نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه تکنولوژی آموزشی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
2 گروه سنجش و اندازهگیری دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
چکیده
پیشینه و اهداف فرصت مشارکت و تعامل بیشتر در فرآیند یادگیری در شبکههای اجتماعی، انگیزه مناسبی برای استفاده از ابزارهای جایگزین آنلاین اجتماعی، علاوه بر LMS های معمول و رایج است. در مقابل، هنگام استفاده از ابزارهای وب 2.0 مثل شبکههای اجتماعی، دانشآموز در یک اجتماع یادگیری قرار میگیرد که میتواند به سطح بالایی از معنا سازی و ساخت دانش و مهارت در اثر تعامل با همتایان و محتوا و... برسد. ارتباطات شکلگرفته در شبکههای اجتماعی، زمینهای برای پیادهسازی ارتباطات را فراهم میکند و آموزش را از لحاظ تعاملات در شبکهای تعریف میکند که دانش آموزان در آن دانش خود را مبادله میکنند؛ بنابراین، شبکههای اجتماعی نشاندهنده یک گزینهی خوب برای استفاده بهعنوان یک منبع اضافی برای یادگیری میباشد . از اینرو، از طرفی؛ ایجاد و توسعه شبکه اجتماعی علمی و مورد اعتماد که بتواند بسیاری از نیازهای آموزشی فراگیران و معلمان را در جامعۀ دیجتیالی پوشش دهد و همیشه در دسترس کاربران باشد احساس می شود. از سوی دیگر، الزامات قانونی اسناد بالادستی مانند راهکار 1/17 سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که پر کردن شکاف دیجیتالی بین مناطق آموزشی و مدارس را بیان می کند ضرورت ایجاد شبکه اجتماعی مدارس ایران به عنوان بستری مناسب برای بازی گردانان محیط های یاددهی – یادگیری در مدارس را بیش از پیش نمایان می سازد. لذا برای طراحی الگوی شبکه اجتماعی مجازی در مدارس نیاز به شناسایی مؤلفههای اصلی و فرعی این الگو میباشد. هدف از این پژوهش تدوین الگوی شبکه اجتماعی مجازی برای مدارس ایران بود.
روش ها: این پژوهش به شیوۀ آمیخته؛ کمی و کیفی، و با طرح اکتشافی اجرا گردید. در مرحلۀ کیفی جامعه پژوهش، شامل اسناد و مدارک در دسترسِ فارسی و انگلیسی، مکتوب و الکترونیکی که از طریق روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. حجم نمونه 45 سند در حوزۀ شبکههای اجتماعی است. برای گردآوری دادهها از مصاحبه و فیشبرداری و برای تحلیل دادهها از روش تحلیل محتوا از نوع استقرایی استفاده شد. در مرحلۀ کمی روش پیمایشی بکار گرفتهشد. جامعۀ پژوهش عبارت بودند از متخصصین تکنولوژی آموزشی کشور که تعداد 30 نفر از اساتید و دانشجویان دکتری تکنولوژی آموزشی به عنوان نمونه، به شکل در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه محققساخته استفادهگردید که روایی آن با نظر متخصصان و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 86. تعیین شد. به کمک آزمون t تک نمونهای دادهها تحلیل گردید.
یافته ها: یافتههای پژوهش منجر به شناسایی چهار مؤلفه اصلی: یادگیری شبکهای، تسهیلگری شبکهای، مدیریت شبکهای، فناوری شبکهای و شانزده زیر مؤلفه که از نظر عملکردی و معنایی مشابهت بالایی با مؤلفههای اصلی داشتند، گردید. همچنین نتایج نشان داد که الگوی استخراج شده، از اعتبار درونی بالایی برخوردار می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایجی که از این پژوهش حاصل شد؛ ویژگیهای شبکههای اجتماعی مجازی با ادغام در سیستمهای مدیریت یادگیری موجود در مدارس میتواند بهعنوان یک محیط یادگیری متناسب با عصر دیجیتال و سازگار با نظریات جدید یادگیری بهویژه، نظریههای سازندهگرایی اجتماعی و ارتباطگرایی از یادگیری شبکهای حمایت نماید. در این بستر نقشهای فعال در محیط یادگیری را متناسب با کارکردهای آنها در این عصر را تعریف می نماید. در خصوص نتایج بررسی فرضیۀ پژوهش میتوان نتیجه گرفت که؛ الگوی استخراجشده که شامل مؤلفههایی چون یادگیری شبکهای، تسهیلگری شبکهای، مدیریت شبکهای و فناوری شبکهای میباشد امکان حمایت از یادگیری دانشآموزان در بستر فناوری شبکهای را فراهم میکند. این مؤلفهها شرایط اجرای الگو در مدارس را ممکن می سازد. تعاریف روشن و متمایز مؤلفهها باعث فهم درست بهره برداران و جامعیت آن میشود در نتیجه الگوی مورد نظر از نظر متخصصان که دارای دانش کاربردی در زمینۀ استفاده شبکههای اجتماعی در یادگیری بودند معتبر بود.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Design and Validation of Virtual Social Networks of Iran’s Schools
نویسندگان [English]
- M. Zareei 1
- E. Zaraii Zavaraki 1
- Kh. Ali Abadi 1
- A. Delavar 2
1 Educational Technology Department, Faculty of Psychology, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran
2 Assessment and Measurement Department, Faculty of Psychology, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran
چکیده [English]
Background and Objective: The opportunity to participate and interact more in the learning process on social media is a good incentive to use alternative social media tools, in addition to the usual LMS. In contrast, when using Web 2.0 tools such as social media, the learner is placed in a learning community that can reach a high level of meaning making and knowledge/skill building through interaction with peers and content. Communication formed on social networks provides the basis for the implementation of communication and defines education in terms of interactions in a network in which students exchange their knowledge; Therefore, social media represents a good option to be used as an additional learning resource. Hence, the creation and development of a scientific and trusted social network that can cover the educational needs of the learners and teachers in a digital society and is always available to users is felt. On the other hand, the legal requirements of higher documents such as the 1/17 solution of Fundamental Document of Change of Education that states the filling of the digital divide between educational areas and schools, unveils the need to create a social network of Iranian schools as a suitable platform for key users of learning-teaching environment. Therefore, in order to design a virtual social network model in schools, it is necessary to identify the main and sub-components of this model. The purpose of this study was to compile a model for desiging a virtual social network for Iranian schools.
Methods This reseach utilized a mixed– quantitative and qualitative – method, and it was carried out with an exploratory design. The study population in the qualitative phase included the accessible 45 written and electronic documents in English and Persian selected by using purposive sampling. Data collection and analysis were done using inductive content analysis method. The quantitative phase was performed using a survey. The study population included the educational technology specialists of Iran from which a sample of 30 educational technology professors and Ph.D. Candidates were selected on an accessible basis. To collect data, a researcher-made questionnaire was used, the validity and reliability of which was determined by professional assessment and by Cronbach’s alpha (0.86), respectively. To analyze the data, a single-sample t-test was employed.
Findings: The findings of the study led to the identification of four main features: network learning, network facilitation, network moderation, network technology, as well as sixteen sub-features, which were functionally and semantically similar to the main features. The results also showed that the extracted model has a high internal validity.
Conclusion: According to the results of this study, integrating the existing social netwroks into the present LMSs as a learning environemtn can support network learning in alignment with cultural-constructivism and communicativism. In this context, it defines the active roles in the learning environment in accordance with their functions in this era. Regarding the results of the research hypothesis, it can be concluded that, the extracted model, which includes components such as network learning, network facilitation, network management, and network technology, makes it possible to support student learning in the context of network technology. These components make it possible to implement model patterns in schools. The clear and distinct definitions of the components lead to an accurate understanding of the users and their comprehensiveness. Therefore, the model in question was valid from the point of view of experts who had practical knowledge about the use of social networks in learning.
کلیدواژهها [English]
- social networking
- network learning
- Network teacher
- network student
- network school
COPYRIGHTS
©2019 The author(s). This is an open access article distributed under the terms of the Creative Commons Attribution (CC BY 4.0), which permits unrestricted use, distribution, and reproduction in any medium, as long as the original authors and source are cited. No permission is required from the authors or the publishers.
ارسال نظر در مورد این مقاله