فناوری آموزش- آموزش عالی
مصطفی ارغیانی؛ مهدی میرهاشمی؛ محمد مهوش
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مفاهیم مؤثر و مورد توجه طراحان در ارتباط انسان و محیط، حس تعلق است. در علم طراحی محیطی بهرغم استفادۀ فراوان از این واژه، تعریف واحدی از این مفهوم و عناصر تشکیل دهندۀ آن ارائه نشده است. در این پژوهش، برای استفادۀ کاربردی از مفهوم حس تعلق در حوزۀ طراحی، ابتدا ابعاد و مؤلفههای این مفهوم متناسب با نیازهای حوزۀ طراحی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مفاهیم مؤثر و مورد توجه طراحان در ارتباط انسان و محیط، حس تعلق است. در علم طراحی محیطی بهرغم استفادۀ فراوان از این واژه، تعریف واحدی از این مفهوم و عناصر تشکیل دهندۀ آن ارائه نشده است. در این پژوهش، برای استفادۀ کاربردی از مفهوم حس تعلق در حوزۀ طراحی، ابتدا ابعاد و مؤلفههای این مفهوم متناسب با نیازهای حوزۀ طراحی تعریف شده و سپس تأثیر ابعاد کالبدی و عاطفیِ حس تعلق در الگوهای متفاوتی از مدارس سنجیده شده است تا نقش این مؤلفهها در شکلگیری حس تعلق و نهایتاً کیفیت طراحی محیطهای آموزشی روشن شود. هدف اولیۀ این پژوهش، ایجاد زمینۀ بهبود کیفی در فضاهای آموزشی بهواسطۀ تقویت حس تعلق است و هدف ثانویه و تئوریک این پژوهش، تبیین مفهوم حس تعلق در چهارچوب طراحی محیطی است.روشها: بخش اول این پژوهش، از نوع بنیادی و بخش ثانویه آن به لحاظ هدف، کاربردی است که از نظر ماهیت، تحقیقی آمیخته را شکل میدهد. بخش اول، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با بررسی پیشینه نظری و فنی انجام شده است. بخش دوم، بهصورت پیمایشی و مبتنی بر آمار استنباطی است. برای گردآوری دادهها، هم زمان از ابزارهای کتابخانهای و پرسشنامه بهره گرفته شده است. ابزار بخش پیمایشی در این تحقیق، پرسشنامهای محقق ساخته است که پس از چند مرحله بررسی روایی ـ کیفی، نسخۀ نهایی آن تأیید شده است. جامعۀ آماری این تحقیق را دانشآموزان دبیرستانهای بجنورد تشکیل میدهند و نمونهها به شیوۀ تصادفی انتخاب شدهاند. سپس، مؤلفههای مؤثر بر حس تعلق، با تکیه بر شاخصهای پرسشنامه، تجزیه، تحلیل و اولویتبندی شده است. در پرسشنامههای جمعآوری شده، دو الگوی مدرسۀ مدرن و سنتی در شهر بجنورد، در محیط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این راستا، از آزمون آماری همبستگی رگرسیون خطی برای بررسی رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده شده است. بر این اساس، 16 شاخص در قالب 3 بعد محیطی، فعالیتی و عاطفی– روانی مورد سنجش واقع شده است و میزان و شدت رابطه سنجیده شده است.یافتهها: با توجه به نتایج بهدست آمده « ابعاد محیطی» با ضریب بتا 243/0 و سطح معنیداری صفر، دارای بالاترین همبستگی با حس تعلق است. این یافته، نشان میدهد میزان حس تعلق، در بین متغیرهای پژوهش، بیشترین تأثیر را از ابعاد کالبدی و شاخصهای مرتبط با آن میپذیرد و تغییرات این مؤلفه، نزدیک به یک چهارم از تغییرات متغیر مورد سنجش، یعنی حس تعلق را پیش بینی میکند. دومین مؤلفه مؤثر بر حس تعلق، با بتای 208/0 و سطح معنیداری 004/0 « ابعاد عاطفی - روانی» است. این یافته، مبینِ اهمیتِ ارتباطِ عاطفی با مکان است. همچنین، متغیر « ابعاد فعالیتی» با عدد بتای 206/0 و سطح معنیداری001/0 سومین مؤلفۀ مؤثر در تبیین حس تعلق و ارتقای آن در دبیرستانهای مورد بررسی است.نتیجهگیری: مؤلفه « ابعاد محیطی» که متأثر از ویژگیهای کالبدی محیط است، تعیینکنندهترین عامل در تبیین حس تعلق است؛ زیرا، ابعاد محیطی منشأ ویژگیهای اصلی محیط هستند. انسان بهطور مستقیم با کالبد یک محیط در ارتباط است و سایر ادراکات انسان، پیامد تعامل اولیه با محیط کالبدی است. از این رو، لازم است به کیفیت محیطهای آموزشی در چارچوب ساختار کالبدی آن پرداخته شود. همچنین، یافتههای پژوهش نشان میدهد که مدارس سنتی میتوانند سطح بیشتری از تعلق را نسبت به محیط در افراد ایجاد نمایند. در نتیجه، میتوان ویژگیهای این مدارس را در تجارب جدید بازنمایی نمود.
محیط یادگیری
فاطمه ابراهیم زاده؛ فاطمه مهدیزاده سراج؛ سعید نوروزیان ملکی؛ سعید پیری
چکیده
پیشینه و اهداف: تغییرات ایجاد شده در نوع زندگی موجب قطع تدریجی ارتباط کودکان با طبیعت و فضاهای باز شده است و مدارس یکی از مهمترین فضاها برای برقراری دوباره این ارتباط میباشند؛ چرا که دومین مکانی است که کودکان پس از خانه زمان زیادی را در آن سپری میکنند و اکثر فعالیتهای حرکتی روزانه کودکان در طول روز در آن انجام میشود. در تحقیق ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تغییرات ایجاد شده در نوع زندگی موجب قطع تدریجی ارتباط کودکان با طبیعت و فضاهای باز شده است و مدارس یکی از مهمترین فضاها برای برقراری دوباره این ارتباط میباشند؛ چرا که دومین مکانی است که کودکان پس از خانه زمان زیادی را در آن سپری میکنند و اکثر فعالیتهای حرکتی روزانه کودکان در طول روز در آن انجام میشود. در تحقیق حاضر با هدف تبیین ویژگیهای فضاهای باز مدارس در جهت افزایش آرامش و یادگیری کودکان، با تحلیل اطلاعات بهدستآمده از مطالعات پیشین، معیارهای مؤثر در افزایش حس دلبستگی کودکان به فضاهای باز مدارس تدوین شد. بررسی پیشینه پژوهش و تدوین مبانی نظری در دو بخش انجام شد؛ در ابتدا با تجمیع پژوهشهای مختلف پیرامون دلبستگی، ابعاد دلبستگی و عوامل مؤثر بر آن سعی شده است به رابطه بین این عوامل با یکدیگر و نیز با مقوله معماری پرداخته شود تا بتوان به عوامل مؤثر در ایجاد دلبستگی در حوزه معماری دست یافت. پس از آن پیشینه تحقیق در حوزه کودک و فضای باز بررسی و متغیرهای مؤثر در ایجاد دلبستگی شناسایی شده است. سپس این معیارها، بر اساس نظرات متخصصان معماری تدقیق گردید.روشها: به منظور دستیابی به هدف پژوهش و یافتن ارتباط میان عوامل مؤثر در دلبستگی با متغیرهای استخراج شده، از سامانه کیفی-کمّی، روش تحلیل محتوا و تکنیک دلفی بهرهگیری شد. از اینرو جهت دستیابی به برآیندی جامعتر و ترکیبی از محتوای کمّی و کیفی، پس از جستجوی منابع و جمعآوری اطلاعات، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد تا بتوان دادههای خام و مؤلفههای موجود را به صورتی منظم دستهبندی کرد. پس از آن، جهت تأیید چارچوب و متغیرهای استخراج شده توسط گروهی از متخصصان و صاحبنظران در حوزه معماری، از پرسشنامهای بر پایهی ارزشگذاری طیف لیکرت استفاده شد. دادههای بهدستآمده از پرسشنامهها، توسط تحلیل عاملی در نرمافزار Spss تحلیل شد. پایایی پرسشنامه توسط ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. کفایت حجم نمونهها توسط آزمون KMO و سطح معناداری بارتلت تحلیل و ارزیابی شده است.یافتهها: یافتههای حاصل نشان داد که از دیدگاه متخصصان، متغیرهای مستقل مطرح شده بر اساس پاسخهای پرسششوندگان را میتوان در پنج گروه عوامل تأثیرگذار دستهبندی نمود. با توجه به تعاریف عوامل دلبستگی در پیشینه تحقیق و یافتههای حاصل از آزمون آماری، متغیرهای بهدست آمده نامگذاری شدند. از اینرو متغیرهای تحرکپذیری محیط، انعطافپذیری فضا و گوشههای دنج تحت (عوامل تعاملی)، محیط آشنا، طول مدت تحصیل، جنسیت کودک و طبقه فرهنگی- اقتصادی وی (عوامل فردی)، ابعاد فضای باز، آسایش کالبدی محیط، تنوع فضایی و ادراک فضایی (عوامل کالبدی)، مشارکت کودک، عناصر طبیعی محیط و ایمنی و احساس امنیت (عوامل اجتماعی-گروهی) و بازیسازی، تحریککنندگی محیط و رنگ و بافت آن زیرمجموعه (عوامل فعالیتی) طبقهبندی شدند.
معماری
حسین پورمهدی قایم مقامی
چکیده
پیشینه و اهداف: «حس تعلق» در معماری در تعامل بین انسان و محیط در روانشناسی محیط و طراحی محیطی شکل گرفته است. با تعمیم مفهوم تعلق بر اساس فرهنگ دهخدا، یکی از وجوه حستعلق به معنای متعلق دانستن خود به مکان و اجتماعی است که هویت انسان با وجود آنها تعریف می گردد. در کودکان، حستعلق به خانواده و خانه به عنواننهادهای فطری وابستگی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: «حس تعلق» در معماری در تعامل بین انسان و محیط در روانشناسی محیط و طراحی محیطی شکل گرفته است. با تعمیم مفهوم تعلق بر اساس فرهنگ دهخدا، یکی از وجوه حستعلق به معنای متعلق دانستن خود به مکان و اجتماعی است که هویت انسان با وجود آنها تعریف می گردد. در کودکان، حستعلق به خانواده و خانه به عنواننهادهای فطری وابستگی عاطفی و مکانی کودک، در نقطه اوج مفهوم دلبستگی قرار دارند. پس از آنکه کودکان در مدرسه حضور مییابند، خانواده و معلمین و همچنین مکان و کالبد مدرسه ما به ازای دومین نهاد اجتماعی و فیزیکی بایستی ادامه دهنده و تکمیل کننده حس تعلق اجتماعی و مکانی باشد. اهمیت مفهوم حستعلق برای دومین مکانی که دانشآموزان، زمان زیادی را در آن سپری میکنند بسیار است. مقاله حاضر ضمن بیان مفهوم حستعلق دانشآموزان دبستانی به مدرسه، به بیان و تحلیل قابلیتهای فضایی و پیشنهادهای مولفههای کالبدی مدارس در تقویت حستعلق میپردازد. هدف پژوهش تقرب به راهبردهایی کالبدی در جهت ارتقای مولفه های تقویت حس تعلق کودکان به مدارس خود می باشد.روشها: روش تحقیق، کیفی و روش جمعآوری دادهها اسنادی است. روش تحلیل دادهها، تحلیل محتوای تصاویر و تجربه از نزدیک برخی از نمونههای موردی است و روش نمونهگیری منوط به منطق در دسترسبودن نمونههاست. در مقایسه تطبیقی، فصل مشترک مدارس داخل و خارج در تکیه بر فضای باز است.یافتهها: وجه تمایز مدارس خارج از کشور، توجه به قابلیتهای فضا در به رسمیت شناختنِ حق جولان دانشآموزان، تقویت تعاملات اجتماعی آنان و راحتی و امنیت فیزیکی کودکان است. وجه تمایز مدارس داخل کشور، وجود فضای بسته چندمنظوره با سبقه مذهبی و فضای باز چندمنظوره با سبقه ورزشی تفریحی است.نتیجهگیری: ویژگی خاص تعلق اجتماعی دانشآموزان ایرانی به مدارس خود تحت تاثیر عامل سبقه فرهنگی-مذهبی مدارس است که خود زیرساختی برای یافتن محملهایی در تقویت روابط و تعاملات اجتماعی دانشآموزان با یکدیگر و با معلمان در خانواده دوم مدرسه است. به این ترتیب مشارکت بیشتر دانشآموزان از وجه اجتماعی عامل مهم و به نوعی تضمینی برای بالا بردن حس تعلق آنان به مدرسه تلقی می گردد و مدارس بایستی قابلیتهای کالبدی خود را در جهت اجتماعپذیری بیشتر دانشآموزان و معلمان به عنوان اعضای خانواده مدرسه فراهم سازند. همچنین با توجه به اهمیت نقش فضاهای باز مدارس، بایستی با باز-طراحی حیاطهای مدارس، ایجابات امن و راحت و جولان دانشآموزان را در آنها احیا نمود. پیشنهاد بر این است برای ارتقای مولفههای تقویت حس تعلق در مدارس کشور، مولفههای کالبدی همچون تعریف مناسبتر ورودی، دیوارهای وصل با محله، حیاط دبستان، راهروهای پویا، فضاهای چندمنظوره با کیفیت و کلاسها در مقام نظر، بازنگری شود و در مقام عمل، باز-طراحی صورت بگیرد.