آموزش الکترونیکی- مجازی
فرشته صداقت؛ فاطمه خدادادی آزادبنی
چکیده
پیشینه و اهداف: همهگیری کووید- ۱۹ سیستم آموزشی را بهطور قابل ملاحظهای در سرتاسر جهان تحت تأثیر قرار داده بود که با تغییر ناگهانی آموزش مجازی و آموزش الکترونیکی همراه بوده است. با شیوع کرونا و تعطیلی مدارس، آموزش مجاری به یکی از چالشهای هر سیستم آموزشی تبدیل شده بود. روشن است که اگر محتوای جدید فیزیک با همان روشهای سنتی (مرسوم) ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: همهگیری کووید- ۱۹ سیستم آموزشی را بهطور قابل ملاحظهای در سرتاسر جهان تحت تأثیر قرار داده بود که با تغییر ناگهانی آموزش مجازی و آموزش الکترونیکی همراه بوده است. با شیوع کرونا و تعطیلی مدارس، آموزش مجاری به یکی از چالشهای هر سیستم آموزشی تبدیل شده بود. روشن است که اگر محتوای جدید فیزیک با همان روشهای سنتی (مرسوم) آموزش داده شود و از شیوههای آموزشی نوین، متناسب با محتوای درسی، استفاده نشود، اهداف جدید برنامه درسی فیزیک محقق نخواهد شد. علم فیزیک با فراهم ساختن توانایی درک ارتباط بین آنچه مشاهده میشود و مفاهیم و قوانین حاکم بر جهان طبیعت، آنچنان وسعت ذهنی به همراه دارد که افراد را برای حضور در اجتماع، حل مشکلات و بحرانهای آینده بهخوبی آماده میکند تا با بهکارگیری روش علمی و برنامهریزی دقیق مراحل مؤفقیت را بهخوبی پشت سر گذارند. استفاده از روشهای آموزشی فعال بهویژه روش زمینهمحور نقش زیربنایی در درک مفاهیم فیزیک دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش فیزیک با رویکرد زمینهمحور بر یادگیری، خودتنظیمی و خودکارآمدی دانشآموزان در فضای آموزشی مجازی بود.روشها: روش پژوهش حاضر، یک تحقیق نیمهآزمایشی از نوع طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کل دانشآموزان پایه هشتم مقطع متوسطه اول مدرسه انقلاب ناحیه ۲ مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰بود. با روش نمونهگیری در دسترس ۶۰ نفر دانشآموز دختر متوسطه اول پایه هشتم از مدرسه دولتی انقلاب انتخاب شد. این افراد بهطور تصادفی در دو گروه ۳۰ نفرگروه آزمایش و ۳۰ نفرگروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای تحت مداخله آموزش زمینه محور قرار گرفتند و گروه کنترل، آموزش سنتی را دریافت کردند. مبحث مورد پژوهش، الکتریسیته ساکن بود. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه استاندارد خودتنظیمی بوفارد و همکاران و پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی شرر و همکاران استفاده شده است. در این پژوهش، برای ارزیابی یادگیری از سؤالات محقق ساخته استفاده شد. برای تعیین پایایی ابزارها، از آزمون همتا استفاده شد. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله، در فضای مجازی، با پرسشنامههای محقق ساخته یادگیری، خودتنظیمی بوفارد و خودکارآمدی شرر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج هر دو گروه با استفاده از تحلیل کوواریانس، انحراف معیار و رگرسیون مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت بین پسآزمون دو گروه در متغیر خودکارآمدی (۰۰۱/۰ P=، ۸۶/۷۲= F)، یادگیری خودتنظیمی (۰۰۱/۰ P=، ۹۰/۸۰= F) در سطح 01/0 p< معنیدار است. پس میتوان نتیجه گرفت که بین نمرات یادگیری خودتنظیمی و خودکارآمدی در گروه آزمایش و کنترل در پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد میانگین تعدیلشده نمرات فیزیک گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بیشتر است، در نتیجه، آموزش فیزیک با رویکرد زمینهمحور در افزایش یادگیری دانشآموزان مقطع متوسطه اول تأثیر دارد.نتیجهگیری: باتوجه به نتایج بهدست آمده از پژوهش حاضر، علیرغم محدودیتهای آموزشی در فضای مجازی، میتوان نتیجه گرفت که استفاده از رویکرد زمینهمحور در آموزش فیزیک، تأثیر مثبتی بر خودکارآمدی، خودتنظیمی و یادگیری دانشآموزان مقطع متوسطه اول دارد. این روش با ایجاد فرصتهای متنوع یادگیری، موجب افزایش دانش و درک گستردهتری از مباحث فیزیک الکتریسیته میشود. از آنجا که فیزیک دامنۀ گستردهای از موضوعات را در بر میگیرد که افراد را برای مشارکت در جامعه، حل مشکلات و بحرانهای آینده آماده میکند، استفاده از روشهای فعال و زمینهمحور در کلاسهای فیزیک میتواند یک سیستم آموزشی مؤثر و کاربردی ایجاد کند. پیشنهاد میشود که برای رسیدن به یک سیستم آموزشی پویا و خلاق، از روشهای فعال و زمینه محور استفاده شود. این امر منجر به ایجاد تحول فکری و تغییرات اساسی در ساختار، روشها، الگوها، ایدهها و نگرشها خواهد شد.
تهیه و تدوین محتوای الکترونیکی
فاطمه کدخداوند؛ اکبر مومنی راد
چکیده
پیشینه و اهداف: آموزش و یادگیری بر پایه ارتباط صحیح ایجاد میشود و این ارتباط، وابسته به انتخاب رسانه مناسب است. چندرسانهایها با توجه به مزایای متعدد، از رسانههای تأثیرگذار بر یادگیری است؛ اما در برخی موارد، علیرغم وقت و هزینه بسیار برای طراحی چندرسانهایها، نتایج رضایتبخش نیست. عدم توجه به اصول طراحی آموزشی، ویژگیهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: آموزش و یادگیری بر پایه ارتباط صحیح ایجاد میشود و این ارتباط، وابسته به انتخاب رسانه مناسب است. چندرسانهایها با توجه به مزایای متعدد، از رسانههای تأثیرگذار بر یادگیری است؛ اما در برخی موارد، علیرغم وقت و هزینه بسیار برای طراحی چندرسانهایها، نتایج رضایتبخش نیست. عدم توجه به اصول طراحی آموزشی، ویژگیهای فردی یادگیرندگان، فرآیندهای پردازش و یادگیری و ساختار شناختی انسان در بسیاری از موارد منجر به طراحی و تولید چندرسانههایی میشود که نه تنها اثربخش نیستند؛ بلکه خود مانع از یادگیری میشوند. از نظریههای تأثیرگذار بر طراحی آموزشی، نظریه بار شناختی است. در طراحیهای ضعیف مانند اثر تقسیم توجه که اطلاعات مکمل و ضروری در مجاورت یکدیگر قرار ندارند، به حافظه بار اضافی تحمیل کرده و فرآیند پردازش و یادگیری را با اختلال مواجه میکند. در اثر تقسیم توجه، با توجه به محدویت ظرفیت حافظه فعال، فرض بر این است که درصورتیکه تصویر و متن مربوط به آن در مجاورت یکدیگر قرار گیرند، پردازش شناختی دو محتوا، همزمان انجام شده و منابع شناختی بهینه مصرف می شوند. پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثر تقسیم توجه در چندرسانهایها بر یادگیری و بار شناختی ادراکشده دانشآموزان با تعدیلگری خودتنظیمی انجام شد.روشها: این پژوهش، به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، در ردیف پژوهشهای شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشآموزان دختر مدارس پایه سوم شهر همدان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش، دبستان دخترانه راه نور 1 با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد. از میان 24 دانشآموز پایه سوم، با استفاده از گمارش تصادفی 12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل قرار داده شدند. بهمنظور تعیین میزان سطح خودتنظیمی دانشآموزان از پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد (1995) استفاده شد. برای آموزش، از دو چند رسانهای آموزشی محقق ساخته، که شامل چند رسانهای آموزشی دارای اثر تقسیم توجه و چند رسانهای آموزشی بدون این اثر بود، استفاده شد. یک هفته قبل از اجرای آموزش، پیشآزمون یادگیری بر روی دانشآموزان هر دو گروه، اجرا شد. دانشآموزان هر دو گروه، در اواسط و در پایان آموزش، مقیاس بار شناختی (تلاش ذهنی) پاس (1992) را تکمیل کرده و بلافاصله در پسآزمون یادگیری شرکت کردند. در این پژوهش، جهت تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS برای ارائه آمار توصیفی (شاخصهای پراکندگی و مرکزی) و آمار استنباطی (آزمونهای کولموگروف – اسمیرنوف، ANCOVA و t مستقل) استفاده شد.یافتهها: نتایج، نشان داد که گروه کنترل نسبت به گروه آزمایش ( اثر تقسیم توجه) در آزمونهای یادگیری عملکرد بهتری داشتند و بار شناختی کمتری را دریافت کرده بودند. با این حال، یافتهها بیانگر این بود که خودتنظیمی نقش تعدیلکننده معناداری بر یادگیری و بار شناختی ادراکشده دانشآموزانی که تحت آموزش چند رسانهای با اثر تقسیم توجه بودند، ندارد.نتیجهگیری: چنانچه اطلاعات متنی و تصویر یکپارچه باشند، نیاز کمتری به جستجو و پردازش وجود دارد. بنابراین بار اضافی کمتری بر حافظه وارد شده و در نتیجه، یادگیری را تسهیل میکند. دانشآموزان خودتنظیم بدون آموزش راهبردهای مناسب برای پردازش طرحهای غیر بهینه، امکان پردازش بهینه را ندارند، چرا که با دو نوع بار اضافی تحمیل شده بر حافظه خود مواجه هستند؛ به این معنی که اگر به دانشآموزان خود تنظیم راهبردهای مناسب برای پردازش طرح های بهینه داده شده بود، امکان پردازش بهینه را داشتند.
رویکردهای نوین آموزشی
وحیده سادات واحدی
چکیده
پیشینه و اهداف: راهبرد کلاس معکوس یکی از روشهای نوین آموزش-یادگیری است که در سالیان اخیر توانسته است نظر بسیاری از محققان و صاحب نظران را به خود جلب نماید و بهعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات مطرح شده و چالشهای فرارو ارائه شود. افزون بر این در زمینه آموزش زبان انگلیسی، اخیراً توجه بسیاری از متخصصان معطوف به آموزش راهبردهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: راهبرد کلاس معکوس یکی از روشهای نوین آموزش-یادگیری است که در سالیان اخیر توانسته است نظر بسیاری از محققان و صاحب نظران را به خود جلب نماید و بهعنوان راه حلی برای برون رفت از مشکلات مطرح شده و چالشهای فرارو ارائه شود. افزون بر این در زمینه آموزش زبان انگلیسی، اخیراً توجه بسیاری از متخصصان معطوف به آموزش راهبردهای یادگیری بهعنوان عاملی مؤثر بر فراگیری زبان شده است. امروزه بسیاری بر این باورند که فراگیری دانش زبانی به تنهایی موفقیت زبانآموزان را تضمین نمیکند؛ بلکه پرورش زبانآموزانی خودراهبر از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش معکوس راهبردهای یادگیری (شناختی-فراشناختی) بر بهبود مهارت گفتاری و خودتنظیمی فراگیران صورت گرفت.روشها: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروههای آزمایشی و کنترل است. شرکتکنندگان این پژوهش 120 نفر از زبانآموزان سطح متوسط بودند که به سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل تقسیمبندی شدند. گروه آزمایشی اول همزمان با تدریس کتاب آموزشی معمول در مؤسسه تحت آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) از طریق کلاس معکوس قرار گرفتند. به گروه آزمایشی دوم کتاب آموزشی مؤسسه از طریق شیوه کلاس معکوس بدون تلفیق آموزش راهبردهای یادگیری آموزش داده شد. گروه آزمایشی سوم همزمان با تدریس کتاب آموزشی، تحت آموزش راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) از طریق کلاس درس سنتی قرار گرفتند. به زبانآموزان گروه کنترل کتاب آموزشی به روش معمول سنتی آموزش داده شد و سعی شد تحت آموزش هیچیک از راهبردهای یادگیری قرار نگیرند. جهت سنجش میزان مهارت گفتاری شرکتکنندگان در ابتدا و انتهای پژوهش از آزمونهای رایج در مؤسسه که بر اساس محتوای کتاب تدریس شده طراحی شدهاند استفاده گردید. روایی ابزار توسط چندین نفر از مدرسان زبان باتجربه مؤسسه مورد بررسی وتأیید قرار گرفت. پایایی ابزار نیز توسط آلفای کرونباخ سنجیده و برابر 88/0 گزارش شد. میزان خودتنظیمی فراگیران نیز باپرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) ارزیابی شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کوواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس دوراهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش معکوس راهبردهای یادگیری بر بهبود مهارت گفتاری زبانآموزان تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان داد که اثرات مستقل دو متغیر آموزش معکوس و آموزش راهبردهای یادگیری بر میزان خودتنظیمی فراگیران معنادار بوده، درحالیکه تعامل این دو متغیر مستقل معنادار نیست. درادامه با توجه به نتایج آزمون تعقیبی توکی برای اثر آموزش معکوس و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری چنین مشخص شد که تفاوت بین میانگین نمرات خودتنظیمی تمامی گروهها در رابطه با روش آموزش معکوس و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری معنیدار است.نتیجهگیری: براساس نتایج بهدست آمده می توان نتیجه گرفت آموزش معکوس بهعنوان رویکردی نوین در قالب تلفیق با آموزش سنتی میتواند به افزایش کارایی کلاسهای درس سنتی آموزش زبان منتهی شود. بهعلاوه فراگیران زبان انگلیسی عمدتاً از کمبود تعامل در محیط خارج از کلاس درس شکایت دارند و کلاسهای معکوس با فراهم کردن محیطهای ارتباطی تعاملی خارج از کلاس درس میتواند این نیاز را مرتفع سازد.