمینه استدلال و اثبات، میتوانند به نقاط ضعف و قوت دانشآموزان خود در فرایند اثباتهای ریاضی پیببرند و بدفهمی آنها در این زمینه شناسایی کنند.
مقاله پژوهشی
برنامه ریزی درسی
سارا دشت گرد؛ کاوه بذرافکن؛ حیدر جهانبخش
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از عوامل محوری در تدریس، آموزش و یادگیری معماری، محتوا و برنامه آموزشی آنهاست. به نظر میرسد آموزش معماری ایران در عدم تطابق با نیازهای جامعه و مسائل جاری آن، فراموشی ارزشهای فرهنگ ایرانی و فقدان پژوهشهای بنیادین و کاربردی روبروست و منجر به رونق گرایش به شیوهی زندگی، هنجارها و فرهنگ غرب شده است. یکی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از عوامل محوری در تدریس، آموزش و یادگیری معماری، محتوا و برنامه آموزشی آنهاست. به نظر میرسد آموزش معماری ایران در عدم تطابق با نیازهای جامعه و مسائل جاری آن، فراموشی ارزشهای فرهنگ ایرانی و فقدان پژوهشهای بنیادین و کاربردی روبروست و منجر به رونق گرایش به شیوهی زندگی، هنجارها و فرهنگ غرب شده است. یکی از علتهای اساس این تمایل، پیوستگی آموزش رسمی و امروزی به شیوهی آموزشی مدارس فرانسوی (مدرسه هنرهای زیبای پاریس و اکادمی سلطنتی هنرها) ، آلمانی (آموزش پلی تکنیک، آموزش مهندسی و مدارس مهارتی)، انگلیسی (آموزش حرفهای و تجربی) و آمریکایی (آموزش تلفیقی) بوده است. شکلگیری و رشد اولیهی مدارس معماری ایران برآمده از وارادات مستقیم شیوههای آموزشی فرنگی به ایران بود. پس از انقلاب اسلامی نیز اگرچه تلاشهایی برای یافتن الگویی بومی صورت گرفت ولی نتوانست گسترش یابد. در دهههای اخیر هم تنوع و پیشرفتهای چشمگیر آموزشی در مدارس امریکایی- انگلیسی و اروپایی آموزش معماری در مدارس ایرانی را مقهور خود کرده است. اگرچه پژوهشهای مختلفی در حوزهی آموزش معماری در ایران انجام شده است اما کمتر به حوزهی روح زمان پرداختهاند.هدف از پژوهش حاضر همگامی با درونزایی از جامعه و بستر اجتماعی، رهیافتهای جهانی و نیازهای جامعه، بازیابی و برساختن الگوهای کارآمد نظری و عملی است که برای شرایط و بستر ایران مناسب باشد. بررسی موضوع با تأکید بر تأثیرپذیری روند آموزش معماری از روح زمانه که از حوزهی ادبیات و فلسفهی هگلی به معماری وارد شده است، به تبیین مؤلفههای سهگانهی آن شامل (یک) دیالکتیک، (دو) تفکر انتقادی و (سه) بهروز رسانی میپردازد، سپس ارزیابی برنامههای آموزشی نسبت به این مولفههای صورت گرفته است.روشها:پژوهش حاضر مقطعی و از نوع کاربردی است. روش تحقیق، براساس راهبرد کیفی و تحلیل محتوای آشکار پیامهای موجود درسرفصلها، با رویکرد استدلال منطقی به تحلیل محتوای برنامه درسی نه دانشگاه برتر دنیا که منتخب ارزیابیهای معتبر با محوریت مفهوم روح زمان میپردازد. عامل جغرافیایی و سهم پراکندگی آن در هر قاره یکی از ملاک انتخاب نمونهها بوده است. تحلیلهای آمار توصیفی زمینهی رسیدن به یافتههای پژوهش و نتیجهگیریهای آن است.یافتهها: این پژوهش نشان داده است که دانشگاه دلفت در دو حوزه دروس تاریخ و نظریه با سی و پنج درصد و در حوزه فنآوری تقریبا با سی و دو درصد، بیشترین آمار این بخش و دانشگاه ماساچوست تقریبا با پنجاه و دو درصد سهم بخش طراحی، پیشتاز است و در حوزه دروس بینارشتهای دانشگاههای کالیفرنیا با حدود سی و پنج درصد از دروس در این زمینه از سایرین متمایزند و جالب اینکه برنامه درسی ایران سهم معنادار در رقابت میان دانشگاههای جهان را بدست نیاورده است.نتیجهگیری: این پژوهش نشان میدهد روح زمان فراروندگی مسائل روز، تاریخ و فرهنگ است که از درون جامعه برگرفته میشود؛ اگرچه مدلهای آموزشی متنوعی هست و بسیاری از این مدلها کاربردهای اختصاصی و مناسب خود را دارند؛ ولی تغییرپذیری، آزادی طراحی و انتخاب برنامهی آموزشی و انعطافپذیری آن، تفکر انتقادی و بازتعریف مسأله در روند آموزشی و شبیهسازی وضعیتهای زمینهای، محلی و بومی نقشی محوری در روح زمان در آموزش معماری دارد.
مقاله پژوهشی
آموزش الکترونیکی
محمدشریف محمدی؛ روح اله سهرابی؛ فرهاد سراجی
چکیده
پیشینه و اهداف:سازمانها از دیرباز تاکنون برای نائل آمدن به اهداف آموزش ضمن خدمت خود از روشهای آموزشی گوناگونی همانند ارائه حضوری و سخنرانی، بحث گروهی، بازدید میدانی یا گردش علمی و مطالعه موردی بهره بردهاند. ازجمله بدیعترین روشهای آموزشی، آموزش مجازی یا آموزش الکترونیکی است. با توجه به اهمیت ویژه آموزش ضمن خدمت کارکنان از ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:سازمانها از دیرباز تاکنون برای نائل آمدن به اهداف آموزش ضمن خدمت خود از روشهای آموزشی گوناگونی همانند ارائه حضوری و سخنرانی، بحث گروهی، بازدید میدانی یا گردش علمی و مطالعه موردی بهره بردهاند. ازجمله بدیعترین روشهای آموزشی، آموزش مجازی یا آموزش الکترونیکی است. با توجه به اهمیت ویژه آموزش ضمن خدمت کارکنان از یکسو و پیشرفتهای تکنولوژی از سوی دیگر لزوم بهرهگیری از این فنّاوریها در بحث آموزشهای سازمانی بیشازپیش احساس میشود. با وجود مزایای این حوزه سازمانها نباید بدون اطلاعات و تحلیل کافی و بهصِرف همسو شدن با تغییرات و پیشرفتها اقدام به استفاده نسنجیده و غیر اثربخش از مواهب فناوری نمایند بلکه بهجاست که موانع پیش رو در این زمینه را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهند در این راستا پژوهش حاضر باهدف مطالعه آموزش مجازی ضمن خدمت کارکنان و شناسایی موانع اثربخشی آن انجامگرفته است لذا پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی و ازنظر هدف، کاربردی است.روشها: جامعه آماری پژوهش متشکل از مدیران، اساتید دانشگاهی و متخصصین در حوزههای مورد مطالعه پژوهش بودند که در میان آنها تعداد 29 نفر با استفاده از روش قضاوتی انتخاب شدند. برای پاسخگویی به سؤالات پژوهش ابتدا با استفاده از مطالعه کتابخانهای و روش مصاحبه، به جمعآوری اطلاعات پرداخته شد در بخش کیفی دادههای بهدستآمده از مصاحبه با استفاده از تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت؛ بدینصورت که تعداد واژهها، الفاظ و اصطلاحات بهکار رفته در جملهها و میزان تکرارشان شمارش و بررسی گردید تا الگوهای موجود در گفتهها کشف و موانع بهصورت عبارات کوتاه استخراج شود. سپس جهت تأیید و اتفاقنظر کارشناسان بر موانع شناساییشده از روش دلفی استفاده گردید. در طی سه مرحله استفاده از روش دلفی نهایتاً به 25 عامل (مانع) در قالب شش مانع اصلی دستهبندی شد. پس از اینکه در مرحله سوم اتفاق نظر نهایی از طریق معیار ضریب کندال به میزان 78% محرز گردید، با استفاده از آزمون فریدمن عوامل رتبهبندی شدند.یافتهها: در مجموع 32 عامل به عنوان موانع آموزش الکترونیکی، شناسایی و رتبهبندی شدند که بر اساس این رتبهبندی موانع مرتبط با فراگیر در رتبه نخست و عوامل زیرساختی، موانع عمومی، محتوای آموزشی، عوامل مرتبط با مدرس و عوامل سازمانی به ترتیب در رتبههای بعدی قرار گرفتند. هرکدام از این پنج عامل اصلی خود دارای زیرعامل های فرعی دیگری بودند که به تفکیک هرکدام از این زیر عاملها هم با استفاده از آزمون فریدمن رتبهبندی شدند. به عنوان نمونه در بخش موانع مرتبط با فراگیران: مقاومت فراگیر در برابر تغییر در رتبه اول، دانش و مهارت محدود فراگیران در حوزه فناوری اطلاعات در رتبه دوم، عدم باور فراگیران به آموزش در فضای مجازی در رتبه سوم و نهایتاً دسترسی محدود فراگیران به ابزارهای فناوری اطلاعات در رتبه چهارم قرار گرفت.نتیجهگیری: با توجه به موانع به دست آمده در این پژوهش و همچنین تعیین میزان اهمیت هر کدام به نظر می رسد که در زمینه اقداماتی که در راستای اثربخشی آموزشهای مجازی ضمن خدمت صورت میگیرد از جمله تخصیص هزینه، نیرو و ... در درجه اول بر روی عوامل فراگیران و سپس بر اساس درجه اهمیت بر روی سایر عواملی که در پژوهش رتبهبندی شده است متمرکز شود.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
ناصر کریمی؛ حسین واحدی
چکیده
پیشینه و اهداف:فرسودگی و ارزش تکلیف تحصیلی از جمله مهم ترین متغیرهای حوزه تحصیلی می باشند. فرسودگی تحصیلی به احساس خستگی در انجام تکالیف مدرسه و مطالعه، ونیز نگرش بدبینانه به تحصیل و مطالب درسی و احساس بیکفایتی تحصیلی اشاره دارد. ارزش تکلیف ادراک فرد از تکالیف و اهمیت آن است که شامل مؤلفه های علاقه، اهمیت و مفید بودن است. تحقیقات ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:فرسودگی و ارزش تکلیف تحصیلی از جمله مهم ترین متغیرهای حوزه تحصیلی می باشند. فرسودگی تحصیلی به احساس خستگی در انجام تکالیف مدرسه و مطالعه، ونیز نگرش بدبینانه به تحصیل و مطالب درسی و احساس بیکفایتی تحصیلی اشاره دارد. ارزش تکلیف ادراک فرد از تکالیف و اهمیت آن است که شامل مؤلفه های علاقه، اهمیت و مفید بودن است. تحقیقات نشان داده اند که این دو متغیر می توانند پیامدهای تحصیلی را تحت تاثیر قرار دهند.هدف این تحقیق بررسی تأثیر آموزش مهارتهای ریاضی در آموزش فیزیک بر ارتقای ارزش تکلیف وکاهش فرسودگی تحصیلی دانشآموزان پایه دوازدهم میباشد. در این راستا تحقیق حاضر قصد دارد، دانش آموزان با و بدون آموزش مهارتهای ریاضی در آموزش فیزیک را از نظر میزان ارزش تکلیف و فرسودگی تحصیلی مورد مقایسه قرار دهد.روشها: روش تحقیق حاضر از نوع طرح نیمهآزمایشی به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. در این تحقیق نمونه ای شامل دو کلاس 36 نفره از دانشآموزان پایه دوازدهم رشته ریاضی- فیزیک از جامعه آماری دانش آموزان اداره آموزش وپرورش ناحیه 1 شهر تبریز در نیمسال اول سال تحصیلی 98-1397 انتخاب شدند. دانش آموزان شرکت کننده در این تحقیق، به صورت هدفمند انتخاب شدند و سپس بصورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. دانش آموزان گروه آزمایش در آموزش درس فیزیک به مدت 8 جلسه در معرض آموزش مهارتهای ریاضی قرار گرفتند و در این مدت دانش آموزان گروه کنترل به همان شیوه سنتی آموزش خود را دریافت کردند. بسته آموزشی مهارتهای ریاضی در آموزش فیزیک، توسط دبیران فیزیک تهیه و توسط اساتید حوزه تربیتی و فیزیک دانشگاه مورد بازبینی و تأیید قرار گرفته است. این بسته شامل توجیه دانش آموزان درباره آموزش مهارت های ریاضی و کاربرد آنها در آموزش مفاهیم فیزیک ازجمله آنالیز برداری و کاربرد آن در فیزیک ، تابع خطی و کاربرد آن در فیزیک ، معادله درجه دو و کاربرد آن در فیزیک، تانژانت و شیب می شد. هر دو گروه قبل و بعد از آمورش با استفاده از پرسشنامههای فرسودگی تحصیلی و ارزش تکلیف مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های بدست آمده با استفاده از روش کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.یافتهها: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که در میزان فرسودگی تحصیلی بین دو گروه تفاوت معنیدار وجود دارد. دانشآموزانی که آموزش مهارتهای ریاضی داشتند، میزان فرسودگی تحصیلی پایینتری را نسبت به گروه کنترل نشان دادند. همچنین نتایج نشان داد که بین دو گروه در ارزش تکلیف تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج نشان می دهد، دانشآموزانی که آموزش مهارتهای ریاضی داشتند، میزان ارزش تکلیف بالاتری را نشان می دهند.نتیجهگیری: نتایج تحقیق تأثیر آموزش مهارتهای ریاضی در آموزش فیزیک را بر ارتقای ارزش تکلیف وکاهش فرسودگی تحصیلی دانشآموزان مورد تأیید قرار میدهد. نتایج بدست آمده می تواند در حوزه آموزش و پرورش مورد استفاده قرار گیرد. در این راستا پیشنهاد می شود در راستای ارتقای ارزش تکلیف وکاهش فرسودگی تحصیلی و به تبع آن ارتقای پیامدهای تحصیلی، آموزش مهارت های ریاضی در آموزش فیزیک مورد توجه قرار گیرد. در این تحقیق خرده مقیاس های فرسودگی مورد بررسی قرار نگرفت. پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی، تاثیر آموزش مهارتهای ریاضی در آموزش فیزیک بر خرده مقیاس های فرسودگی تحصیلی مورد بررسی قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
مهناز طالبی؛ میرسعید موسوی؛ کامبیز پوشنه
چکیده
پیشینه و اهداف: خلاقیت یا آفرینندگی موضوعی بحثبرانگیز در حوزههای مختلف علمی، بهویژه علوم تربیتی و روانشناسی می باشد. اگر طراحی را به منزلهی آفرینش ابتکاری اشکال ممکن از پیش تعیینشده، برای دستیابی به اهداف مختلف انسانی، درنظربگیریم، در این فرایند خلاقیت به عنوان مفهومی چندسطحی، خود ناظر بر فرایندی است که اگرچه در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: خلاقیت یا آفرینندگی موضوعی بحثبرانگیز در حوزههای مختلف علمی، بهویژه علوم تربیتی و روانشناسی می باشد. اگر طراحی را به منزلهی آفرینش ابتکاری اشکال ممکن از پیش تعیینشده، برای دستیابی به اهداف مختلف انسانی، درنظربگیریم، در این فرایند خلاقیت به عنوان مفهومی چندسطحی، خود ناظر بر فرایندی است که اگرچه در ذهن انسانها شکل می گیرد، اما در الگو ها، شیوه ها و طرح های معماری نیز نمود عینی پیدا می کند. در دهه های اخیر بررسی مفهوم خلاقیت، چگونگی عملکرد آن، میزان تاثیرگذاری بر یادگیری و شیوه های آموزش دهی آن، از اهمیت بسیاری برخوردار شده است. هدف از این پژوهش ارزیابی سطوح خلاقیت پایه و تغییر یافته واحد درسی طراحی معماری 3 در میان دانشجویان کارشناسی معماری بر اساس چهار مولفه ی اصلی آزمون تفکر خلاق تورنس (سیالیت، انعطافپذیری، ابتکار و بسط) و تکنیک اسکمپر است.روشها: داده های مورد نیاز این پژوهش، با استفاده از روش پژوهش آزمایشی، در قالب طرح پیشآزمون و پسآزمون، از طریق دو شیوه ی پرسشنامه تستی تورنس و اسکیس ترسیمی، در بین دانشجویان معماری دانشگاه آزاد اردبیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 2017 -2018 جمع آوری گردیده است. نمونه پژوهش 40 دانشجو را شامل میشود که در دو گروه با اساتید مجزا دستهبندی شدهاند. در گام اول با استفاده از پیشآزمون، سطح خلاقیت دانشجویان در هر چهار بعد مورد سنجش قرار گرفت. سپس جهت تعیین خلاقیت تغییریافته، گروه اول با آموزش رایج مصوب آموزش عالی و گروه دوم با مداخله آزمایشی - از طریق اجرای برنامه آموزش خلاقیت محور (آموزش تکنیک یورش فکری)، در طی 6 جلسه و انجام تمرین های مربوطه، مورد آموزش و ارزیابی قرار گرفتند. در گام دوم با استفاده از تکنیک اسکمپر، آزمون اسکیس ترسیمی از هر دو گروه اخذ شد.یافتهها: دادههای آماری با دو روش واریانس چندمتغییری و یکراهه در SPSS تحلیل شدهاست. نتایج حاصل از اجرای روش آزمایشی نشاندهنده آن است که تفاوت معنیداری بین گروه آزمایشی و گروه کنترل (شیوه ی آموزشی رایج و مصوب شده) در سطوح مولفههای تفکر خلاق تورنس وجود دارد و از بین چهار مؤلفه تفکر خلاق تورنس، در هردو آزمون تستی و طراحی ، بعد سیالیت بیش از سایر مؤلفه ها توسط تکنیک های آموزش خلاقیت بهبود یافته است. در واقع میتوان چنین استنباط نمود که دانشجویان بعد از یادگیری تکنیکهای خلاقیت در مرحله پسآزمون توانستند تعداد ایدههای بیشتری را مرتبط با موضوع طراحی ترسیم نمایند که نشان از افزایش سطح سیالی خلاقیت این گروه بود. هم چنین بر مبنای تحلیل دادهها، بعد ابتکار، نسبت به سایر مولفه ها در سطح پایین تر قرار گرفته است.نتیجهگیری: درحالیکه آموزش مبتنی بر خلاقیت، مهارتهای طراحی معماری را افزایش میدهد و بر مؤلفههای خلاقیت (سیالیت، انعطافپذیری، ابتکار و بسط) تأثیر میگذارد، شیوه فعلی آموزش میتواند اصالت دانش آموزان را تضعیف کرده و روند طراحی را به تقلید سوق دهد. افزون بر این، در بعد ابتکار به علت تاثیرپذیری آن از عواملی مانند زمان و مکان، تجربه دانشجوها، تمرین کافی و تعامل گروهی، در نظر داشتن هریک از این مولفهها در تکنیکهای ارزیابی پیشنهاد میشود.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
ربابه افخمی؛ نسیم اصغری؛ علیرضا مدقالچی
چکیده
پیشینه و اهداف: الگوهای شکلی ظرفیتی بینظیر برای ارتقای تفکر تابعی دارند. تعمیم الگوها در ریاضیات مدرسه ای مسیری برای ارتقای تفکر تابعی در نظر گرفته می شود. مفهوم متغیر یکی از مفاهیم مطرح در تعمیم الگوهاست. توجه به الگوهای شکلی فرصتی را فراهم میکند تا دانشآموزان معنای متغیرها و چگونگی استفاده از آنها را درک کنند. استدلال نیز ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: الگوهای شکلی ظرفیتی بینظیر برای ارتقای تفکر تابعی دارند. تعمیم الگوها در ریاضیات مدرسه ای مسیری برای ارتقای تفکر تابعی در نظر گرفته می شود. مفهوم متغیر یکی از مفاهیم مطرح در تعمیم الگوهاست. توجه به الگوهای شکلی فرصتی را فراهم میکند تا دانشآموزان معنای متغیرها و چگونگی استفاده از آنها را درک کنند. استدلال نیز به عنوان مفهوم مرکزی در تعمیم الگوها مطرح است. تعداد متغیر، یکی از مشخصههایی است که در تکالیف تعمیم الگو مطرح شده است و لیکن تمام تحقیقات مطرح شده در رابطه با الگوهای خطی و درجهی دومِ یکمتغیره بوده است. این تحقیق با هدف شناسایی طرحوارههای پیشنیاز در تعمیم الگوهای شکلی دو متغیره به انجام رسید. چنانچه از مفهوم دو متغیره پیداست درک فضای سهبعدی پیشنیازی برای درک الگوهای دو متغیره و تعمیم آنهاست. در این الگوها به جای یک متغیر مستقل، دو متغیر مستقل وجود دارد که به طور همزمان تغییر میکنند و بر متغیر وابسته اثر میگذارند. درک این سهتاییها نیاز به توسعهی طرحوارهی فضای R2 به فضای R3 دارد که از نظر شناختی مرحلهی پیچیدهای نیست و نیاز به بازسازی طرحوارهی موجود ندارد. روشها: تحقیق حاضر بخشی از یک تحقیق گسترده است که به روش تحقیق کمی-کیفی (آمیخته) انجام شده است. چهارچوب تحقیق، چهارچوب APOS با به کار گیری چرخههای تدریس فعالیت گروهی- بحث کلاسی- تمرین درخانه (ACE) میباشد. این تحقیق در سه مرحله انجام گرفت. در مرحلهی اول تجزیه تکوینی مقدماتی برای تعمیم الگوهای شکلی دو متغیره، با استفاده از پیشینهی تحقیق، تحلیل خود مفهوم و تجربیات محقق طراحی شد. در مرحلهی دوم، جامعهی آماری، دانش آموزان پایهی هفتم مدارس دولتی شهرستان ملکان به تعداد 493 دانش آموز بودند. مطابق با فرمول تعیین حجم نمونهی کوکران، تعداد 220 نفر دانش آموز دختر و پسر پایه هفتم شهرستان ملکان (آذربایجانشرقی)، درترم دوم سال تحصیلی 2018 میلادی، در آزمون اولیه شرکت کردند. آزمون شامل 7 تکلیف با موضوع الگوهای شکلی (یکمتغیره، دومتغیره) بر اساس چهارچوب APOS طراحی شد و روایی آزمون توسط سه آموزشگر ریاضی و چهار معلم مجرب بررسی و مورد تایید قرار گرفت. پایایی آزمون و هماهنگی درونی سؤالات با یافتن ضریب آلفای کرونباخ و آلفای68/0 تأیید گردید. مدت زمان پاسخگویی حدودا 90 دقیقه بود. مرحلهی سوم تحقیق با اخذ رضایت از اداره آموزش و پرورش شهرستان و مدیران مدارس و اولیای دانشآموزان جمعا با 19 دانشآموز داوطلب آغاز شد. این مرحله به صورت کیفی در سه چرخهی تحقیق انجام گرفت.یافته ها: با استفاده از تجزیه و تحلیل پاسخهای دانشآموزان بر اساس چارچوب APOS و اجرای سه چرخهی تحقیق با روش تدریس ACE، تجزیه تکوینی نهایی شد و نقائص دانشآموزان در طرحوارههای پیشنیاز استدلال، فضای سهبعدی R3 و متغیر در تعمیم الگوهای شکلی دو متغیره، شناسایی و کدگذاری شدند. اغلب دانشآموزان درک خوبی از کار با دو متغیر در بخش عبارات جبری داشتند. ولیکن با ورود به بحث الگوی شکلی دو متغیره در نامگذاری متغیرها و به کارگیری درست آنها در جایگاه مستقل و وابسته و جایگذاری مقادیر مشکلاتی بروز میدادند.نتیجه گیری: با شناسایی سازههای ذهنی دانشآموزان در تعمیم الگوها، مسیر یاددهی و یادگیری آن، هموارتر خواهد شد.
مقاله پژوهشی
محیط یادگیری
فاطمه رجبی پور؛ مهسا دلشاد سیاهکلی
چکیده
آنچه از دغدغه های جدی در نظام شهرنشینی معاصر تلقی میگردد، شکاف در حال گسترش بین انسان و نظامهای طبیعی است. تراکم شدید ساختمانها ، لمس تکنولوژی به جای لمس طبیعت و بیعلاقگی نسبت به دغدغههای زیست محیطی را برای نوجوانان شهرنشین به همراه داشته است که میتواند سطح سلامتروان یک نوجوان را به سبب حضور در مسیر بلوغ دچار ...
بیشتر
آنچه از دغدغه های جدی در نظام شهرنشینی معاصر تلقی میگردد، شکاف در حال گسترش بین انسان و نظامهای طبیعی است. تراکم شدید ساختمانها ، لمس تکنولوژی به جای لمس طبیعت و بیعلاقگی نسبت به دغدغههای زیست محیطی را برای نوجوانان شهرنشین به همراه داشته است که میتواند سطح سلامتروان یک نوجوان را به سبب حضور در مسیر بلوغ دچار بحران جدی نماید. بسیاری از مطالعات در حوزه محیطهای یادگیری حاکی از اثربخشی تعامل با فرآیندهای طبیعی بر ارتقا هویت اجتماعی نوجوانان است و بر این اساس ایجاد بستر فعالیت مناسب در جهت کاهش آسیبهای اجتماعی و کسب مهارتهای اجتماعی میتواند در کاهش فشارهای روانی موثر باشد.پیشینه و اهداف: پژوهش ها نشان داده است تعامل نوجوان با طبیعت در بهبود استرس و ارتقا بهداشت روانی موثر و همچنین محیط های یادگیری طبیعت محور نقش مهمی در توسعه هویت اجتماعی نوجوانان دارند. این پژوهش سعی دارد با شناخت و تحلیل الگوهای رویکرد بیوفیلیک به عنوان رویکردی طبیعت مبنا همراه با کسب توانمندی ها و مهارت های مرتبط در محیطهای آموزشی به ارتقا سطح سلامت روان نوجوانان بپردازد.پژوهش حاضر ضمن تبیین الگوهای منطبق بر تجربیات نگرش بیوفیلیک (زیستگرا) به اولویتبندی شاخصهای محیطی مرتبط در جهت کسب توانمندیهای (شناختی، رفتاری، هیجانی، انگیزشی) دوره نوجوانی در بستر یادگیری میپردازد.روشها: روش مورد استفاده بر حسب هدف، کاربردی و شیوهی مطالعه بر حسب ماهیت ، توصیفی ـ تحلیلی و پیمایشی میباشد.گردآوری اطلاعات بر مبنای مطالعه منابع کتابخانهای و در مرحله میدانی از طریق توزیع پرسشنامه و مصاحبه و جهت تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شده است. برای آزمون معناداری رابطه متغیرها در فرضیات پژوهش از آزمون خیدو، برای بررسی میزان همبستگی متغیرهای مستقل و وابسته از آزمون پیرسون استفاده شده است که بیانگر برقراری رابطه همبستگی بین متغیرهای پژوهش است که نشان میدهد بین تمامی متغیرها دقت کمتر از 05/0 برقرار است و ضریب همبستگی تمامی رابطه ها مثبت است. ضریب همبستگی بین تمامی متغیرها بالای6/0است و این به معنای برقراری رابطه مثبت و قوی بین تمامی متغیرهاست و جهت اولویتبندی رابطهها و راهکارها از آزمون فریدمن استفاده گردیدوجهت تعیین اعتبار اندازهگیری روایی پرسشنامه از رواییمحتوا استفاده شدهاست و همچنین جهت بررسی پایایی پرسشنامه نیز از آزمون آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSSاستفاده شدهاست.یافتهها: میان نوع تجربیات محیطی (تجربه مستقیم طبیعت، تجربه غیرمستقیم طبیعت، تجربه فضا و مکان( جهت برقرای تعامل سازگار نوجوان و طبیعت تفاوت معناداری وجود دارد. در این میان تجربه ارتباط مستقیم نوجوان با کسب توانمندی شناختی بیشترین تاثیر و پس از آن به ترتیب ، تجربه غیرمستقیم طبیعت با کسب توانمدی شناختی و تجربه فضا و مکان با کسب توانمندی رفتاری بیشترین تاثیر را در ارتقا سلامت روان نوجوانان در پیخواهد داشت.و براساس اطلاعات بدست آمده توانمندی های اجتماعی از طریق تجارب طراحی بیوفیلیک اولویت بندی شدند.نتیجهگیری: نتایج حاصله، مبین این موضوع است که تجربیات طراحی در بستر یادگیری بر مبنای رویکرد بیوفیلیک به سبب برقراری ارتباط عمیق چندجانبه با طبیعت میتواند پاسخگوی نیازهای روحی و روانی دوره نوجوانی باشند. ارائه راهکارهایی در تناسب با الگوهای این رویکرد در محیط های یادگیری طبیعت محور می تواند شرایط کسب کفایت اجتماعی را فراهم و به ارتقا سلامت روان نوجوانان کمک نماید.
مقاله پژوهشی
کاربرد بازی در آموزش
محسن روشنیان رامین؛ خدیجه علی آبادی؛ علی دلاور
چکیده
پیشینه و اهداف: بازیهای رایانه ای امروزه یکی از رسانههای موثر در بین رسانههای مختلف آموزشی میباشد. گرچه انجام بازی می تواند در جریان آموزش به عنوان یک روش آموزشی بکار گرفته شود اما به اذعان بسیار از محققان ساختن بازی توسط خود دانش آموزان می تواند تاثیرات عمیق تری داشته و یکی از تجارب آموزنده و لذت بخش برای افراد بویژه دانش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بازیهای رایانه ای امروزه یکی از رسانههای موثر در بین رسانههای مختلف آموزشی میباشد. گرچه انجام بازی می تواند در جریان آموزش به عنوان یک روش آموزشی بکار گرفته شود اما به اذعان بسیار از محققان ساختن بازی توسط خود دانش آموزان می تواند تاثیرات عمیق تری داشته و یکی از تجارب آموزنده و لذت بخش برای افراد بویژه دانش آموزان است. در بازی سازی رایانه ای به دلیل درگیری فرد با فعالیت های چندوجهی باعث رشد تفکر و خلاقیت خواهد شد. با توجه به جدید بودن پدیده بازی سازی رایانه ای توسط دانش آموزان و کمبود پژوهش در زمینه بررسی تاثیر این فعالیت بر خلاقیت، نیاز به پژوهش بیشتر در این زمینه احساس می شود. در همین راستا، هدف اصلی این مقاله، بررسی تأثیر بازیسازی رایانهای بر خلاقیت دانشآموزان پسر ابتدایی انجام شد و اهداف فرعی شامل: 1-بررسی تأثیر بازیسازی رایانهای بر بعد سیالی خلاقیت؛ 2-بررسی تأثیر بازیسازی رایانهای بر بعد اصالت خلاقیت؛ 3-بررسی تأثیر بازیسازی رایانهای بر بعد انعطافپذیری خلاقیت؛ 4-بررسی تأثیر بازیسازی رایانهای بر بعد بسط خلاقیت، بود.روشها: روش تحقیق در این پژوهش، شبه آزمایشی از نوع طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه مدارس ابتدایی پسر شهرستان اسلامشهر بود که یکی این مدارس انتخاب شد. نمونه این پژوهش40 دانشآموز از پایه چهارم تا ششم بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و بهصورت جایگزینی تصادفی در گروه گواه و آزمایش قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادهها آزمون تصویری فرم ب خلاقیت تورنس بود که شامل چهار خرده مقیاس: سیالی، انعطافپذیری، اصالت و بسط میباشد. روش گردآوری دادهها بهصورت پیمایشی و روش تجزیهوتحلیل دادهها از طریق آزمون آماری تی افتراقی بود.یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که بازی سازی رایانهای بر خلاقیت و ابعاد آن تأثیر مثبت داشته است. در مورد فرضیه های فرعی نتایج نشان داد که میانگین نمره بعد سیالی خلاقیت گروه آزمایش 21/9 با انحراف معیار 52/4 و میانگین گروه کنترل 25/2 با انحراف معیار 43/1 بود. تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تغییراتی بیشتری را در بعد سیالی خلاقیت تجربه کردهاند و نسبت به قبل از اجرای بازیسازی، سیالی آنها افزایشیافته است (001/0 sig) درنتیجه فرضیه پژوهشی در سطح 01/0 p <تائید شد. در مورد فرضیه دوم نتایج نشان داد که میانگین نمره بعد اصالت خلاقیت گروه آزمایش 28/32 با انحراف معیار 12/9 و میانگین گروه کنترل 43/8 با انحراف معیار 6/4 بود. تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تغییراتی بیشتری را در بعد اصالت خلاقیت تجربه کردهاند و نسبت به قبل از اجرای بازیسازی، بعد اصالت آنها افزایشیافته است (001/0 sig) درنتیجه فرضیه پژوهشی در سطح 01/0 p <تائید شد. در مورد فرضیه سوم نتایج نشان داد که میانگین نمره بعد انعطافپذیری خلاقیت گروه آزمایش 71/9 با انحراف معیار 35/4 و میانگین گروه کنترل 06/2 با انحراف معیار 43/2 بود. تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تغییراتی بیشتری را در بعد انعطافپذیری خلاقیت تجربه کردهاند و نسبت به قبل از اجرای بازیسازی، بعد انعطافپذیری آنها افزایشیافته است (001/0 sig) درنتیجه فرضیه پژوهشی در سطح 01/0 p <تائید شد. در مورد فرضیه چهارم نتایج نشان داد که میانگین نمره بعد بسط خلاقیت گروه آزمایش 92/79 با انحراف معیار 32/29 و میانگین گروه کنترل 68/18 با انحراف معیار 63/8 بود. تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تغییراتی بیشتری را در بعد بسط خلاقیت تجربه کردهاند و نسبت به قبل از اجرای بازیسازی، بعد بسط آنها افزایشیافته است (001/0 sig) درنتیجه فرضیه پژوهشی در سطح 01/0 p <تائید شد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد بازیسازی به دلیل اینکه کاربر را در یک مسئله واقعی چندبعدی درگیر میکند میتواند زمینه را برای پرورش خلاقیت فراهم نماید، بازی سازی نیازمند ارائه ایده های جدید در فرآیند طراحی و تولید بازی بوده و دانش آموزان چون به صورت عینی نتیجه کار خود را می دیدند برای ادامه کار داری انگیزه درونی بودند و به تکمیل ایده های خود و همچنین ارئه ایده های جدید ادامه می دادند و این همان نکته ای که در نظریه های خلاقیت به آن تاکید شده است.