فناوری آموزش- یادگیری تلفیقی
عاطفه غفرانی؛ فاطمه نارنجی ثانی؛ محمد علی شاه حسینی؛ خدایار ابیلی؛ جواد پورکریمی
چکیده
پیشینه و اهداف: رویکرد یادگیری ترکیبی به معنای بهکارگیری محیط یادگیری چهره به چهره همراه با ظرفیتهای محیط الکترونیکی، شناخته میشود. این رویکرد، به دلیل مزایای چشمگیری که با جبران معایب دو محیط یادگیری حضوری و الکترونیکی به همراه دارد، بیش از 15 سال است توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. اما امروزه، پس از شیوع اپیدمی کووید 19 ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: رویکرد یادگیری ترکیبی به معنای بهکارگیری محیط یادگیری چهره به چهره همراه با ظرفیتهای محیط الکترونیکی، شناخته میشود. این رویکرد، به دلیل مزایای چشمگیری که با جبران معایب دو محیط یادگیری حضوری و الکترونیکی به همراه دارد، بیش از 15 سال است توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. اما امروزه، پس از شیوع اپیدمی کووید 19 در دنیا، به یک انتخاب ضروری نه تنها برای پژوهشگران که برای مدیران و صاحبان کسب و کارها از جمله نظامهای آموزشی، مبدل گردیده است. از این رو، پژوهشگران در سراسر جهان بیش از پیش درصددند تا بهترین راههای بهرهمندی از مزایای هر دو رویکرد چهره به چهره و الکترونیکی را در قالب الگوهای یادگیری ترکیبی برای نظام آموزشی، از جمله دانشگاهها ارائه دهند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تبیین ابعاد و مؤلفههای الگوی نظام یاددهی-یادگیری ترکیبی در دانشگاه، انجام شده است.روشها: روش پژوهش کیفی نظریه، برخاسته از دادهها و از نوع نوخاسته بود. میدان پژوهش، شامل 15 نفر از مدرسان دانشگاهها بوده که از طریق نمونهگیری هدفمند و براساس ملاکهای از پیش تعیینشده، انتخاب شدند. ملاک انتخاب خبرگان، شامل «عضو انجمن یادگیری الکترونیکی و بیش از 5 سال حضور فعال در این عرصه» و «صاحب آثار برجسته علمی و سابقه تجربه عملیاتی در حوزه یادگیری الکترونیکی»، بوده است. به منظور گردآوری یافتهها از مصاحبه نیمه ساختار یافته، استفاده گردید و تا رسیدن به اشباع نظری، ادامه یافت. تحلیل یافتهها، با روش تحلیل محتوا در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. میزان اعتبار یافتههای پژوهش با استفاده از چهار معیار لینکلن و گوبا شامل اعتبارپذیری، تأییدپذیری، انتقالپذیری و قابلیت اطمینان؛ و پایایی آن، توسط کدگذاری مجدد و دو کدگذار مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: نتیجه تحلیل یافتهها منجر به شناسایی 219 عبارت کلیدی گردید، سپس در قالب 29 مؤلفه اصلی شامل مدیریت تغییر، حمایت مدیران ارشد، برنامه راهبردی، برنامه عملیاتی، جذب، توسعه، نگهداشت، منابع فنی، منابع مالی و کالبدی، منابع اطلاعاتی و دانشی، راهبردهای تدریس و سناریونویسی، تعامل، بسته منابع درسی، ارزیابی از دانشجو، باور و نگرش مورد نیاز ذینفعان، مهارت مورد نیاز ذینفعان، دانش مورد نیاز ذینفعان، نگرشهای مشترک، ارزشهای مشترک، معانی و مفاهیم مشترک، پشتیبانی روانشناختی، پشتیبانی فرایندی و پداگوژیکی، پشتیبانی فنی، ارتباطات درون دانشگاهی، ارتباطات برون دانشگاهی، ارزیابی، نظارت، حفظ مالکیت معنوی، احترام به حریم خصوصی، دستهبندی شد و در نهایت، 11 عامل از جمله رهبری تحولآفرین، برنامهریزی، مدیریت سرمایه انسانی، تأمین منابع، مدیریت فرایند یاددهی- یادگیری، شایستگیهای مورد نیاز ذینفعان، فرهنگسازی درخصوص رویکردهای نوین، نظام پشتیبانی از ذینفعان اصلی و درونی، ارتباطات درون و برون دانشگاهی، نظام ارزیابی و تضمین کیفیت دانشگاه، و ملاحظات اخلاقی به منظور پیاده سازی رویکرد ترکیبی در دانشگاه، به دست آمد.نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش، میتواند راهنمای عملی برای مدیران ارشد دانشگاهها و مؤسسات آموزشی عالی به منظور پیادهسازی رویکرد یادگیری ترکیبی در نهادهای مذکور، به ویژه دانشگاههای سطح یک باشد؛ تا بدینوسیله بتوانند خود را با آخرین تغییرات، به ویژه تحولات نوین در خصوص رویکردهای نظام یاددهی-یادگیری، همسو نگاه داشته، در راستای پرورش دانشجویانی با صلاحیتها و شایستگیهای مورد نیاز جامعه و بازارکار، عملکردی اثربخش داشته باشند و بتوانند تهدید استفاده از محیط الکترونیکی را به فرصتی برای ایجاد تحول در رویکردهای آموزشی و استقرار نظام یادگیری ترکیبی با استفاده از محیط برخط، تبدیل کنند.
آموزش الکترونیکی
فاطمه نارنجی ثانی؛ جواد پورکریمی؛ سمانه حجازی
چکیده
پیشینه اهداف: یادگیری الکترونیکی ضرورت جامعه اطلاعاتی و یکی از شرایط اصلی برای تحقق هدف برنامه چهارم توسعه کشور (توسعه مبتنی بر دانایی) است. در برنامه ی مذکور به دانشگاه ها اجازه داده شده است که به منظور پاسخگویی مناسب به افزایش تقاضا برای ورود به نظام آموزش عالی از یک سو و دسترسی به فرصت های برابر آموزشی و ارتقای پوشش جمعیت دانشجویی ...
بیشتر
پیشینه اهداف: یادگیری الکترونیکی ضرورت جامعه اطلاعاتی و یکی از شرایط اصلی برای تحقق هدف برنامه چهارم توسعه کشور (توسعه مبتنی بر دانایی) است. در برنامه ی مذکور به دانشگاه ها اجازه داده شده است که به منظور پاسخگویی مناسب به افزایش تقاضا برای ورود به نظام آموزش عالی از یک سو و دسترسی به فرصت های برابر آموزشی و ارتقای پوشش جمعیت دانشجویی از سوی دیگر، توجه ویژهای به رویکرد یادگیری الکترونیکی در فرایند یاددهی-یادگیری مؤسسه های آموزش عالی و دانشگاه ها نمایند. همگام با توسعه یادگیری الکترونیکی در سطح دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، موضوع ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی و توجیه اجرای برنامهها و لزوم تأمین الزامات و استانداردهای مورد نظر برای طراحی، توسعه و پیادهسازی یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی دارای اهمیت است. با توجه به اینکه ساختار یادگیری الکترونیکی پیچیده بوده و از مؤلفه های گوناگونی تشکیل شده، لازم است برای ارزیابی نظام یادگیری الکترونیکی تمام این مؤلفه ها بررسی شوند، بنابراین ضروری است با انجام مطالعه ای جامع، شاخص های اصلی و عملی ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی شناسایی و معرفی گردند تا با استفاده از آنها به طراحی و تدوین چارچوب و ابزارهایی مناسب برای ارزشیابی این نظام پرداخته شود. ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی به دست اندرکاران و مدیران مربوطه در مراکز آموزش عالی این فرصت را می دهد تا نقاط قوت و ضعف این نظام را شناخته و برای تقویت نقاط قوت و یا رفع کاستی ها و نقص های احتمالی اقدام نمایند.روشها: این پژوهش جستاری در تجربه زیسته اعضای هیات علمی دانشگاه تهران در سال 1398 از ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی بوده است. در این مطالعه تلاش شد تا با بهرهگیری از روششناسی کیفی مؤلفههای ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی در دانشگاه تهران شناسایی شوند. داده های این پژوهش از طریق رویکرد کیفی و با روشی پدیدارشناسانه توصیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استخراج شده است و داده ها از طریق روش کدگذاری و مقوله بندی تجزیه و تحلیل شده اند.نمونه گیری در این پژوهش از طریق هدفمند و از نوع معیاری بوده و در مجموع 17نفر از متخصصان در زمینه یادگیری الکترونیکی دانشگاه تهران شرکت نموده اند. روایی دادههای کیفی با استفاده از چهار معیار قضاوت لینکن و گوبا (1985) شامل؛ باورپذیری، قابلیت انتقال/انتقالپذیری، قابلیت تأیید یا بیطرفی و قابلیت اطمینان یا سازگاری و پایایی دادههای کیفی توسط کدگذاری مجدد توسط کدگذار دوم و خودِ کدگذار تأیید شده است.یافتهها: بر اساس یافته های پژوهش عوامل مرتبط با ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی در سه بعد پداگوژی، سازمانی و فناوری دسته بندی شده که در مجموع دارای 17 مؤلفه و 95 مفهوم بوده است. این مؤلفهها در قالب استاد، دانشجو، دستیار آموزشی، فرایند یاددهی- یادگیری، محتوا، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی، تعامل، نظام آموزش و توانمندسازی، نظام انگیزش، اهداف و استراتژیهای دانشگاه، نظام مدیریت دانش، فرهنگ، منابع کالبدی، نرمافزار، سختافزار و زیرساخت شناسایی شدهاند.نتیجهگیری: به طور کلی نتایج این پژوهش بیانگر نکات مهمی است که می تواند اطلاعات ارزشمندی را برای مدیران و مسوولان دانشگاه تهران در حوزه یادگیری الکترونیکی فراهم آورد تا با اتخاذ سیاست های اصولی در خصوص ارزشیابی این نظام در جهت بهبود و ارتقاء کیفیت و اثربخشی یادگیری الکترونیکی گام های اساسی بردارند. توصیه میشود دانشگاه به منظور ارزشیابی نظام یادگیری الکترونیکی دانشگاه تهران، از الگوی ارائه شده در پژوهش حاضر استفاده نماید.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
بهروز نظری؛ جواد پورکریمی
چکیده
با توجه به توسعهی روزافزون فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی (فاوا) در جامعه و مدارس، پژوهش حاضر به منظور مقایسهی پیشرفت تحصیلی و بهرهگیری از این فناوریها (ICT) در دانشآموزان دختر و پسر مدارس هوشمند و عادی و تعیین رابطهی این دو متغیر انجام شده است. جامعهی آماری این پژوهش کلیهی دانشآموزان پایهی پنجم دوره ابتدایی ...
بیشتر
با توجه به توسعهی روزافزون فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی (فاوا) در جامعه و مدارس، پژوهش حاضر به منظور مقایسهی پیشرفت تحصیلی و بهرهگیری از این فناوریها (ICT) در دانشآموزان دختر و پسر مدارس هوشمند و عادی و تعیین رابطهی این دو متغیر انجام شده است. جامعهی آماری این پژوهش کلیهی دانشآموزان پایهی پنجم دوره ابتدایی شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای نمونهای تعداد 662 دانشآموز از مدارس هوشمند و عادی و به صورت تصادفی انتخاب شدند. روش تحقیق به جهت هدف کاربردی و به جهت نحوه گردآوری دادهها از نوع توصیفی بوده که به صورت پیمایش به گردآوری دادههای اقدام شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامهی محققساخته با بهرهگیری از فاوا بود که روایی آن از نوع روایی محتوایی و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. ضریب آلفای محاسبه شده برای ابزار پژوهش 92/0 به دست آمد که نشاندهندهی پایایی بالای ابزار میباشد. یافتههای پژوهش نشان داد که رابطهای بین پیشرفت تحصیلی(سال قبل و ترم قبل) و استفاده از فاوا وجود ندارد(p=0.251؛ r =0.088؛r =0.048,p=0.534 )، همچنین میزان استفاده از فاوا در پسران بهطور معنیداری بالاتر از دختران است(p=0.003؛t=-2.98 ) و میزان استفاده از فاوا در مدارس هوشمند بهطور معنیداری بالاتر از مدارس عادی است(p=0.001؛t=3.68 ).