مقاله پژوهشی
محیط یادگیری
حامد حیاتی؛ فاطمه غلامی
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش از مسائل مهم موجود در هر جامعه است و نقش تعیینکنندهای در ارتقای سطح دانش افراد و رشد فرهنگ آن جامعه دارد. در زمانهای گذشته وظیفه و مسئولیّت مدارس، بیشتر آموزشهای دینی بود. مدارس به منزله یکی از ارکان اصلی سازمانهای شهری به وسیلۀ قشرهای مختلفی همچون علماء و مدرسان، سلاطین و ثروتمندان و ... ساخته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش از مسائل مهم موجود در هر جامعه است و نقش تعیینکنندهای در ارتقای سطح دانش افراد و رشد فرهنگ آن جامعه دارد. در زمانهای گذشته وظیفه و مسئولیّت مدارس، بیشتر آموزشهای دینی بود. مدارس به منزله یکی از ارکان اصلی سازمانهای شهری به وسیلۀ قشرهای مختلفی همچون علماء و مدرسان، سلاطین و ثروتمندان و ... ساخته میشد و علاوه بر کارکرد آموزشی مذهبی در بسیاری از اوقات نقش سیاسی اجتماعی نیز بر عهده میگرفت. مدرسه طرحی برای پاسخ به نیازهای جامعۀ اسلامی است. «مدرسه بنایی سفارشی بود که به منظور خدمت به نهادی ایجاد شد که خود نوعی نوآوری در عرصه آموزش به شمار میآمد. به علاوه، مدرسه عبارت بود از ایجاد نوعی تمدن ریشهدار که دستاوردهای جدیدی را برای جامعه در پی داشت. در گذشته هستة مرکزی آموزش دانش اسلامی در مساجد بود، چون نخستین مکانی که در سدههای نخستین اسلامی به منظور آموزش مورد استفاده قرار میگرفت؛ مسجد بود. از همین رو مسجد از دیرباز تاکنون در کنار کارکرد عبادت، مکان گردهمآیی مسلمانان و کسب علم بوده است. این تحقیق به پیدایش مراکز آموزشی مذهبی که همان مسجد-مدرسهها هستند، میپردازد و چون عمدۀ این مراکز در زمان قاجاریه ساخته شدهاند، جمعیتّ آماری را مسجد- مدرسههای این دوره تشکیل داده است. این مقاله در نظر دارد تا با بررسی مدارس دورة قاجار و ویژگیهای آن به آزمون کیفیتّ آموزش در این مدارس بپردازد.روش ها: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش تفسیری-تاریخی است و تحلیلهای مربوط به بناها با روش استدلال منطقی صورت گرفته است. در جمعآوری اطلاعات از اسناد و متون تاریخی، منابع کتابخانهای استفاده شده است. در این مقاله به منظور بررسی مفهوم آموزش، سه مورد از مسجد-مدرسههای دوره قاجار به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند.یافتهها: نتایج نشان میدهد اولاً مفهوم آموزش و شیوههای آموزشی در طول دوره قاجار، تغییراتی داشته است. ثانیا این تغییرات در مفهوم آموزش باعث به ایجاد تنوع فرمی و شکلی و تغییرات در کالبد و معماری مدارس شده است؛ این نکته در پلان بنا، عملکرد داخلی بنا از جمله تغییر در دستگاه ورودی، حیاط مدارس، تعداد و کیفیت حجرهها مشهود است.نتیجهگیری: مفهوم آموزش در دورهی قاجار رویکرد همگانیتر نسبت به ادوار گذشته به خود گرفت و از انحصار اشراف و نجیبزادگان خارج شد. این امر علاوه بر اینکه باعث گسترش و پیشرفت مدارس از لحاظ مقیاس و تعداد گردید؛ باعث شد تا فضاهای اقامتی و حجره با تعداد و کیفیت بالاتر در مدارس قاجار شکل گیرند. در دوره سنتی، مدارس دارای معماری کاملا سنتی است. مدرسه سردار، سپهسالار و آقابزرگ از نمونههای این دورهاند. الگوی این مدارس شامل یک حیاط مرکزی با تعدادی حجره اطراف آن است و ساختار آموزشی- اقامتی دارد. رویکرد عمومی در مدارس قاجار، باعث شد تا این مدارس نقشی اساسی در فعالیتهای اجتماعی داشته باشند و حتی برخی مراسم مذهبی و نمازهای جماعت برای عموم مردم در آنجا شکل گیرند. همین امر باعث تغییر در سیستم ورودی و ایجاد ورودیهای جداگانه برای طلاب و مردم عادی گردید. حیاط در معماری مدارس قاجار از اهمیت ویژهای برخوردار است. حیاط مدرسه فضایی روحافزا، چشمنواز و آرامش بخش را با استفاده از گیاهان، درختان و حوض آب برای طلاب فراهم میآورد. این حیاطها در برخی مواقع حتی محل مباحثه و تدریس نیز بودهاند.
مقاله پژوهشی
فناوری آموزش
غلامعلی دلفی؛ سعید علیائی؛ محمود صیفوری
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش مبتنی بر نرمافزار یکی از روشهای مهم برای انتقال دانش در حوزه فناوریهای جدید است. از آنجاییکه پیادهسازی سخت افزاری برخی از پدیدههای علوم روز به دلیل پیچیدگیهای آن و یا گاهی به دلیل عدم وجود فناوری ساخت متناسب با آن، امکانپذیر نیست. از اینرو، برای آموزش چنین پدیدههایی میتوان از نرمافزارهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش مبتنی بر نرمافزار یکی از روشهای مهم برای انتقال دانش در حوزه فناوریهای جدید است. از آنجاییکه پیادهسازی سخت افزاری برخی از پدیدههای علوم روز به دلیل پیچیدگیهای آن و یا گاهی به دلیل عدم وجود فناوری ساخت متناسب با آن، امکانپذیر نیست. از اینرو، برای آموزش چنین پدیدههایی میتوان از نرمافزارهای مناسب استفاده کرد. یکی از علوم و فناوریهایی که در سالهای اخیر رشد قابل توجهی داشته است، ساختارهای کریستال فوتونی است که در ویرایشهای جدید سرفصلهای تحصیلات تکمیلی نیز با عنوان بلورهای فوتونی ظهور یافته است. در این مقاله به آموزش مبتنی بر نرمافزار یک دیمالتیپلکسر چهار کاناله کریستال فوتونی با استفاده از نرمافزار آرسافت پرداخته شده است. روش ها: آموزش ساختار دیمالتیپلکسر بر مبنای خصوصیات یک فیلتر کریستال فوتونی بنا نهاده شده است. در این تجزیه و تحلیل با تغییر شعاع میلههای درون نانوتشدیدگر حلقوی و شعاع میلههای پراکندگی در ساختار کریستال فوتونی، پارامتر مهم طولموج مرکزی 1573.6 نانومتر در فیلتر بهبود یافته است. از مزایای دیمالتیپلکسر چهار کاناله میتوان به میانگین ضریبکیفیت 4525 و میانگین ضریب انتقال توان کانالها %95 و میزان بیشینه و کمینه همشنوایی کانالها به ترتیب -19.6 دسیبل و -40.4 دسیبل و میانگین عرض کانالی 0.375 نانومتر اشاره کرد. میتوان از دیمالتیپلکسرهای چهار کاناله پیشنهاد شده در سامانههای مخابراتی بهره برد. با توجه به ضرورت آموزش فناوریهای جدید، آموزش مبتنی بر نرمافزار و ارائه مراحل طراحی چنین ساختارهایی به منظور توسعه و بهبود آنها بسیار حائز اهمیت است.یافتهها:از اینرو، در این مقاله به ارائه سرفصل مربوطه برای دانشجویان کارشناسی ارشد مهندسی الکترونیک پرداخته میشود. این مبحث میتواند به عنوان بخشی از درس بلورهای فوتونی و یا درس فوتونیک در نظر گرفته شود.نتیجهگیری: در این مقاله به آموزش مبتنی بر نرمافزار یک دیمالتیپلکسر چهار کاناله کریستال فوتونی پرداخته شد. به منظور آموزش اصول و مبانی نظری که عمدتا پیچیده بوده و پیادهسازی سخت افزاری آن با توجه به محدودیتهای فناوری مشکل است، استفاده از محیطهای نرمافزاری مناسب به همراه تقویت دانشهای مورد نیاز اولیه میتواند در بهبود فرآیندهای یاددهی-یادگیری سهم بهسزایی داشته باشد. به همین منظور در این مقاله سعی شد مفاهیم مناسب طراحی سامانه دیمالتیپلکسر چهار کاناله نوری برای آموزش موثر بیان شود. بر همین اساس مبانی و سرفصلهای پیشنهادی و نیز پیشنیازهای مورد نظر در طراحی توصیف شد. در بخش آموزش ساختار دیمالتی پلکسر چهار کاناله بیان شد که میتوان از یک موجبر ورودی T شکل، حلقههای تشدیدگر مربعی شکل و چند موجبر خروجی استفاده کرد.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
بهناز مهاجران؛ مهدی رضوان
چکیده
پیشینه و اهداف: جهانیشدن به عنوان رویکردی غالب و متأثر از تغییرات فناوری در جایگاه تسریعکننده، در رویکردی همگرا، رفتارهای بشری و دستسازهای جامعة بشری را دچار تحول نموده است. آموزش عالی و سایر نظامهای اقتصادی اجتماعی وابسته به آن در تعامل با این تغییرات با چالشهایی روبهرو شدهاند که راهحلهای سنتی با آنها سازگاری نداشته ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جهانیشدن به عنوان رویکردی غالب و متأثر از تغییرات فناوری در جایگاه تسریعکننده، در رویکردی همگرا، رفتارهای بشری و دستسازهای جامعة بشری را دچار تحول نموده است. آموزش عالی و سایر نظامهای اقتصادی اجتماعی وابسته به آن در تعامل با این تغییرات با چالشهایی روبهرو شدهاند که راهحلهای سنتی با آنها سازگاری نداشته و این نهاد بهگونهای ژرف در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻛﻨﻮﻧﻲ ﺟﻬﺎﻧﻲﺷﺪن درﮔﻴﺮ ﺷﺪه اﺳـﺖ. در حوزة آموزش عالی، برآمد جریان جهانیشدن و توسعة فناوریهای نوپدید عواملی همچون تحرک دانشجو در عرصة جغرافیایی، رشتههای جدید، فناوریهای نوین آموزشی و ساختارهای مالی جدید را در کنار چالشهایی عمومی مانند کمبود منابع مالی در نظام آمورش عالی، دغدغة حفظ و تضمین کیفیت، کیفیت و کمیت اعضای هیئت علمی و نیز محدودیتهایی مبتنی بر شرایط خاص هر کشور چون شاخصهای توسعة انسانی ناکافی، فقدان زیرساختهای لازم، زیرساختها و شکاف دیجیتالِ منجر به الزام بهرهگیری از راهکارهای جدید و کارا در ارائه خدمات آموزشی، تدوین استانداردها و ساختارهای جدید و سیاستگذاریهای پویا و آیندهنگر منطبق بر واقعیتهای اقتصادی جهانی را ظاهر ساخته است .هدف از این پژوهش اکتشافی طراحی مدل بهینه استقرار آموزشهای موکمحور در دانشگاه تهران برپایة تحلیل راهبردی است.روش ها: برای رسیدن به این هدف، طی یک روش تحقیق پنجمرحلهای، ابتدا با «مرور سیستماتیک» مطالعات و تحقیقات انجامشده، گروههای ذینفع و نیز ابعاد مؤلفهها و فرایندهای موک شناسایی و توسط گروهی از خبرگان برگزیدة آموزشهای مجازی و سیاستگذاران آموزش عالی پایش شدند. در مرحلة بعد، وضعیت موجود دانشگاه تهران بر اساس ابعاد، مؤلفهها و فرایندهای شناساییشده مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس بر اساس نتایج بهدستآمده، مدل استقرار آموزشهای موک در دانشگاه تهران تدوین شد و در مرحلة آخر، درجة تناسب مدل طراحیشده توسط گروه خبرگان مورد اعتبارسنجی قرار گرفت.یافتهها: نتایج این تحقیق نشان میدهد امکان استقرار موک در دانشگاه تهران از نظر زیرساختهای فناوری در حد بالا، از نظر زیرساختهای منابع انسانی در حد متوسط و از نظر زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی کمتر از حد متوسط است. بر این اساس، مدل استقرار موک بر اساس 5 بعد و 34 مؤلفه طراحی شد و درجة تناسب این مدل طراحیشده با اهداف استقرار موک مورد اعتبارسنجی و تأیید گروه خبرگان قرار گرفت.نتیجهگیری: استقرار موک به عنوان نهادی جدید در فناوری آموزشی در موج جهانگیر خود بسیاری از عرصههای توسعة منابع انسانی را تحت تأثیر قرار داده است. ارتقای کارایی در کنار کاهش هزینههای آموزش به معنای کیفیت بالاتر و ارزانتر برای عموم افراد علاقهمند محسوب میشود. این نهاد در کشور باید با بسترسازی لازم مورد استفاده قرار گیرد. تکیه بر وجود پلتفرم مناسب و ملی در کنار شناخت و مدیریت ذینفعان واقعی و مشارکت آنها در شکلگیری و توسعة موک هدف اصلی این پژوهش بود. در این تحقیق، با بهرهگیری از مطالعات جهانی، ضمن غربالگری ذینفعان شناختهشده در این عرصه، با اتکا به نظر خبرگان، ذینفعان بومی استقرار موک در مهمترین و جامعترین دانشگاه ایران شناخته شدند و بر اساس نیازها و شناخت آنها، مدل پیشنهادی استقرار موک و پلتفرم ملی با تأیید نخبگان آموزش الکترونیکی ارائه شد.
مقاله مروری
فناوری آموزش
راضیه علی دهی راوندی؛ محمدصادق طاهرطلوع دل
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به این که قرن حاضر با نوآوری، سرعت و پیشرفتهایی در زمینه فناوری اطلاعات و انتقال دانش عجین شده است، نسل جدید در پی روشهایی است تا خود را با این تغییرات همگام سازد. بنابراین باید در محتوا و روش یادگیری اصلاحاتی انجام گیرد. یکی از روشهای نوین آموزشی، آموزش همراه با فناوری است. فناوری ابزاری است که توسط دانش ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به این که قرن حاضر با نوآوری، سرعت و پیشرفتهایی در زمینه فناوری اطلاعات و انتقال دانش عجین شده است، نسل جدید در پی روشهایی است تا خود را با این تغییرات همگام سازد. بنابراین باید در محتوا و روش یادگیری اصلاحاتی انجام گیرد. یکی از روشهای نوین آموزشی، آموزش همراه با فناوری است. فناوری ابزاری است که توسط دانش بشری ایجاد شده تا همراه با منابع به تولید، حل مسئله و برآورده شدن نیازها یا خواستهها بپردازد. بنابراین میتوان فناوری آموزشی را به کارگیری فناوری جهت خلق و مدیریت منابع و فرایندهای فناورانه جهت بهبود عملکرد آموزشی با هدف ایجاد انگیزه و ترغیب دانشآموزان به یادگیری و تسهیل روند آموزش تلقی کرد. با توجه به پیشرفت سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات در عصر حاضر و در نتیجه افزایش قابل ملاحظه مطالعات مربوط به بررسی تأثیر فناوری در اثربخشی آموزش، پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل و ترکیب نتایج پژوهشهای انجام یافته در زمینه بررسی تأثیر استفاده از فناوری در آموزش ریاضی انجام گرفته است.روش ها جامعه پژوهشی، پژوهشهایی است که به بررسی تاثیر استفاده از فناوری در پیشبرد اهداف آموزش ریاضی پرداخته بودند و با بررسی پیشینه تعداد 19 پژوهش در این زمینه یافت گردید.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که استفاده از فناوری به میزان 0.38 از واریانس متغیر دستیابی به اهداف آموزش ریاضی را پیشبینی میکند بنابراین در صورتی که فناوری به طور کامل در روشهای تعلیم و تربیت ادغام شود میتواند به عنوان ابزاری موثر در بهبود یادگیری دانشآموزان در درس ریاضی عمل کند، لذا با توجه به اثربخشی استفاده از فناوری در آموزش ریاضی، ضروری است برنامههای درسی ریاضی به صورتی تدوین گردند که ارائه محتوا را با تلفیقی از فناوری همراه سازند.نتیجهگیری: مطالعهی حاضر با هدف تلفیق نتایج کسب شده در خصوص تأثیر بهرهگیری از فناوری در پیشبرد اهداف آموزش ریاضی به روش فراتحلیل انجام پذیرفت. متغیر مستقل این پژوهش شامل: نرمافزارهای آموزشی، بازیهای رایانهای، چندرسانهایها، تصاویر گرافیکی و استفاده از کامپیوتر و متغیر وابسته: یادگیری، خودکارآمدی، انگیزش تحصیلی، عملکرد، کارکردهای اجرایی، پیشرفت، خودتنظیمی،یادداری، نگرش و مشارکت در درس ریاضی میباشد. با توجه به وجود همبستگی میان استفاده از فناوری و پیشبرد اهداف آموزش ریاضی توصیه میگردد برنامهریزان آموزشی در امر تدوین کتابهای درسی اهتمام لازم را مطابق این مورد به کار گیرند و روشهای تدریس معلمان نیز متناسب با این موضوع و با استفاده از فناوریهای جدید تغییر یابد.
مقاله پژوهشی
پردازش زبان طبیعی
محمد لطافت؛ عبدالرضا رسولی کناری؛ محبوبه شمسی
چکیده
پیشینه و اهداف: جریان اصلی جامعه به دلیل عدم توانایی در برقراری ارتباط با جامعه ناشنوایی باعث گوشهگیری این افراد شده است. در حال حاضر سالانه 1400 ناشنوای عمیق در کشور متولد میشود که بیشتر این کودکان دارای خانواده شنوا هستند. به همین دلیل والدین در سالهای ابتدایی زندگی کودک، به دلیل عدم آشنایی با زبان اشاره نمیتوانند الگوی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جریان اصلی جامعه به دلیل عدم توانایی در برقراری ارتباط با جامعه ناشنوایی باعث گوشهگیری این افراد شده است. در حال حاضر سالانه 1400 ناشنوای عمیق در کشور متولد میشود که بیشتر این کودکان دارای خانواده شنوا هستند. به همین دلیل والدین در سالهای ابتدایی زندگی کودک، به دلیل عدم آشنایی با زبان اشاره نمیتوانند الگوی کاملی از زبان اشاره را به آنها آموزش دهند. همانطور که از نام «زبان اشاره» پیداست، در زبان اشاره از اشارات و یا به عبارت دقیقتر از حرکات، حالات دست، چشم، و جهت ایستادن، برای انتقال منظور بهره برده میشود. چنانچه به طور مثال حرکت دهان یا حالت کلی صورت تغییر کند، معنای کلمه تولید شده نیز میتواند تغییر کند، یا به عبارت دیگر کلمه دیگری تولید میشود. همین اصل در مورد حرکات انگشتان و دستها نیز صادق است. مهمترین عامل ارتباط بین انسانها، توانمندی در برقراری ارتباط از روشهای مختلف مانند گفتار، نوشتار و زباناشاره میباشد. ناتوانی افراد کمشنوا و ناشنوا در برقراری ارتباط صمیمانه، همچنین نبود آموزش مرسوم با توجه به نیازهای جامعه، باعث کنارگذاری این افراد شده است. سیستمهای مترجم متن به زبان اشاره به منظور برطرف کردن مشکلات برقراری ارتباط بین افراد ایجاد شدهاند. به دلیل غیرساختیافته بودن زبان فارسی و همچنین مشکلات زبان اشاره فارسی استفاده از سیستمهای مترجم سایر کشورها عملا امکانپذیر نمیباشد. این پژوهش به دنبال معرفی سیستمی میباشد که متن فارسی را دریافت کرده و بعد از انجام پردازش زبان طبیعی لازم، آن را به زبان اشاره فارسی تبدیل کند.روش ها برای انجام این مهم با چالشهای متعددی چون کمبود حرکات اشاره به نسبت تعداد کلمات موجود در زبان فارسی و همچنین مشکل ابهام و جناس در برخی کلمات موجود در متون فارسی مواجه هستیم. به منظور رفع مشکلات، معماری سیستمهای مشابه قابل استفاده نمیباشد. بنابراین معماری جدیدی پیشنهاد شده است که از ارتباط بین ماژولهای برطرف کردن جناس و همچنین ماژول تبدیل متن ورودی به دنیای ناشنوایان، با استفاده از آنتولوژی طراحی شده استفاده میکند.یافتهها: استفاده از این معماری، نرخ کارایی سیستم مترجم متن فارسی به زبان اشارهی فارسی را تا 95٪ بهبود بخشیده و باعث افزایش دقت سیستم مترجم تا سه برابر شده است.نتیجهگیری: سیستم مترجم زبان اشاره به منظور برقراری ارتباط افراد ناشنوا با سایر افراد جامعه ایجاد شده است. به علاوه از سیستم مترجم زبان اشاره میتوان به منظور آموزش زبان اشاره نیز بهره برد. پیادهسازی سیستم مترجم زبان اشاره فارسی به دلیل غیرساخت یافته بودن و همچنین مشکل چندمعنایی و ابهام برخی کلمات در زبان فارسی، همچنین مشکلات موجود در زبان اشاره فارسی و محدودیتهایی که در تعداد حرکات شناخته شده این زبان وجود دارد، دارای چالشهای میباشد، که در این مقاله با ارائه یک معماری جدید چالشها تا حدود قابل قبولی برطرف شده است. در معماری جدید از دو ماژول تشخیص و تصحیح جناس و تبدیل جملات به دنیای ناشنوایان استفاده شده است. هر دو ماژول از آنتولوژی طراحی شده، مربوط به خود استفاده میکند.
مقاله پژوهشی
آموزش فنی حرفه ای
عباس موحدی نسب؛ علیرضا عصاره؛ غلامعلی احمدی؛ جواد حاتمی
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مهمترین بخشهای نظام آموزشی هر کشور، آموزش فنی و حرفهای آن بوده و این نوع آموزش از جمله خط مشیهای اساسی کشورها برای تربیت نیروی انسانی کارآمد ماهر و نیمه ماهر است. آموزش نیروی انسانی به منظور توسعه سرمایههای انسانی کارآمد و تأثیرگذار بر توسعه، از وظایف مهم آن برشمرده میشود. نقش آموزشهای فنی و حرفهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مهمترین بخشهای نظام آموزشی هر کشور، آموزش فنی و حرفهای آن بوده و این نوع آموزش از جمله خط مشیهای اساسی کشورها برای تربیت نیروی انسانی کارآمد ماهر و نیمه ماهر است. آموزش نیروی انسانی به منظور توسعه سرمایههای انسانی کارآمد و تأثیرگذار بر توسعه، از وظایف مهم آن برشمرده میشود. نقش آموزشهای فنی و حرفهای در مقایسه با آموزشهای نظری، از این منظر که نیروی انسانی مورد نیاز کشورها را در سطح پیش از دانشگاه تأمین میکند، بسیار حیاتی است. زیرا هسته اصلی آموزش فنی و حرفهای و مهارتآموزی ارتباط این آموزشها با بازار کار است. از آن جایی که امکان روزافزون توسعه در بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات در کشور وجود دارد، آموزش و تربیت نیروی انسانی در حوزه فنی و حرفهای از استلزامات اساسی توسعه کشور است. چنان که در گزارش سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، (یونسکو) برای توسعه پایدار، انسان محور توسعه و کلید آن آموزش فنی و حرفهای ذکر شده است. پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی برنامه درسی جدید رشته الکتروتکنیک شاخه آموزش فنی و حرفهای انجام شد.روش ها: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع گردآوری دادهها، ترکیبی است. جامعه آماری شامل مدیران آموزشی، هنرآموزان و هنرجویان پایه یازدهم رشته الکتروتکنیک استان یزد، در سال تحصیلی96-97 بود. نمونه کمی با روش سرشماری و نمونه کیفی به روش هدفمند انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، از سه پرسشنامه محققساخته، مشاهده میدانی و مصاحبه نیمهساختاریافته، استفاده شد. روایی پرسشنامهها توسط 4 نفر از اساتید صاحبنظر برنامه درسی و آموزش فنی و حرفهای و پایایی آنها توسط ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.یافتهها: یافتهها نشان داد که: برنامه درسی جدید آموزش فنی و حرفهای در رشته الکتروتکنیک، از دیدگاه مدیران آموزشی و هنرجویان نسبتاً مطلوب و از دیدگاه هنرآموزان نسبتاً نامطلوب است. اما وضعیت عناصر تجهیزات کارگاهی و امکانات آموزشی، آگاهی هنرآموزان از اسناد بالادستی و راهنماییها و دورههای ضمن خدمت ارائه شده به هنرآموزان، نسبتاً نامطلوب برآورد شده است. همچنین هنرآموزان، فعالیتهای یادگیری و آمادگی تحصیلی هنرجویان و تناسب زمان آموزش با حجم محتوای آموزشی را نسبتاً نامطلوب برآورد کردهاند.نتیجهگیری: در پژوهش حاضر، برنامه درسی جدید آموزش شاخه فنی و حرفهای دورهی متوسطه در رشته الکتروتکنیک استان یزد، هم از نظر عناصر برنامه درسی کلاین و هم از نظر سایر عناصر تأثیرگذار آسیبشناسی شد. سپس با استناد به مشاهدات و مصاحبههای کیفی، وضعیت موجود هر کدام از مؤلفهها توصیف و برخی از مهمترین عوامل بروز آسیب در هر مؤلفه ذکر گردید.
مقاله پژوهشی
برنامه ریزی درسی
عباس صداقتی؛ عیسی حجت
چکیده
پیشینه و اهداف جهت تحقق بخشیدن به اهداف و رسالتهای آموزش عالی، متخصصین انجام پژوهشهای متعدد را برای چگونگی بررسی و شناسایی نقاط ضعف و قوت برنامه درسی ضروری میدانند. ارزشیابی محتوای دوره آموزشی به روشهای مختلفی انجام میشود. مقایسه محتوای برنامههای درسی با یکدیگر از روشهای مورد استفاده است. محتوای دوره آموزشی، ...
بیشتر
پیشینه و اهداف جهت تحقق بخشیدن به اهداف و رسالتهای آموزش عالی، متخصصین انجام پژوهشهای متعدد را برای چگونگی بررسی و شناسایی نقاط ضعف و قوت برنامه درسی ضروری میدانند. ارزشیابی محتوای دوره آموزشی به روشهای مختلفی انجام میشود. مقایسه محتوای برنامههای درسی با یکدیگر از روشهای مورد استفاده است. محتوای دوره آموزشی، مجموعهای است که فرصتهای برنامهریزی شدهای را برای فراگیران فراهم میکند تا آنها بتوانند از طریق یک رویداد تعاملی، یادگیری را تجربه کنند. عمدهترین هدف برنامه آموزشی، تربیت و آمادهسازی فراگیران برای زندگی و انجام فعالیتهای حرفهای در جامعه است. رشته معماری تلفیقی از مباحث علوم انسانی، هنر و علومفنی است. لذا تحقق معماری، نیازمند برخورداری از مجموعهای از معرفتها و دانشهای گوناگون است. از سال 1939، آموزش آکادمیک معماری در دو مقطع کاردانی و کارشناسیارشد پیوسته، جهت تربیت نقشهکش و معمار تعریف و جایگزین شیوه سنتی گردید و در سال 1998دوره کارشناسی پایهریزی شد.روش ها: مسئله پژوهشی حاضر، بررسی و مقایسه میزان انطباق برنامه درسی رشته معماری به شیوه کارشناسیارشد پیوسته با شیوه ناپیوسته، بر مبنای بنیانهای آموزش معماری است. این پژوهش کاربردی، از نظر ماهیت در شمار تحقیقات توصیفی تحلیلی و در طیف مطالعات ارزشیابی قرار میگیرد. به لحاظ نحوه جمعآوری داده، روش آمیخته تشریحی استفاده شده است. ابتدا محتوای آموزش و آنچه دانشجوی معماری باید بیاموزد، بحث و ارائه گردید. سپس در مورد بنیانهای آموزش، تفسیرها و نظرات صاحبنظران با پرسشنامه در مقیاس5 گزینهای لیکرت، اخذ گردید.یافتهها: بر اساس یافتهها، محتوای آموزش معماری در سه بنیان دانش، توانش و بینش نمود مییابد. در دوره کارشناسیارشد پیوسته در حوزه دانش 67واحد درسی ( 1663ساعت) و 88واحد ( 3426ساعت) در حوزه توانش قرار میگیرد. در مجموع دوره ناپیوسته، در حوزه دانش، 65واحد ( 1204ساعت) و 85واحد ( 2690ساعت) در حوزه توانش وجود دارد. از دیدگاه اساتید، کارفرمایان و دانشآموختگان، در هر سه حیطه دانش و بهخصوص توانش و بینش، دوره کارشناسیارشد پیوسته دوره موفقتری است و در اکثر زمینهها بر دوره کارشناسیارشد ناپیوسته ارجحیت دارد.نتیجهگیری: در مجموع، در هرسه حیطه دانش و به خصوص توانش و بینش، دوره کارشناسیارشد پیوسته دوره موفقتری است. تبدیل رشته معماری از کارشناسیارشد پیوسته به ناپیوسته (برخلاف رشتههای فنی و ...) تجربه موفقی در ایران نمیباشد و دوره کارشناسیارشد پیوسته، در اکثر زمینهها بر دوره کارشناسیارشد ناپیوسته ارجحیت دارد.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
نرگس یافتیان؛ مریم شایان
چکیده
پیشینه و اهداف: در محیطهای کاری، لازم است کارکنان معنای محاسباتی را که در زمینه کاری خود انجام میدهند، درک نمایند و در واقع کارفرمایان سطح مطلوبی از کاربرد ریاضی را از کارکنان خود انتظار دارند. آموزش و پرورش موظف است متناسب با پیشرفت علم و فنآوری، دانشآموزان را شهروندانی مفید برای جامعه تربیت کند. سؤال این است که یک دانشآموز ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در محیطهای کاری، لازم است کارکنان معنای محاسباتی را که در زمینه کاری خود انجام میدهند، درک نمایند و در واقع کارفرمایان سطح مطلوبی از کاربرد ریاضی را از کارکنان خود انتظار دارند. آموزش و پرورش موظف است متناسب با پیشرفت علم و فنآوری، دانشآموزان را شهروندانی مفید برای جامعه تربیت کند. سؤال این است که یک دانشآموز پس از تحصیلات اجباری، توان رویارویی با چالشهای روزمره را دارد یا نه. در بسیاری از جوامع آموزشی این آمادگی و توانمندی را سواد و به طور خاص سواد ریاضی مینامند. به بیان دیگر سواد ریاضی شامل کاربردهایی از ریاضی در رابطه با زندگی واقعی میباشد. همچنین، شورای ملی معلمان ریاضی بیان کرده است از مهمترین اهداف آموزش ریاضی آناست که دانشآموزان به نقش ریاضی و کارآیی آن در جریان زندگی و پرورش نیروی تفکر و استدلال واقف شوند. بهعلاوه، نسبت به ظرفیتها و قابلیتهای خود در انجام تکالیف ریاضی و موقعیتهای مختلف حلمسئله اعتماد و اطمینان داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی سواد ریاضی دانشآموزان پایهنهم میباشد.روش ها: پژوهش از نوع توصیفی و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری دانشآموزان پایه نهم دوره متوسطه اول شهرستان نجفآباد و نمونه شامل 266 دانشآموز دختر و پسر میباشد که به روش تصادفی خوشهای انتخاب شدهاند. ابزار اندازهگیری یک آزمون محقق ساخته است که بر اساس آزمون مطالعات پیزا طراحی شده و شامل 8 مسئله و مشتمل بر 14 سؤال بود و سواد ریاضی دانشآموزان را در زمینهها و حیطههای محتوایی مختلف با استفاده از فرایندهای ریاضی بررسی میکرد. روایی صوری و محتوایی ابزار پژوهش توسط صاحبنظران آموزش ریاضی و دبیران مجرب ریاضی، تأیید شد.یافتهها: نتایج نشان داد که دانشآموزان در آزمون سواد ریاضی عملکرد مطلوبی ندارند. یافتهها حاکی از فاصله زیاد دنیای ریاضی دانشآموزان در تمامی زمینههای مسائل، حیطههای محتوایی و فرایندهای ریاضی با دنیای واقعی میباشد. امید است نتایج این پژوهش، منجر به بازنگری در کتابهای درسی، آموزش معلمان و روشهای ارزشیابی با هدف ارتقاء سواد ریاضی دانشآموزان شود تا دانشآموزان با تمایل بیشتری در کلاس ریاضی حاضر شوند.نتیجهگیری: در حالی که، برای پیشرفت و توسعه یک جامعه نیاز است که شهروندان در زندگی شخصی خود پویا وموفق عمل کنند و توانایی حل مسائل شخصی خود را داشته باشند. انتظاری که از یک دانشآموز 15 ساله میرود این است که بتواند مثلاً برای خریدهای شخصی خود از نظر اقتصادی، تصمیمگیری کند و یا اینکه در جریان سود حاصل از خرید و فروش اجناس در حد برآورده کردن نیازهای شخصی خود باشد. با توجه به اینکه متخصصان آموزش معتقدند دانشآموزان برای ورود به محیطهای دانشگاهی و بازار کار به هر دو مؤلفه مهارتهای ارتباطی و توانایی حل مسئله نیازمند هستند و این دو مهم از طریق تقویت سواد ریاضی بهدست میآیند، پرداختن به عملکرد نامطلوب دانشآموزان در سنجش سواد ریاضی خالی از لطف نیست.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
فاطمه زرّین؛ غلامعلی منتظر
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از ویژگیهایی که برای شخصیسازی محیط یادگیری الکترونیکی مورد استفاده قرار میگیرد، خودکارامدی است. این ویژگی به باور افراد نسبت به تواناییهای خود برای انجام تکالیف اشاره دارد. متخصصان براین باورند که خودکارامدی تحصیلی، یکی از عوامل مهمی است که تأثیر بهسزایی بر یادگیری مؤثر و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از ویژگیهایی که برای شخصیسازی محیط یادگیری الکترونیکی مورد استفاده قرار میگیرد، خودکارامدی است. این ویژگی به باور افراد نسبت به تواناییهای خود برای انجام تکالیف اشاره دارد. متخصصان براین باورند که خودکارامدی تحصیلی، یکی از عوامل مهمی است که تأثیر بهسزایی بر یادگیری مؤثر و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان دارد. تبیین مفهوم خودکارآمدی، با فعالیتهای آلبرت بندورا آغاز شد. براساس تعریف بندورا خودکارآمدی، باورها یا قضاوتهای فرد نسبت به تواناییهای خود در انجام وظایف و مسؤولیتهاست. این مفهوم به داشتن مهارت یا توانایی مربوط نمیشود، بلکه داشتن باور به توانایی انجام کار در موقعیتهای مختلف را بیان میکند. هدف از پژوهش حاضر طراحی و پیادهسازی سامانة آموزشیاری هوشمندی است که مدل یادگیرندة آن شامل ویژگیهای خودکارامدی تحصیلی و سبک یادگیری، دو ویژگی مؤثر در یادگیری است.روش ها: خودکارامدی تحصیلی بهصورت خودکار و با طراحی سامانة فازی براساس رفتارهای یادگیرنده و سبک یادگیری از طریق پرسشنامة فلدرـ سیلورمن که شامل 44 گویه است، شناسایی شدهاند. پس از شناسایی این ویژگیها، راهبردهای آموزشی متناسب با آنها ارائه و در سامانهای هوشمندی بهنام «پِرلِس» در محیطی واقعی پیادهسازی شده و اثرگذاری آن در بهبود عملکرد یادگیرندگان و رضایت آنان از سامانه مورد ارزیابی قرار گرفته است. جامعه مورد بررسی شامل 23 نفر با میانگین سنی 24.56 سال بوده است.یافتهها: ارزیابی محیط شخصیشده نشان میدهد که درنظرگرفتن ویژگیهای کاربردی در مدل یادگیرنده و ارائۀ درسپارها و توصیههای متناسب با این ویژگیها، به پیشرفت تحصیلی 75% از یادگیرندگان منجر شده و رضایت تحصیلی آنان را به دنبال داشته است. ضمن اینکه بررسیِ مدت زمان حضور یادگیرندگان در محیط شبکه قبل از استفاده از پِرلس و پس از آن تفاوت معناداری (سطح معنیداری=0/05) را نشان نمیدهد. نتایج بهدستآمده بیانگر آن است که سامانۀ جدید آموزشیاری، علاوهبر موفقیت تحصیلی یادگیرنده، افزایش تمایل یادگیرندگان را برای استفاده از سامانه بهدنبال داشته است.نتیجهگیری: هدف این پژوهش، شخصیسازی محیط یادگیری الکترونیکی بوده است. بدین منظور ویژگیهای خودکارامدی تحصیلی و سبک یادگیری که دو ویژگی مؤثر در یادگیری هستند، برای مدل کردن یادگیرندگان در محیط شبکهای انتخاب شدند. سبک یادگیری از طریق پرسشنامه بدست آمد و تلاش شد خودکارامدی تحصیلی بهطور غیرمستقیم و بااستفاده از رفتارهای یادگیرنده در محیط یادگیری الکترونیکی شناسایی شود. برای اینکار سامانة شناسندة خودکارآمدی (سامانة افسی) به کمک نظریۀ مجموعههای فازی طراحی شده و مورد ارزیابی قرار گرفت. مقایسة نتایج خروجی سامانۀ شناسنده با پرسشنامة خودکارامدی تحصیلی نشان میدهدکه دقت سامانه برابر با %88.2 است. این امر بیانگر آن است که رفتارهای یادگیرنده در محیط یادگیری الکترونیکی به میزان قابل قبولی میتواند نشاندهندۀ خودکارامدی تحصیلی وی باشد و میتوان این رفتارها را به عنوان مبنایی برای شناسایی خودکارامدی تحصیلی وی در نظرگرفت. پیشنهاد میشود درپژوهشهای آتی ویژگیهای دیگرِ مؤثر در آموزش همچون سبک شناختی، احساس، شخصیت بهمنظور ارائة محیط شخصیشده برای یادگیرندگان مورد توجه قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
مدیریت دانش
مهدی نوید ادهم؛ حمید شفیع زاده
چکیده
پیشینه و اهداف: گرایش به نوآوری سازمانی می تواند در بخش نیروی انسانی، مطالعات رفتاری و روانشناختی کارکنان و شناخت ارزشها و تواناییهای آنان یا در بخش فنی و تکنولوژی، تجهیزات، مدرنیزه و فنون جدید و یا در بخش ساختار که شامل مجموعه قواعد، روشها، هنجارها و ضوابط می باشد، روی دهد. پرداختن معلمان و کارکنان اداری به نوآوری، چه به صورت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: گرایش به نوآوری سازمانی می تواند در بخش نیروی انسانی، مطالعات رفتاری و روانشناختی کارکنان و شناخت ارزشها و تواناییهای آنان یا در بخش فنی و تکنولوژی، تجهیزات، مدرنیزه و فنون جدید و یا در بخش ساختار که شامل مجموعه قواعد، روشها، هنجارها و ضوابط می باشد، روی دهد. پرداختن معلمان و کارکنان اداری به نوآوری، چه به صورت مستقیم یعنی پیاده کردن ایده های نو در زمینه های اداری، فنی و تخصصی توسط خود آنان و چه به صورت غیرمستقیم یعنی استقبال و حمایت از نوآوریها در فضای آموزش و پرورش و کلاس، فضایی به وجود می آورد که در آن روحیه انجام کارهای یکنواخت و تکراری رفته رفته به رفتاری نوآورانه در سطح آموزش و پرورش تبدیل میگردد. با توجه به چالشهایی از جمله بحران در منابع مالی، افزایش دانش آموختگان بیکار و افزایش تقاضاهای اجتماعی باید به این نکته اشاره کرد که با تغییرات جزئی نمی توان در نظام آموزشی تحول ایجاد کرد. همچنین با توجه به آینده نظام های اجتماعی و اقتصادی و نقش و مسئولیت نظام آموزشی در پاسخگویی به نیازهای جامعه ضرورت تفکر استراتژیک در نظام آموزشی و شناخت و تسلط مدیران آموزشی نسبت به مدیریت و برنامهریزی استراتژیک، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. هدف از انجام پژوهش بررسی رابطه تفکر استراتژیک و سرمایه فکری با گرایش به نوآوری سازمانی میباشد.روش ها: پژوهش حاضر بر مبنای نوع، کاربردی و بر اساس روش، توصیفی تحلیلی و از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران و کارشناسان اداره کل آموزش و پرورش استان تهران و مناطق تابعه به تعداد 181 نفر بوده که تمام این افراد به عنوان حجم نمونه درنظر گرفته شدهاند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استاندارد تفکر استراتژیک گلدمن (2001)، سرمایه فکری بونتیس (1998) و نوآوری سازمانی جیمنز و همکارانش (2008) استفاده شده است. قابلیت اعتبار پرسشنامه با استفاده از روشهای روایی محتوا و روایی صوری و پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها و تحلیل فرضیات از آزمونهای آمار استنباطی شامل آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، T استیودنت، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که تفکر استراتژیک و سرمایه فکری تأثیر مثبت و معناداری بر گرایش به نوآوری سازمانی دارند. ضمناً بر اساس نتایج تحقیق، توانایی تفکر استراتژیک در مقایسه با سرمایه فکری، تأثیر بیشتری بر گرایش به نوآوری سازمانی در میان مدیران ادارات آموزش و پرورش شهر تهران دارد. در مجموع با توجه به دادههای گردآوری شده و تحلیلهای انجام شده، تمامی فرضیهها و در نتیجه مدل مفهومی تحقیق پذیرفته شدند.نتیجهگیری: هر چه تفکر استراتژیک و میزان سرمایه فکری در مدیران ادارات آموزش و پرورش افزایش یابد، گرایش آنها به نوآوری سازمانی نیز افزایش مییابد. ضمناً بر اساس نتایج تحقیق، توانایی تفکر استراتژیک در مقایسه با سرمایه فکری، تأثیر بیشتری بر گرایش به نوآوری سازمانی دارد.
مقاله پژوهشی
یادگیری الکترونیکی
مهدی عرب پشتکوهی؛ افسانه زمانی مقدم؛ علی رجب زاده قطری
چکیده
پیشینه و اهداف: در طی سالیان گذشته با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاهد تغییرات بنیادی و فزایندهای در آموزش عالی بودهایم. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخش جداییناپذیر و تلفیق شده محیط کار و کلاس درآمده و شیوههای کسب و کار، برقراری ارتباط و یادگیری را تغییر داده است. هنر و علم تعلیم و تربیت با رشد فناوری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در طی سالیان گذشته با توجه به رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاهد تغییرات بنیادی و فزایندهای در آموزش عالی بودهایم. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان بخش جداییناپذیر و تلفیق شده محیط کار و کلاس درآمده و شیوههای کسب و کار، برقراری ارتباط و یادگیری را تغییر داده است. هنر و علم تعلیم و تربیت با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات تلفیق شده و رویکرد جدیدی در یادگیری را به نام یادگیری الکترونیکی به وجود آورده است. یادگیری الکترونیکی به عنوان پاردایم جدید آموزش مدرن مطرح میگردد و بسیاری از آرمانهای آموزشی را از جمله یادگیری در مکان و زمان، یادگیری مشارکتی، خودارزیابی و خودراهبردی تحقق بخشیده است. به همین دلیل در طیف گستردهای از فعالیتهای آموزشی به کار برده میشود و بسیاری از مدارس، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در حال تدارک دیدن و آماده کردن برنامههای آموزش الکترونیکی هستند.هدف پژوهش حاضر،شناسایی معیارهای اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری از دیدگاه صاحبنظران میباشد. رویکرد پژوهش کیفی و از روش نظریه زمینهای اشتراوس و کوربین استفاده شده است.روش ها: جامعه پژوهش صاحبنظران حوزه آموزش، برنامهریزی فناوریهای نوین و درس کار و فناوری میباشند که به صورت هدفمند تعداد 18نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش مقولهبندی باز، محوری و گزینشی استفاده شد.یافتهها: براساس نتایج بهدست آمده یک چارچوب اثربخشی ماتریسی از عوامل زمینهای، علی، بازدارنده، راهبردها و پیامدها شکل گرفت. بدین صورت که تدوین چارچوب اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی به عنوان مضمون فراگیر شامل عوامل مذکور بودند. هر یک از این دستهها خود دارای ابعاد گوناگونی در مضامین پایه میباشند. بدیهی است که یافتههای این پژوهش امکان ارزشیابی اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کار و فناوری در نظام جمهوری اسلامی ایران را فراهم آورده است.نتیجهگیری: هدف این مطالعه شناسایی معیارهای اثربخشی برنامههای آموزش الکترونیکی درس کاروفناوری از دیدگاه صاحبنظران بود. براساس نظر مصاحبهشوندگان زمانیکه این عوامل به صورت مطلوب پدیدار شوند و زمینههای مطلوب بودن آنها فراهم گردد، کسب فرصتهای جدیدیادگیری، همگام شدن باتکنولوژیهای روزجهانی، صرفهجویی دروقت،انرژی وهزینه، رشدودگرگونی جامعه کاروفناوری، رسیدن به یادگیری مادامالعمر، رسیدن به اهداف برنامههای آموزش الکترونیکی درس کاروفناوری، صرفهجویی درهزینههای اضافی ومازاد، رسیدن به اهداف بالادستی، تعامل باسایرجوامع بشری، بهرهوری کاردرمحیط کسب وکار، بهبودمهارتهای کاربردی، بالابردن مهارتهای فردی فراگیران و امکان یادگیری درحین کاربیش ازپیش خواهد شد. همچنین افزایش متقاضیان ورودبه دوره، افزایش رضایتمندی مخاطبان، افزایش سرعت یادگیری، ارتقاءدانش فناوری اطلاعات مدرسان وفراگیران اتفاق میافتد.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
الهه زعفرانیه؛ منصور توکلی؛ عباس اسلامی راسخ
چکیده
پیشینه و اهداف: در دنیای یادگیری و آموزش زبان دوم، ساختارهای آموزشی بر مبنای مهارتهای ارتباطی پدید آمدهاند، و منجر به این شدهاند که به جای یادگیری محض قواعد و کلمات زبان، تسلط در استفاده اجتماعی و کارکردی از آنها هم اهمیت زیادی پیدا کند. بنابراین، مهارت و دانش منظورشناسی، یعنی توانایی استفاده از زبان و درک معانی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در دنیای یادگیری و آموزش زبان دوم، ساختارهای آموزشی بر مبنای مهارتهای ارتباطی پدید آمدهاند، و منجر به این شدهاند که به جای یادگیری محض قواعد و کلمات زبان، تسلط در استفاده اجتماعی و کارکردی از آنها هم اهمیت زیادی پیدا کند. بنابراین، مهارت و دانش منظورشناسی، یعنی توانایی استفاده از زبان و درک معانی در تعاملات اجتماعی، تبدیل به بخش عمدهای از مهارت زبان دوم شده است بهطوری که نداشتن این مهارت منجر به سوءتفاهم یا ضعف جدی در ارتباطات میشود. حال در این میان، یکی از مهمترین ابعاد مهارت منظورشناسی زبان، توانایی فرد در تفسیر و تولید صحیح کنشهای گفتاری است که در سالهای اخیر در حوزهی آموزش زبان توجه خاصی را به خود جلبکردهاست. این پژوهش تأثیر روش تدریس با رویکرد اجتماعی-فرهنگی را بر ارتقاء دانش منظورشناسی زبان انگلیسی در زبانآموزان ایرانی، با تأکید بر کنش گفتاری انتقادکردن بررسی میکند.روش ها: شرکتکنندگان دو کلاس 25 نفره از دانشجویان زبان انگلیسی بودند(گروههای ازمایش و کنترل). سعی بر آن شد که در این روش در گروه آزمایش، زبانآموزان تحت اصول رویکرد اجتماعی- فرهنگی عملکنند، یعنی یادگیری حین انجام کارهای مشارکتی. در این روش از دانشجویان خواسته میشد تا از تکالیف همدیگر به صورت شفاهی انتقاد کنند. معلم هم آموزش فردی و خصوصی منطبق با نیاز هر فرد را ارائه میداد. در هر دو گروه آزمایش و کنترل، میزان یادگیری زبانآموزان از طریق پیشآزمون، پسآزمونهای فوری و تأخیری بررسی شد. آزمونهای استفاده شده، آزمون تکمیل گفتمان و آزمون ایفای نقش بودند. اطلاعات جمعآوری شده و به کمک آزمون تیزوجی و مستقل تحلیل شدند.یافتهها: نتایج نشان داد که دانش منظورشناسی زبانآموزان در گروه آزمایش به طور معناداری بهبود پیدا کرد و آنها خیلی بهتر از گروه کنترل عمل کردند که نشاندهندهی تأثیر فوقالعاده عالی این روش تدریس بود. سپس از طریق مصاحبه با شرکتکنندگان، محققان به احساسات مثبت آنها در طی آموزش تحت این روش پی بردند(سطوح بالای هیجان و انگیزه، اضطراب کم، اوقات خوش، واضح بودن دستورالعملها و توضیحات) که خود سندی بر تأثیرات مثبت این روش است.نتیجهگیری: این پژوهش تأثیرات کوتاه و بلندمدت روشهای آموزشی با رویکرد اجتماعی-فرهنگی را بر ارتقاء دانش منظورشناسی زبانآموزان ایرانی با تأکید بر کنش گقتاری انتقادکردن نشان میدهد. در این مطالعه سعی شد تا اصول مهم نظریه اجتماعی-فرهنگی درحوزهی آموزش منظورشناسی زبان دوم عملی شود. نتایج نشان دادند که این روشها در کوتاه و درازمدت بسیار مؤثر هستند و این تأثیر فقط محدود به نتایج مثبت ارتقاء در یادگیری نبود بلکه این گونه روشها اثرات روحی و روانی مثبتی هم برای زبان آموزان بههمراه داشتند. نتایج این تحقیق میتواند به بعد عملی آموزش زبان دوم کمک کند. یافتههای تحقیق، درک معلمان را از نقش مهم روشهای آموزشی فرهنگی-اجتماعی در بافتی مثل ایران بالا میبرد و به آنها راههای عملیکردن نظریههای تازه ورود یافته به حوزهی منظورشناسی زبان دوم را نشان میدهند. همچنین به خاطر درنظرگرفتن احساسات زبانآموزان، این تحقیق میتواند برای هرگونه بحثی در زمینه روانشناسی آموزشی مؤثر باشد.
مقاله پژوهشی
تربیت معلم
زهرا ابوالحسنی؛ محمد جوادی پور
چکیده
پیشینه و اهداف: مربیان از ارکان اصلی فرآیندیاددهی ـ یادگیری هستند که نقش انکارناپذیری درکیفیتزایی یا کیفیتزدایی نظام آموزشی ایفا میکنند. یونسکو آموزش را کلید توسعه جوامع و مسیری میداند که افراد را برای تحقق تواناییها و افزایش کنترل بر تصمیمات اثرگذار بر آنها توانمند میسازد. این در حالی است که برای آموزش و ایجاد ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: مربیان از ارکان اصلی فرآیندیاددهی ـ یادگیری هستند که نقش انکارناپذیری درکیفیتزایی یا کیفیتزدایی نظام آموزشی ایفا میکنند. یونسکو آموزش را کلید توسعه جوامع و مسیری میداند که افراد را برای تحقق تواناییها و افزایش کنترل بر تصمیمات اثرگذار بر آنها توانمند میسازد. این در حالی است که برای آموزش و ایجاد یادگیری پایدار باید معلمان سیستم آموزشی یکسری اطلاعاتِ دانشی و مهارتی را داشتهباشند که به آن دانش حرفهای یا شایستگیحرفهای معلم (شایستگیهای شغلی معلم) میگویند؛ در عین حال که تربیت دانشآموزان توانا یکی از دغدغههای نظام آموزش و پرورش میباشد. برای اینکه بتوانیم افراد متخصص و کار آفرین داشته باشیم باید افراد در مدارس به شیوه صحیح و علمی آموزش دیده باشند تا بتوانند نقش خود را در بازار کار و جامعه درست ایفا کنند. این امر مستلزم اصلاح شیوههای تدریس و افزایش مهارت معلمان و مدرسان میباشد. با در نظر داشتن اینکه افراد بی شماری تحصیل میکنند و میخواهند کار خوب داشتهباشند، دولتها و به احتمال زیاد مردم، سیستم آموزشی و مخصوصا معلمان و مدیران را مسئول مستقیم یادگیری یا عدم یادگیری آنها میدانند. در این راستا یکی از راهبردهای یادگیری در برنامه درسی ملی بهرهمندی فزونتر از روشهای فعال، خلاق و تعالی بخش، با سازماندهی نوآورانه و خلاق فرآیند جمعآوری و انباشت حقایق، زمینه ساختن علم و معرفت را فراهم نماید، می باشد.هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رضایت شغلی و شایستگی حرفهای معلمان با تاکید بر دیدگاه سازندهگرایی و همچنین میزان شایستگی حرفهای سازندهگرایی معلمان مقطع متوسطه اول میباشد.روش ها: روش تحقیق از حیث اجرا توصیفی بخشی پیمایشی و همچنین در بخشی دیگر همبستگی و از لحاظ هدف کاربردی میباشد. ابزار اندازهگیری پرسشنامه شایستگی حرفهای سازندهگرایی است که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 0.98 بدست آمده و پرسشنامه رضایت شغلی، با آلفای کرونباخ 0.81میباشد که روایی محتوایی هر دو پرسشنامه توسط اساتید دانشکده روانشناسی و علومتربیتی دانشگاه تهران تایید شدهاست. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان بهارستان به تعداد 164 معلم مرد و 177 معلم زن که در سال تحصیلی 2016-2017مشغول تدریس بودهاند؛ میباشد. برای نمونهگیری از روش سرشماری استفادهشد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی )میانگین،فراوانی دادهها( و در بخش استنباطی از میانه، آزمون t تک نمونهای، t مستقل وضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.یافتهها: نتایج بدست آمده از آزمون tتک نمونهای نشان داد که معلمان به میزان متوسطی شایستگی حرفهای سازندهگرایی را دارا میباشند. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین رضایت شغلی و شایستگی حرفهای سازندهگرایی همبستگی 0.37 وجود دارد. همچنین میانه و t مستقل بیانگر این موضوع بود که معلمانی که رضایت شغلی بالاتری دارند در نتیجه نمره شایستگی حرفهای سازندهگرایی بیشتری را دارا میباشند.نتیجهگیری: در مجموع این پژوهش نشان داد معلمان شایستگی حرفهای و در واقع نگرش سازندهگرا را در حد متوسطی دارند و این شایستگی با رضایت شغلی معلمان رابطه دارد. لذا به مسئولان امر پیشنهاد میشود دورههای متناسب ضمن خدمت برای آشنایی بیشتر معلمان با رویکرد سازندهگرایی برگزار گردد. همچنین از آنجایی که رضایت شغلی با شایستگی حرفهای سازندهگرا ارتباط دارد. برای اجراییتر شدن این رویکرد موفق سعی در فراهم آوردن شرایط رضایت شغلی معلمان شود.
مقاله پژوهشی
رویکردهای نوین آموزشی
مسعود سامیان؛ رضا موحدی؛ ابراهیم صالحی عمران؛ حشمت اله سعدی
چکیده
پیشینه و اهداف: تجربه تاریخی فرایند توسعه در کشورهای پیشرفته صنعتی نشان می دهد که کشاورزی نقش اساسی در توسعه ملی این کشورها را به عهده داشته است. کشاورزی، دارای جنبه های پیچیده ی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بوم شناختی، زیبایی شناختی و اخلاقی است. رویارویی مطلوب با پیچیدگی ها، نبود قطعیت و هنجارها، ارزش ها و گرایش های متضاد، نیازمند دگرگونی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تجربه تاریخی فرایند توسعه در کشورهای پیشرفته صنعتی نشان می دهد که کشاورزی نقش اساسی در توسعه ملی این کشورها را به عهده داشته است. کشاورزی، دارای جنبه های پیچیده ی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بوم شناختی، زیبایی شناختی و اخلاقی است. رویارویی مطلوب با پیچیدگی ها، نبود قطعیت و هنجارها، ارزش ها و گرایش های متضاد، نیازمند دگرگونی های بنیادی در کارهای کشاورزی و درنتیجه ایجاد تغییرپذیری های اساسی در شایستگی های موردنیاز دانشجویان کشاورزی و توسعه روستایی است. هدف آموزش، باید شکوفا کردن استعدادها، رشد و بروز قابلیت ها و شایستگی ها و نه تعریف آینده برای دانشجویان باشد. دانش آموختگان کشاورزی نه تنها باید مجهز به مهارت های فنی و تخصصی باشند، بلکه، باید دارای مهارت های تسهیل گری فرآیند های توسعه، شامل تبحر در مدیریت پروژه، ارتباطات و مذاکره نیز باشند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نیازهای دانشجویان کشاورزی در زمینه شایستگیهای حرفهای براساس مدل بوریج و رابطه آن با ساختار اجتماعی آموزش میباشد.روش ها: جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان سال آخر مقطع کارشناسی و دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی در رشتههای مختلف کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان و دانشگاه رازی کرمانشاه بودند (N=850). از این تعداد، 385 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگیری طبقهای متناسب انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه بود که سوالات آن در سه بخش شامل شایستگیهای حرفهای، ساختار اجتماعی آموزش، انگیزه تحصیلی طراحی شد. روایی سوالات پرسشنامه با استفاده از پانل متخصصان تایید و پایایی آن نیز از طریق آزمون آلفای کرونباخ محاسبه و به میزان 0.88 به دست آمد.یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که از دیدگاه دانشجویان کشاورزی از بین شایستگیهای حرفه ای، 8 مولفه شامل -1 کسب مهارتهای عملی، -2 مهارتهای زبان انگلیسی، -3 تجربه کار کشاورزی، -4 توانایی اجرا و انجام پروژه های مختلف کشاورزی، -5 توانایی اجرای پروژه تحقیقاتی، -6 آگاهی های فنی کشاورزی و زیست محیطی، -7 مهارتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، و -8 خلاقیت و نوآوری در رشته تحصیلی نیازمند آموزش و تلفیق در برنامههای درسی دانشجویان میباشند. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نیز نشان دهنده اثر مستقیم شایستگیهای حرفهای بر دو متغیر انگیزه تحصیلی (0.78) و ساختار اجتماعی آموزش (0.63)، بوده که در سطح 0.001 مثبت و معنادار شد. نتایج همچنین نشان داد انگیزه تحصیلی اثر مستقیم بر روی ساختار اجتماعی آموزش با ضریب مسیر (0.82) داشته است.نتیجهگیری: برای تدوین شایستگی ها و برخورداری از یک چارچوب شایستگی در حوزه معین و مورد نظر رویکردهای مختلفی می توانند مورد استفاده قرار گیرند. در این چارچوب، با توجه به حوزه های عملکردی و سطح و ماهیت رفتارهای مورد انتظار شایستگی ها را می توان به شایستگی فنی (تکنیکی)، شایستگی روش شناسی، شایستگی اجتماعی و شایستگی فردی، که نسبت آنها از شغلی به شغل دیگرمی تواند متفاوت باشد، تقسیم کرد. ترکیب انواع شایستگی ها با یکدیگر نوعی از شایستگی را به وجود می آورد که می توان از آن به عنوان شایستگی حرفه ای در عمل یاد کرد. سال های اخیر، یکی از موضوع های در حال ظهور این است که شایستگی ها و نقش های آن، عاملی کمک کننده به سازمان در رویارویی با محیط در حال تغییر می باشد. در این رابطه رویکرد شایستگی محور، افراد را در مرکز توجه قرار داده و اهمیت منابع انسانی را برای دستیابی به اهداف سازمانی برجسته می کند.
مقاله پژوهشی
محیط یادگیری
مصطفی ارغیانی؛ سید عباس اقا یزدان فر؛ محسن فیضی
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به نیازهای اساسی انسان در ابعاد مختلف اجتماعی، عاطفی، هوشی و جسمی، محیط یادگیری امروزی از دستیابی به فضای زنده و فعال، مکان برای مواجهه، تجربه کردن و ... دور است. مطالعات مختلف نشان میدهد حس جمعی، بیشترین میزان تاثیر را در مشارکت افراد در عملکرد محیط دارد. حس جمعی امری چند بعدی است و مکان باید بستری برای حس جمعی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به نیازهای اساسی انسان در ابعاد مختلف اجتماعی، عاطفی، هوشی و جسمی، محیط یادگیری امروزی از دستیابی به فضای زنده و فعال، مکان برای مواجهه، تجربه کردن و ... دور است. مطالعات مختلف نشان میدهد حس جمعی، بیشترین میزان تاثیر را در مشارکت افراد در عملکرد محیط دارد. حس جمعی امری چند بعدی است و مکان باید بستری برای حس جمعی بین کاربران باشد. یکی از رسالتهای طراحان و معماران خلق رابطه ای متناسب بین انسان ها و کالبد اطرافشان است. برای نیل به این هدف خالقان فضا باید درک صحیحی از رفتار انسان در محیطهای مختلف داشته باشند، به نحوی که پیوند انسان و مکان را قویتر سازند. مطالعات محیطهای یادگیری در 30سال گذشته رشد قابل ملاحظه و گوناگونی را داشتهاند. بطوری که مطالعات فراوانی در زمینه ارتباط محیط کلاس و یادگیری دانش آموزان صورت گرفته است. تاریخچه مطالعات فضاهای آموزشی نشان میدهد که این محیطها از جنبه های اجتماعی– فرهنگی کمتر مورد بررسی قرار گرفتهاند. طی چهار دهه اخیر محیط مدرسه بعنوان یک محیط اجتماعی یادگیری مورد مطالعه قرار گرفته است. این موضوع نشان می دهد ویژگیهای فضایی ساختمان مدرسه می تواند سبب افزایش یا کاهش فرصتها برای تعامل بین دانشآموزان گردد که خود سبب تاثیر بر سطح اجتماعی شدن، آگاهی و شناخت از دیگران و میزان حس جمعی می گردد.روش ها: بر اساس ادبیات موجود، الگوی پنج بعدی غنای مکان، پیوندهای اجتماعی و تعامل، فعالیت جمعی، امنیت و حس تعلق و هویت به عنوان یکی از موثرترین معیارها جهت بر آورد حس جمعی استخراج گردید. جهت ارزیابی الگوی نظری، سه مدرسه از میان مدارس دبیرستان تهران انتخاب گردیدند و پرسشنامههای مناسب در آنها توزیع شد. نمونه تحقیق 750 نفر هستند که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. از روش تحلیل محتوا در بخش نظری برای دسته بندی دیدگاهها و روش مطالعه موردی برای انجام تحقیق استفاده گردید. شیوه ی پژوهش تحلیل عاملی است.یافتهها: بار عاملی هر سنجه در الگوی نظری تعیین شد و در نهایت 11 راهکار نهایی برای طراحی فضای آموزشی تبیین گردید.نتیجهگیری: این پژوهش در صدد ارزیابی رابطه بین حس جمعی و کیفیت فضاهای آموزشی است. فضاهای بسته آموزشی بستر تعاملات اجتماعی بین کاربران است بنابراین بازنگری و توجه ویژه به طراحی فضاهای بسته آموزشی به عنوان فضای جمعی در بسیاری از گونه های آموزشی امروزی ضروری است. نتایج این پژوهش بر اهمیت ویژگیهای فضایی بر ارزیابی احساس جمعی در مکان تاکید مینماید. بر این اساس ابعاد ذهنی – روانی و رفتاری – فعالیتی معیارهای موثر دیگر در احساس جمعی بین کاربران است. نتایج ارائه شده اولین قدم در راستای تحلیل و ارزیابی فضای بسته آموزشی است. نتایج این پژوهش می تواند نقطه ی آغازین مطالعه در راستای ارزیابی و بازنگری فضاهای بسته آموزشی تلقی شود و مبنای تدوین راهنمای طراحی جهت ارتقای کیفی فضای بسته آموزشی گردد.
مقاله مروری
یادگیری الکترونیکی
پرستو مصباحی جمشید؛ محمدرضا سرمدی؛ مهران فرج اللهی؛ محمد میردامادی؛ زهره اسماعیلی
چکیده
پیشینه و اهداف: فناوری دیجیتال پدیدهای حیاتی در عصر حاضر است و همواره با دگرگونی ساختارهای اجتماعی همراه بوده است. از آنجا که ذات فناوری امری خنثی نیست، میان فناوری و تولید اندیشه رابطهای دو سویه وجود دارد و فناوری دارای دانش خاص خود است؛ لذا مرتبط با زیرساختهای فلسفی زمان تغییر میکند. یکی از رویدادهای فناورانه، تحقق فضای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: فناوری دیجیتال پدیدهای حیاتی در عصر حاضر است و همواره با دگرگونی ساختارهای اجتماعی همراه بوده است. از آنجا که ذات فناوری امری خنثی نیست، میان فناوری و تولید اندیشه رابطهای دو سویه وجود دارد و فناوری دارای دانش خاص خود است؛ لذا مرتبط با زیرساختهای فلسفی زمان تغییر میکند. یکی از رویدادهای فناورانه، تحقق فضای سایبرنتیک است که با بیشترین نزدیکی ماهیت فناوری را آشکار میکند. هدف این پژوهش تحلیل فلسفی فناوری و یافتن نقش آن در شکلگیری فضای مجازی است که از خلال تکنولوژیکی بودن فضای مجازی، سکونت جدید انسانی در قالب فرا انسانگرایی و میل وافر به گردش اطلاعات از نوع ریزومی، چندوجهی و غیرمتمرکز به دست میآید. نگرش گشتالتی به فناوری، تبعات بسیاری برای رابطۀ انسان با فناوری دارد. این رابطه را دانش خاص فناوری با اتکای مفهومی خود به دانش پستمدرنی تبیین میکند. همین دانش در فضای مجازی به صورت وانمودگی، دولایهگی و توسعه شبکهای حضور دارد.روش ها: نوع این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و روش انجام آن اسنادی- تحلیلی است.یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد آن چیزی که یک شیء را به سطح تکنولوژیک میرساند، ساختار بندی و عقلانیت موجود در آن است که هم با ضرورتهای زیستی مواجه میشود و هم نیازهای جدید برای انسان تولید میکند و در یک فرآیند دیالکتیکی، برای یافتن نسبت خود با تولید اندیشه پیشروی میکند. همچنین بررسی رابطه فکر با فناوری نشان میدهد نگرش گشتالتی به فناوری با نسبت میان انسان و فناوری رابطه دارد؛ این نسبت را دانش خاص فناوری با اتکای مفهومی خود به دانش پستمدرنی تبیین میکند. دانشی که انعطاف پذیر، نسبی و شکننده است و مناسبتی با روشهای عقلانی مدرنیسمی ندارد؛ همین دانش در فضای مجازی که فراگیرترین شکل رویدادهای فناورانه است و بیش از هر چیز بیانگر ماهیت تکنولوژی است، به صورت وانمودگی، دولایهگی و توسعه شبکهای حضور دارد. در بخش مربوط به رابطه انسان با فناوری به این موضوع پرداخته شد که انسان به عنوان صانع و کاربر فناوری زمانی که از موضع غیر تکنولوژیکی با آن مواجه میشود با چالشهایی در حوزۀ اخلاق، معنایابی، تعالیجویی، نوع و میزان مسئولیتپذیری و درک نسبت حقیقی با بدن خود روبرو میشود و برای پاسخ به آنها تمام امکانات مادی و معنوی خود را به کار میگیرد. نهایتا در یک زمینه ایدئولوژیکی که رویارویی انسان با فناوری را ترسیم میکند، فضای مجازی به عنوان شکل گویا و گستردهای از فناوری ظهور میکند؛ فضایی که ماهیت تکنولوژی را به خوبی نمایان میکند و بستری است برای تلاقی امر تکنولوژیک و امر اجتماعی. یافتههای پژوهش نشان میدهد در هم تنیدگی وافر انسان با فناوری نشان دهندۀ سیطره شیء تکنیکی است؛ این سیطره به اندازهای است که در خدمت ایدۀ بههم پیوستگی مطلق جهان قرار میگیرد تا حیات کارکردی انسان پست مدرن را به گونۀ دقیقتری توصیف کند؛ انسانی که برخوردار از ساختارهای تخیلی سایبرنتیک شده و در اثر فنزدگی، زیست افراطی در فضای مجازی و انعزال از تجسد فیزیکی دچار توهم نارسیسی شده است.نتیجهگیری: نتیجه پژوهش حاکی از این است که سیطرۀ شیء تکنولوژیکی و جلوههای آن در فضای مجازی به کاهش مسئولیتپذیری، درگیری با مقولۀ معنا، تعالیجویی و مواجهات اخلاقی منجر شده است.
مقاله مروری
یادگیری الکترونیکی
صابر عبدالملکی؛ محبوبه خسروی؛ مهشید ترکمان اسدی
چکیده
پیشینه و اهداف: ورود فاوا در آموزش، سبکهای سنتی را کاملاً متحول کرده و نظریات یادگیری را به چالش کشیده است. دستاوردهای چنین حضوری به کلاسهای مجازی، دانشگاه هوشمند، دانشگاه مجازی و بطورکلی یادگیری الکترونیکی منجر شده است. در حقیقت ارتباطات در دنیای آموزش، مبنایی برای تمامی تعاملات میان اساتید/معلمان و فراگیران و میان مؤسسات آموزشی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ورود فاوا در آموزش، سبکهای سنتی را کاملاً متحول کرده و نظریات یادگیری را به چالش کشیده است. دستاوردهای چنین حضوری به کلاسهای مجازی، دانشگاه هوشمند، دانشگاه مجازی و بطورکلی یادگیری الکترونیکی منجر شده است. در حقیقت ارتباطات در دنیای آموزش، مبنایی برای تمامی تعاملات میان اساتید/معلمان و فراگیران و میان مؤسسات آموزشی و دولتی و در میان سایر دستگاهها مبدل گردیده است. استفاده از فاوا در جهان امروز منجر به تغییرات اساسی و عمدهای در آموزش و یادگیری شده است: ارائه فراوان اطلاعات، تصور دانشجویان از جهان را دگرگون میسازد؛ توزیع وسیع و دسترسی آسان به اطلاعات، رابطه بین استادان و دانشجویان را تغییر داده است؛ انعطافپذیری، ابعاد فضا و زمان حیات آموزشی بشر را دگرگون میسازد. تمام این تغییرات گواه این امر هستند که فاوابه تدریج به عنصر ضروری برای اصلاحات آموزشی و نوآوریهای جامعه کنونی بدل شده است و نظام آموزش ما را به عصر آموزش الکترونیکی نزدیک میکند. فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) بر تدریس، یادگیری و پژوهشهای مربوطه تاثیرگذار بودهاست. هدف پژوهش حاضر، مطالعه نظاممند و ارائه ترکیبی از پژوهشهای صورت گرفته در زمینه نقش فاوا در فرآیند یاددهی– یادگیری بود. روش پژوهش، کیفی و به شیوه سنتزپژوهی انجام شد.روش ها: منابع پژوهشی مرتبط از سال 2000 تا 2016 با روشی نظاممند انتخاب، واکاوی محتوایی و دستهبندی شدند؛ در غربالگری ریز 29 پژوهش مرتبط انتخاب، سپس سنتزی از یافتههای آنان ارائه شد.یافتهها: یافتهها نشان داد که میتوان از دو روند در رابطه فاوا و یاددهی و یادگیری سخن گفت: الف) روند تسهیلکنندگی؛ ب) روند جریانسازی. در عین حال که این دو روند در مواردی با یکدیگر همپوشانی دارند و کشیدن مرز مشخصی میان آنها مشکل مینماید اما میتوان این دو روند را از هم جدا نموده و به بررسی ابعاد، خصوصیات و تأثیرات آنها بر فرآیند یاددهی-یادگیری پرداخت. بر این اساس، تأثیرات روند تسهیلکنندگی فاوا بر یاددهی-یادگیری در کوتاه مدت مشخص میشود؛ اغلب بصورت سختافزاری، ظاهر مؤلفههای یاددهی-یادگیری را تغییر میدهد. روند جریانسازی، دربرگیرنده تغییراتی است که در سطحی عمیقتر و با پیچیدگی بیشتر، کیفیت و چگونگی یاددهی-یادگیری را تغییر میدهد. این تغییرات را میتوان به نوعی نتایج بلندمدت روند تسهیلکننده دانست که به صورت نرمافزاری نمود پیدا میکند. در حقیقت کاربرد ابزارهای فناوری در کوتاه مدت شکل آموزش را تغییر داده اما پیامدهای آن در بلندمدت و در ارتباط با دیگر عوامل تأثیرگذار، منجر به بوجود آمدن رویکردها و جریانهای جدیدی در آموزش شده و روند کلی آموزش را دچار تحولات اساسی نموده است.نتیجهگیری: نتیجه به دست آمده در این پژوهش حاکی از آن است که روند جریانساز فاوا با ده مؤلفهی 1) سازندهگرا بودن ماهیت فاوا؛ 2) ارتباط فاوا با شخصیسازی فرآیند یاددهی و یادگیری؛ 3) فاوا در خدمت پرورش هوشهای چندگانه؛ 4) ارتباط فاوا و اثر انگیزشی یادگیری؛ 5) ارتباط فاوا با یادگیری شاگردمحور؛ 6) بهبود و ارتقای مهارتهای تفکر؛ 7) ارتباط فاوا با ارزشیابی از یادگیری؛ 8) تأکید بر خودآموزی؛ 9) شکلدهی یادگیری عمیق، سریع و پایدار؛ و 10) تغییر نقش معلم؛ قابل تعریف است.
مقاله پژوهشی
آموزش عالی
محمدرضا میگون پوری؛ ابولقاسم عربیون؛ محمد مهدی پوربصیر؛ علی مبینی دهکردی
چکیده
پیشینه و اهداف:در سالهای اخیر توجه به کارآفرینی علاوه بر ماموریتهای آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها و مراکز علمی در سراسر دنیا افزایش یافته و لذا دورههای آموزش کارآفرینی در آنها گسترش یافته است. شواهد نشان میدهد که حمایتهای محیطی و ایجاد محیط مناسب برای تاثیر پذیری نظام آموزشی و فناوریهای آموزشی در ایجاد و توسعه کسب ...
بیشتر
پیشینه و اهداف:در سالهای اخیر توجه به کارآفرینی علاوه بر ماموریتهای آموزشی و پژوهشی در دانشگاهها و مراکز علمی در سراسر دنیا افزایش یافته و لذا دورههای آموزش کارآفرینی در آنها گسترش یافته است. شواهد نشان میدهد که حمایتهای محیطی و ایجاد محیط مناسب برای تاثیر پذیری نظام آموزشی و فناوریهای آموزشی در ایجاد و توسعه کسب و کارها میتواند تاثیر موثری بر مسیر کارآفرینی آنها داشته باشد. اکوسیستم کارآفرینی بهعنوان روابط تنگاتنگ مابین افراد، دولت و نهادهای وابسته به آن و سایر مولفههای تاثیر گذار به جهت حمایت از فعالیتهای کارآفرینی، در یک منطقهی جغرافیایی خاص تعریف میشود. این اکوسیستم ممکن است در سطح منطقهای و یا ملی و حتی در سطح خود دانشگاه تشکیل شود. بررسی سیاستهای آموزش عالی کشورهای توسعه یافته در طراحی و توسعه اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهی به یکی از موضوعات نوین و مهم پژوهشی در حوزههای آموزش عالی و اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهی تبدیل شده است. از این رو تغییر رویکرد دانشگاهها از برنامهریزی آموزشی و پژوهشی صرف به رویکرد ایجاد اکوسیستم کارآفرینی پردیس دانشگاهی مورد توجه دانشگاههای مطرح دنیا قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل ایجاد اکوسیستم کارآفرینانه پردیس دانشگاهی با پیکره بندی و سطح بندی عوامل اثرگذار بر آن است.روش ها: در این پژوهش ابتدا با استفاده از رویکرد کیفی، مصاحبه عمیق و اکتشافی با 20 نفر از متخصصان وخبرگان جامعه تحقیق صورت گرفت.یافتهها: با روش کدگذاری باز و محوری 9 عامل محوری موثر بر ایجاد اکوسیستم کارآفرینانه پردیس دانشگاهی بهدست آمد. سپس از روش مدلسازی ساختاری- تفسیری جهت پیکره بندی اجزای مدل استفاده شد که این عوامل نه گانه در سه سطح طبقه بندی گشت و مدل اکوسیستم کارآفرینی پردیس دانشگاهی ارائه شده است.نتیجهگیری: نتایج تحقیق نشان داد که عامل ارتقا فرهنگ اکوسیستم کارآفرینی پردیس دانشگاهی برغم آنکه از جنس عوامل داخلی دانشگاه محسوب میشود، نقش بسیار مهمی در ایجاد اکوسیستم کارآفرینانه پردیس دانشگاه (به عنوان یک نمونهای از جامعه) خواهد داشت و توسعه فرهنگ کارآفرینی فردی، فرهنگ کارآفرینی شرکتی و فرهنگ کارآفرینی سازمانی در درون دانشگاه نقش مهمی در ارتقا سطح آمادگی توسعه اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهی خواهد داشت. علاوه بر آن بهبود سیاستها و قوانین دانشگاه، ایجاد و گسترش زیرساختهای مورد نیاز برای ایجاد اکوسیستم کارآفرینی دانشگاهی، ارتقا سطوح سیاستگذاری و مدیریت منابع مالی دانشگاه، بالابردن شدت و سطح تحقیق و توسعه در اکوسیستم دانشگاه، تاثیر زیادی در ایجاد ایجاد اکوسیستم کارآفرینانه پردیس دانشگاه دارند. رویکرد جدید ارائه شده در نظام آموزش عالی مبتنی بر مدل جدید اکوسیستم کارآفرینی پردیس دانشگاهی ارائه شده در این مقاله، برای کلیه مدیران وزارت علوم و روسا و هیات رئیسه دانشگاههای کشور و محققان علاقمند به توسعه آموزش عالی کشور در ایران و کشورهای در حال توسعه قابل استفاده خواهدبود.
مقاله مروری
فناوری آموزش
جلال رضائی نور؛ محمدسعید عسگری
چکیده
پیشینه و اهداف: پردازش ابری انواع نرمافزار ضروری و خدمات سختافزار (بهعنوان مثال، برنامههای کاربردی، ذخیرهسازی، قدرت پردازش، سرور مجازی) را در رسانه وب (بهعنوان مثال، ابر) بر روی ساختار قیمت پرداخت تدریجی، ارائه میکند، در نتیجه مقیاسپذیری و رفع نیاز به سرمایهگذاریهای بزرگ در سختافزارهای گران قیمت و پروانههای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پردازش ابری انواع نرمافزار ضروری و خدمات سختافزار (بهعنوان مثال، برنامههای کاربردی، ذخیرهسازی، قدرت پردازش، سرور مجازی) را در رسانه وب (بهعنوان مثال، ابر) بر روی ساختار قیمت پرداخت تدریجی، ارائه میکند، در نتیجه مقیاسپذیری و رفع نیاز به سرمایهگذاریهای بزرگ در سختافزارهای گران قیمت و پروانههای نرمافزار و ارائه مزایا، هزینهای قابل توجه به سازمانها را ارائه میکند. ارتقاء مداوم نرم افزارها و سخت افزارها به شیوهای رایج (و گران) در بسیاری از سازمانها تبدیل شده است. این وضعیت به احتمال زیاد در وضعیت فعلی اقتصادی پس از سقوط نزدیک سیستمهای مالی جهان بدتر خواهد شد. پردازش ابری میتواند برای بسیاری از این سازمانها فرصت ادامه استفاده از تحولات جدید در فنآوریهای IT باهزینههای مقرون بهصرفه ارائه کند. انواع مختلف سازمانها، در جهان بهطور فزایندهای پویا زندگی میکنند. بخش عمدهای از این پویایی از تحولات و نوآوری در فنآوری، بهویژه فنآوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) ایجاد میشود. هدف این مقاله یک بررسی روی ابتکارات مدیریت دانش در عصر پردازش ابری بهمنظور شناسایی وضعیت فرارو و همچنین تحقیقات آینده میباشد، جنبههایی مانند اهداف، انواع دانش و تکنولوژیها بررسی میشود.روش ها: پس از مطالعات نگاشتی در 4 پایگاه آی تریپل ای، کتابخانه دیجیتالی ای ام سی، اسپرینگرلینک و ساینس دایرکت 9 مطالعه در مورد ابتکارات مدیریت دانش در عصر پردازش ابری شناسایی کردیم که بهمنظور استخراج اطلاعات مربوطه در مجموعهای از سوالات تحقیق بررسی شدهاند. اگرچه تنها چند مطالعه پیدا شده بود که ابتکارات مدیریت دانش در عصر پردازش ابری را نشان دهد، اما مطالعات افزایش علاقه به این موضوع در سالهای اخیر را نشان میدهد. از نقطه نظر مدیریت دانش، بیشتر مطالعات درمورد جنبههای مربوط به ارائه مسائل ابری و ارائه نرمافزارهای جدید تحتوب برای مدیریت دانش با استفاده از یک سیستم مدیریت دانش بحث میکنند.یافتهها: نتایج نشان میدهد که مدیریت دانش بهعنوان یک استراتژی مهم برای افزایش اثربخشی، و همچنین برای بهبود انتخاب و استفاده از تکنیکهای مناسب و روشها در مسائل ابری اشاره میکند. ازسوی دیگر، عدم کفایت سیستمهای مدیریت دانش موجود بهعنوان بزرگترین مشکل مربوط به اجرای مدیریت دانش در عصر پردازش ابری ذکر شده.نتیجهگیری: در این مقاله، ما نگاشت سیستماتیک در مدیریت دانش در پردازش ابر ارائه دادیم. 9 سوال پژوهشی تعریف شدند و به بررسی جنبههای زیر پرداختند. 1) توزیع مطالعات انتخاب شده در طول سال2) تمرکز پژوهش از منظر پردازش ابر3) تمرکز پژوهشی از دیدگاه مدیریت دانش4) نوع پژوهش5) مشکلات گزارش شده6) اهداف بهکار گرفتن مدیریت دانش در پردازش ابر.7) انواع دانش معمولا مدیریت شده در زمینه پردازش ابر 8) فنآوری اطلاعات استفاده شده در مدیریت دانش در پردازش ابر 9) نتیجهگیری اصلی (مزایا و مشکلات) گزارش شده در اجرای مدیریت دانش. مدیریت دانش در پردازش ابر برای بودن یک حوزه پژوهشی بسیار متعهد و امیدوارکننده نشان داده شده است. چراکه مدیریت دانش به بررسی دانش در سازمان در جهات مختلف کمک میکند ،همانطورکه بهوسیله این نگاشت سیستماتیک نشان داده شد. بخش اصلی از این کار آشکار ساختن برخی از جنبههای مرتبط با بهکارگیری مدیریت دانش در پردازش ابر، بهمنظور تحقیقات آینده در این حوزه است.
مقاله پژوهشی
یادگیری سیار
سونیا موسی رمضانی؛ اسماعیل زارعی زوارکی؛ محمدرضا نیلی احمد آبادی؛ علی دلاور؛ مهران فرج اللهی
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری سیار یکی از زیرمجموعههای یادگیری الکترونیک محسوب میشود و محورِ آن استفاده از ابزارهای قابل حمل در یادگیری است. این شیوه از یادگیری امکان یادگیری فارغ از زمان و مکان را فراهم میآورد. در یادگیریسیار دانشآموزان قادر به یادگیری از منابع گوناگون در سرتاسر دنیا هستند. این غنیسازی سبب یادگیری موثر و معنادار ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری سیار یکی از زیرمجموعههای یادگیری الکترونیک محسوب میشود و محورِ آن استفاده از ابزارهای قابل حمل در یادگیری است. این شیوه از یادگیری امکان یادگیری فارغ از زمان و مکان را فراهم میآورد. در یادگیریسیار دانشآموزان قادر به یادگیری از منابع گوناگون در سرتاسر دنیا هستند. این غنیسازی سبب یادگیری موثر و معنادار میگردد. علاوه بر آن، یادگیرندگان در این محیط میتوانند محیط آموزشی خود را تغییر داده و از تجربههای آموزشی گوناگون استفاده کنند. نقش فرایندهای اجتماعی (ارتباطات) و مدیریتی (مهارت تدریس و کلاسداری) نیز در این زمینه حایز اهمیت است. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر کاربرد الگویِ آموزش مبتنی بر محیطهای یادگیری سیار بر حضور اجتماعی و حضور تدریس دانشآموزان مدارس هوشمند در درس ریاضی بوده است.روش ها: در این پژوهش از روش تحقیق ترکیبی استفاده شد. در قسمت تحقیق کمی از روش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانشآموزانی هستند که در شهر تهران در مدارس هوشمند مشغول به تحصیل هستند. جهت گزینش حجم نمونه مورد نظر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای از میان مدارس هوشمند شهر تهران، یک مدرسه انتخاب و سرانجام 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. جهت بررسی فرضیههای اول و دوم تحقیق از تجزیه و تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد.یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که کاربرد این الگو بر تمام اَبعاد حضور اجتماعی و حضور تدریس در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل (در پسآزمون) موثر بوده است.نتیجهگیری: پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر کاربرد الگوی آموزش مبتنی بر محیطهای یادگیری سیار بر حضوراجتماعی و حضورتدریس یادگیرندگان مدارس هوشمند در درس ریاضی انجام گرفت و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق حاکی از آن است که کاربرد الگوی آموزش مبتنی بر محیطهای یادگیری سیار بر حضوراجتماعی و حضورتدریس یادگیرندگان مدارس هوشمند در درس ریاضی تاثیر مثبت دارد. دانشآموزانی که در محیط سیستم مدیریت یادگیری سیار قرار داشتند، نمرات بالاتری از گروه دیگر که تحت آموزش در محیط سنتی بودند، کسب نمودند. این امر بیانگر موثر بودن محیط طراحی شده برای یادگیری سیار در میزان حضور اجتماعی و تدریس است.