فناوری آموزش - هوش مصنوعی
آرمان مهری؛ اسماعیل سعدیپور؛ فریبرز درتاج
چکیده
پیشینه و اهداف: هوش مصنوعی، به مثابۀ یک فناوری آموزشی نوظهور، چشماندازها و رویکردهای آموزش و یادگیری را متحول کرده است. یکی از شاخههای حوزۀ هوش مصنوعی، پردازشگرهای زبان طبیعی هستند که میتوانند متون انسانوار تولید کنند که از انواع آن میتوان به چتباتهای هوش مصنوعی اشاره کرد. چتباتهای هوش مصنوعی به دلیل قابلیتهایی مانند ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هوش مصنوعی، به مثابۀ یک فناوری آموزشی نوظهور، چشماندازها و رویکردهای آموزش و یادگیری را متحول کرده است. یکی از شاخههای حوزۀ هوش مصنوعی، پردازشگرهای زبان طبیعی هستند که میتوانند متون انسانوار تولید کنند که از انواع آن میتوان به چتباتهای هوش مصنوعی اشاره کرد. چتباتهای هوش مصنوعی به دلیل قابلیتهایی مانند درک زبان انسانی و پاسخگویی به سؤالات کاربران، به عنوان منبعی برای آموزش و یادگیری محسوب میشوند. اما با توجه به تازگی موضوع کاربرد چتباتهای هوش مصنوعی در آموزش و یادگیری، فعلاً مطالعات بسیار اندکی راجع به اثربخشی این فناوری بر حوزۀ یادگیری انجام شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ تأثیر آموزش ترکیبی مبتنی بر چتبات هوش مصنوعی در درس روانشناسی، بر میزان یادگیری خودراهبر، درگیری تحصیلی و گرایش به تفکر نقادانه دانشآموزان دختر پایۀ یازدهم رشتۀ انسانی شهر زنجان انجام شده است.
روشها: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت دادههای گردآوریشده کمّی بود و تحقیق با روش نیمهآزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون و با حضور گروه گواه انجام شد. جامعۀ آماری این تحقیق شامل همۀ دانشآموزان دختر پایۀ یازدهم رشتۀ انسانی شهر زنجان بود. برای نمونهگیری از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شد. به طوری که از بین مناطق آموزشی و سپس مدارس دولتی دخترانۀ متوسطۀ دوم شهر زنجان، مدرسۀ روغنی زنجانی به صورت تصادفی برای مطالعه برگزیده شد که دانشآموزان دو کلاس، در گروههای آزمایش و گواه جایگذاری شدند. نمونۀ آماری پژوهش حاضر شامل 45 نفر شرکتکننده (21 نفر گروه آزمایش و 24 نفر گروه گواه) بوده است. ابزار گردآوری دادههای پژوهش حاضر پرسشنامۀ یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001)، پرسشنامۀ درگیری تحصیلی ریو و سنگ (2011) و پرسشنامۀ گرایش به تفکر نقادانۀ ریکتس و رود (2005) بود. مداخلۀ آموزشی به مدت 8 جلسۀ 90 دقیقهای و با استفاده از نرمافزار Sider که چتبات هوش مصنوعیِ ChatGPT را ارائه و پشتیبانی میکند، اجرا شد. به دلیل ماهیت چندمؤلفهای هر سه متغیر وابسته و نیز اجرای پیشآزمون، از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) استفاده شد و دادههای پیشآزمون و پسآزمون با استفاده از نسخۀ 26 نرمافزار SPSS تحلیل شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل دادههای تحقیق با استفاده از شاخصهای آماری میانگین و انحراف معیار نشان داد که میانگین نمراتِ پسآزمون گروه آزمایش در قیاس با گروه گواه، نسبت به پیشآزمون، در هر سه متغیر وابسته، افزایش داشته است. همچنین یافتههای حاصل از تحلیل آماریِ کوواریانس چندمتغیره نشان داد بین یادگیری خودراهبر، درگیری تحصیلی و گرایش به تفکر نقادانۀ دو گروه آزمایش و کنترل، در پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد (01/0p<). لذا با توجه به بالاتربودن میانگین نمرات گروه آزمایش در مرحلۀ پسآزمون در مقایسه با شرکتکنندگان در گروه کنترل، نتیجه گرفته میشود که آموزش ترکیبی مبتنی بر چتبات هوش مصنوعی در درس روانشناسی موثر بوده و موجب افزایش میزان یادگیری خودراهبر، درگیری تحصیلی و گرایش به تفکر نقادانۀ دانشآموزان دختر پایۀ یازدهم رشتۀ انسانی شهر زنجان شده است.
نتیجهگیری: با تکیه بر یافتههای این تحقیق، میتوان گفت کاربرد چتبات هوش مصنوعی در ترکیب با برنامۀ درسی رسمی درس روانشناسی، قابلیتهای زیادی برای افزایش یادگیری خودراهبر، درگیری تحصیلی و گرایش به تفکر نقادانه دارد. با این حال، چون این احتمال وجود دارد که در صورت وابستگی به چتبات هوش مصنوعی، درگیری تحصیلی کاهش یافته و یادگیرندگان بدون ارزیابی انتقادی دادههای خروجی را بپذیرند، به آموزشگران و یادگیرندگان توصیه میشود با در نظرگرفتن ملاحظات اخلاق تحصیلی، اهمیتِ نظارتِ معلم و آموزش خودتنظیمی به یادگیرندگانِ نوجوان، از چتبات هوش مصنوعی به عنوان مکملِ آموزشی و دستیار یادگیری استفاده کنند.
بازی گونه سازی
زهره مروتی سیبنی؛ نسرین محمدحسنی؛ یوسف مهدوی نسب
چکیده
پیشینه و اهداف: یادگیری مهارت خواندن و نوشتن در پایه اول ابتدایی همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. یادگیری مهارت خواندن به دانشآموزان این امکان را میدهد تا متون مختلف را با دقت و درک کامل بخوانند. این مهارت شامل خواندن کلمات، جملات و متون ساده است. با تقویت مهارت خواندن، دانشآموزان قادر خواهند بود اطلاعات موجود ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یادگیری مهارت خواندن و نوشتن در پایه اول ابتدایی همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. یادگیری مهارت خواندن به دانشآموزان این امکان را میدهد تا متون مختلف را با دقت و درک کامل بخوانند. این مهارت شامل خواندن کلمات، جملات و متون ساده است. با تقویت مهارت خواندن، دانشآموزان قادر خواهند بود اطلاعات موجود در کتابها، روزنامهها، مجلات و سایر منابع را به درستی درک کنند و از آنها بهره ببرند. این مهارت مهم برای یادگیری موثر و پیشرفت در دروس مختلف ضروری است. از سوی دیگر مهارت نوشتن نیز در پایه اول ابتدایی بسیار اهمیت دارد زیرا با این مهارت، دانشآموزان میتوانند اندیشهها، ایدهها و تجربیات خود را به صورت کامل و صحیح بیان کنند. آنها میتوانند جملات را به ترتیب منطقی بچینند، از قواعد گرامری صحیح استفاده کنند و پاراگرافها را به درستی تشکیل دهند. این مهارت اساسی برای ارتباطات نوشتاری در آینده است و دانشآموزان را در توسعه مهارتهای تحلیلی، خلاقیت و ارتباطات کلامی قوی میکند. یکی از مسائلی که معلمان با آن روبرو هستند درگیری تحصیلی دانش آموزان در فرآیندیادگیری است. بنابراین استفاده از یک روش جذاب یادگیری به عنوان یکی از دغدغه های معلمان در حوزه فرآیندیاددهی_یادگیری می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نشانها در سیستم امتیازدهی بازیوارسازی بر یادگیری مهارت خواندن و نوشتن و درگیریتحصیلی دانشآموزان پایه اول ابتدایی انجام شده است.روشها: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه اول ابتدایی استان قزوین بود، که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب و در سه گروه 25 نفری به صورت تصادفی گمارش شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش 1 (بازیوارسازی بانشان گروه آزمایش) 2 (بازیوارسازی بینشان) و گروه کنترل با روش معمول آموزش دیدند. روش پژوهش، روش آزمایشی (طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل) بود. ابزار پژوهش شامل آزمونهاییادگیری مهارت خواندن و نوشتن محقق ساخته و پرسشنامه درگیریتحصیلی ریو بود که پایایی هرکدام با آلفای کرونباخ محاسبه شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها در بخش آمار توصیفی میانگین، انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی با استفاده از نرمافزار اسپیاس استفاده گردید.یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که استفاده از بازیوارسازی بر یادگیری مهارت خواندن(166/6= F، 003/0(sig و مهارت نوشتن ( 88/4= F، 010/0(sig= و درگیریتحصیلی (رفتاری: 462/134= F، 000/0sig=، عاملی: (853/349= F، 000/0sig=، شناختی: (598/348= F، 000/0sig= و عاطفی: 546/43= F، 000/0(sig= مؤثر بوده است، همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که گروه بازیوارسازی بانشان در 3 زیرمقیاس درگیریتحصیلی (رفتاری- عاملی و شناختی) نسبت به گروه بازیوارسازی بینشان عملکرد بهتری داشته است.نتیجهگیری: یافته های پژوهش نشان داد استفاده از بازی وارسازی بر یادگیری مهارت خواندن و نوشتن و درگیری تحصیلی دانش آموزان تاثیر مثبت داشته است. از جمله پیشنهادات پژوهش می توان به مواردی مانند بهره گیری از راهبرد بازی وارسازی برای ایجاد محیط های یادگیری تعاملی، جذاب و بانشاط؛ طراحی محیط های یادگیری بازی وارسازی برای افزایش انگیزه، مشارکت، همکاری و درگیری؛ و تاثیر بازی وارسازی (تابلوی پیشگامان) برافزایش میزان کارگروهی دانش آموزان اشاره کرد.
فناوری آموزش- دوره متوسطه
مصطفی نورالهی؛ حسین زنگنه؛ مریم پورجمشیدی
چکیده
پیشینه و اهداف: تمام تلاشهای نظام آموزشی در راستای موفقیت، پیشرفت تحصیلی و ایجاد یادگیریهای عمیق و لذت بخش در دانشآموزان است. این امر بدون درگیر شدن دانشآموزان در فرآیند یادگیری امری غیرممکن است که نتیجهای جز شکست و عدم موفقیت در پی نخواهد داشت. اما کمّیت و کیفیت درگیری تحصیلی دانشآموزان متأثر از عوامل گوناگون و مختلفی است ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تمام تلاشهای نظام آموزشی در راستای موفقیت، پیشرفت تحصیلی و ایجاد یادگیریهای عمیق و لذت بخش در دانشآموزان است. این امر بدون درگیر شدن دانشآموزان در فرآیند یادگیری امری غیرممکن است که نتیجهای جز شکست و عدم موفقیت در پی نخواهد داشت. اما کمّیت و کیفیت درگیری تحصیلی دانشآموزان متأثر از عوامل گوناگون و مختلفی است که توجه و بررسی آن ها امری لازم و ضروری است. چنین ضرورتی با شیوع کووید 19 و آغاز آموزشهای مجازی که همراه با افت تحصیلی و عدم علاقه و لذت یادگیری در دانشآموزان بود بیش از گذشته آشکار شد. با بررسی و مطالعه عوامل تاثیرگذار بر درگیری تحصیلی میتوان به حمایت معلمان، والدین و همکلاسیها و همچنین فناوریهای نوینی که امروزه جز جدایی ناپذیر جریان آموزش شدهاند اشاره کرد که قادر هستند باعث ارتقا کمی و کیفی درگیری تحصیلی شوند؛ اما استفاده از فناوریها نوین نیز، چالشهای پیش روی خود را دارا بود. یکی از این چالشها اضطراب فناوری بود. زمانی که دانشآموزان هنگام مواجه با فناوریها، دچار اضطراب و ترس میشدند و لزوم حل چنین مشکلی اجتناب ناپذیر بود. لذا این پژوهش با هدف بررسی رابطهی بین حمایت اجتماعی با میزان درگیرسازی تحصیلی یادگیرنده با نقش تعدیلگری و میانجی اضطراب فناوری انجام شد تا راهکارهای متفاوت و بروزی را ارائه کند که در چنین شرایطی نیز حمایتهای اجتماعی اثرگذار باشند و در نتیجه شاهد موفقیت امر آموزش و یادگیری باشیم.روشها: روش پژوهش کمّی و از نوع پیمایشی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 528 نفر (264 دختر و 264 پسر) دانش آموزان پایه هشتم متوسطه شهرستان فامنین بود که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 225 نفر و به روش خوشهای تصادفی انتخاب گردید، اما به دلیل اطمینان بیشتر این نمونه به 402 نفر (221 دختر و181 پسر) تغییر یافت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه درگیرسازی تحصیلی ریو 2013، پرسشنامه حمایت اجتماعی دیمرای و مالکی 2002 و پرسشنامهی اضطراب رایانه باندالوس و بنسون 1990 بود. روایی ابزاهای پژوهش بر اساس روایی همگرا و واگرا موردسنجش قرار گرفت. پایایی ابزارها نیز بر اساس آزمون آلفای کرونباخ، آزمون پایایی ترکیبی و آزمون اسپیرمن موردسنجش قرار گرفت و مدل ارائه شده و نتایج حاصل از طریق معادلات ساختاری و آزمون همبستگی اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: نتایج معادلات ساختاری نشان داد که بین حمایت اجتماعی با میزان درگیرسازی تحصیلی یادگیرنده با نقش میانجی اضطراب فناوری رابطه معناداری وجود دارد و حمایت اجتماعی والدین، معلمان و همکلاسیها نیز به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر درگیرسازی تحصیلی دانشآموزان تاثیرگذار است. حمایت اجتماعی والدین، معلمان و همکلاسیها که به صورت حمایتهای ابزاری، اطلاعاتی، عاطفی و ارزیابی ارائه شدند در سه بخش ارتباط دهی با فناوری، موفقیت کار در فناوری و اطمینان و صمیمت در فناوری موجب کاهش اضطراب فناوری و افزایش درگیری تحصیلی دانشآموزان در چهار بعد درگیری رفتاری، شناختی، عاطفی و عاملی شد. همچنین این تاثیر به صورت مستقیم و بدون در نظر گرفتن اضطراب فناوری نیز صادق بود.نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش والدین، معلمان و همکلاسیها با ارائه حمایتهای لازم میتوانند در حل مشکلات و چالشهای پیش روی دانشآموزان نقشی مهم و اساسی ایفا کنند. به ویژه اگر این مشکلات و چالشها در حوزه فناوری و کاربرد و استفاده آن در امر آموزش باشد. به همین دلیل سیاستگزاران و مسئولان آموزش و پرورش برای ارتقا کیفیت آموزشهای مجازی نباید از این ظرفیتهای بزرگ چشم پوشی کنند و با برنامهها و طرحهای لازم موجب تشویق والدین، معلمان و همکلاسیها دانشآموزان گردند تا به ارائه حمایتهای اجتماعی بیشتر روی آورند و کیفیت آموزش و یادگیری را بهبود بخشند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
حمید رضا مقامی؛ فاطمه اسدی؛ اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده
پیشینه و اهداف: روشهای سنتی تدریس، دانشآموزان را برای زیستن در قرن بیست و یکم آماده نمیکند. دانشآموزان در قرن بیست و یک باید فراتر از دانش اساسی در زمینه موضوعی حرکت کنند و دنبال موضوعات مهمتری مانند کسب مهارت باشند. درحال حاضر داشتن مهارت خودکارآمدی و ایجاد درگیری تحصیلی توسط دانشآموزان یکی از چالشهای نظام آموزشی است. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: روشهای سنتی تدریس، دانشآموزان را برای زیستن در قرن بیست و یکم آماده نمیکند. دانشآموزان در قرن بیست و یک باید فراتر از دانش اساسی در زمینه موضوعی حرکت کنند و دنبال موضوعات مهمتری مانند کسب مهارت باشند. درحال حاضر داشتن مهارت خودکارآمدی و ایجاد درگیری تحصیلی توسط دانشآموزان یکی از چالشهای نظام آموزشی است. همچنین نظامهای آموزش ابتدایی در کشورهای پیشرفته نیز تربیت دانشآموزانی با چنین مهارتهایی را جهت پیشرفت تحصیلی مدنظر قرار میدهند. لذا ضرورت دارد روشهای تدریس مناسبی که موجب ارتقای این دو مهارت در یادگیرندگان میشود را مورد بررسی قرار داد و از تمام ظرفیتهای موجود در آموزش برخط برای بهبود مهارت خودکارآمدی و درگیری تحصیلی استفاده نمود؛ زیرا استراتژیهای تدریس با پیشرفت چشمگیر فناوری در حال پیشرفتند و آموزش و پرورش باید به تدریج تمرکز خود را از فضای فیزیکی کلاس درس به محیطهای مجازی منتقل کند. یادگیری مبتنی بر پروژه یک رویکرد یادگیری عمیق و جامع برای تدریس و یادگیری در کلاس است و میتوان آن را با یادگیری الکترونیکی تلفیق کرد و برای دستیابی به مهارتهای اساسی مانند خودکارآمدی و درگیری تحصیلی از آن استفاده کرد. هدف این پژوهش نیز بررسی تأثیر آموزش الکترونیکی مبتنی بر پروژهی بر خودکارآمدی و درگیری تحصیلی دانشآموزان پایهی ششم ابتدایی است.روشها: روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پایهی ششم ابتدایی سوادکوه در سال تحصیلی 1399-1400 بودهاند که 34 نفر از آنها (17 نفر در گروه آزمایش و 17 نفر در گروه کنترل) با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه درگیری تحصیلی آپلتون و همکاران (2006) و پرسشنامهی خودکارآمدی تحصیلی جینگ و مورگان (1999) بود.یافتهها: در یافتهها نشانه روشنی وجود داشت که یادگیری مبتنی بر پروژه میتواند دانشآموزان را به یادگیری ترغیب کند و خودکارآمدی و درگیری تحصیلی آنها را برای عملکرد بهتر در این زمینه تحریک کند. یافتههای تحقیق نشان داد آموزش مبتنی بر پروژه در محیط برخط بهطور کلی بر خودکارآمدی ( 05/0P< و46/4 F=) و درگیری تحصیلی دانشآموزان (05/0P< و 97/7 F=) تأثیر مثبت دارد.نتیجهگیری: با توجه به تأثیر مثبت آموزش مبتنی بر پروژه در محیط برخط برخودکارآمدی و درگیری تحصیلی دانشآموزان در این پژوهش و همچنین افزایش محبوبیت یادگیری مبتنی بر پروژه، باید برای بهبود آموزش و پرورش، معلمان رویکردهای تدریس خود را به سمت آموزش مبتنی بر پروژه سوق دهند. از الزامات این اقدام میتوان به توانمندسازی معلمان در حوزه نظام آموزش الکترونیک و طراحی کتابهای درسی متناسب برای یادگیری مهارتها و آموزش مبتنی بر پروژه اشاره نمود. همچنین پیشنهاد میشود معلمان به دانشآموزان مسئولیت یادگیری و نقش فعال ببخشند؛ زیرا آنها از طریق یادگیری مبتنی بر پروژه میتوانند یادگیری خود را درک کنند، محصولات خود را ارائه دهند که یادگیری و تلاش آنها را نشان میدهد.
آموزش الکترونیکی
فخری زمانی؛ بهنام طالبی
چکیده
پیشینه و اهداف: کاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس از نمادهای هوشمندسازی کلاسهای درس است که با ظهور شبکههای اجتماعی مجازی نمود بیشتری پیدا کرده و با شیوع بیماری کووید 19، فراگیر شده است. یکی از پیامدهای عمده این فراگیری، کاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس است که میتواند موجب ارتقاء درگیری تحصیلی دانشآموزان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: کاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس از نمادهای هوشمندسازی کلاسهای درس است که با ظهور شبکههای اجتماعی مجازی نمود بیشتری پیدا کرده و با شیوع بیماری کووید 19، فراگیر شده است. یکی از پیامدهای عمده این فراگیری، کاربرد فنآوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس است که میتواند موجب ارتقاء درگیری تحصیلی دانشآموزان باشد. هدف از پژوهش حاضر تبیین اثرات استفاده زبانآموزان از شبکههای اجتماعی بر درگیری تحصیلی آنان در یادگیری زبان انگلیسی میباشد.روشها: این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه زبانآموزان مشغول به تحصیل در کانون زبان ایران – شعبات تبریز به تعداد 1874 نفر میباشد که در ترم بهار 1396 مشغول به تحصیل زبان انگلیسی بودهاند. از این تعداد براساس جدول کرجسی و مورگان و ابتدا با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و بهطور مساوی برحسب شعبات کانون و در مرحله بعد با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی برحسب جنسیت، تعداد 204 نفرشامل 90 نفر دختر و 114 نفر پسر انتخاب شدهاند. معیار ورود به مطالعه، حضور منظم در کلاسهای آموزشی و امتحانات میان ترم و پایان ترم و نیز تمایل به ادامه مشارکت در پژوهش و ارائه اطلاعات بوده و معیار خروج از پژوهش، عدم حضور منظم در کلاسها و یا عدم تمایل به ارائه اطلاعات بوده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه درگیری تحصیلی (96/0₌α) و پرسشنامه استفاده آموزشی از شبکه اجتماعی (96/0₌α) بوده است. هر دو پرسشنامه براساس طیف لیکرت و 5 درجهای میباشد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها، از آزمون روابط ساختاری و پیش بینی با نرم افزار PLS و در سطح معناداری 05/0 استفاده شده است.یافتهها: شاخصهای توصیفی نشان داد: میانگین درگیری تحصیلی82/93±2/14، میانگین درگیری رفتاری 27/30± 41/4، میانگین درگیری هیجانی 8/33 ± 8/5، میانگین درگیری شناختی 57/29 ± 47/5، میانگین استفاده آموزشی از شبکه اجتماعی برای فعالیت کلاسی 97/22 ± 7/9، میانگین استفاده آموزشی از شبکه اجتماعی برای فعالیت فراکلاسی 38/33 ± 95/8 میباشد. استفاده از آزمون روابط ساختاری با نرم افزار PLS نشان داد: درگیری تحصیلی، درگیری رفتاری و درگیری هیجانی زبانآموزان با افزایش میزان استفاده آموزشی آنان از شبکه اجتماعی برای فعالیت کلاسی، افزایش مییابد (05/0₌P). درگیری تحصیلی و درگیری هیجانی زبانآموزان با افزایش میزان استفاده آموزشی آنان از شبکه اجتماعی برای فعالیت فراکلاسی، افزایش مییابد(05/0₌P). اثرات استفاده آموزشی زبانآموزان از شبکه اجتماعی برای فعالیت کلاسی، بر درگیری شناختی و استفاده آموزشی زبانآموزان از شبکه اجتماعی برای فعالیت فراکلاسی، بر درگیری رفتاری و درگیری شناختی معنادار نمیباشد (05/0< P). با توجه به ضریب تعیین تصحیح شده میتوان 17 درصد تغییرات درگیری تحصیلی را براساس میزان استفاده آموزشی زبانآموزان از شبکه اجتماعی پیشبینی نمود.نتیجهگیری: با افزایش کاربست فنآوریهای مبتنی بر شبکه اجتماعی مجازی در کلاس درس، برنامهریزی اصولی و تنظیم محتوای مناسب میتوان درگیری تحصیلی را در زبانآموزان ارتقاء داد. راه اندازی نرمافزارهای مختلف آموزشی در دوران شیوع کرونا، فرصت مناسبی برای استفاده متناسب از فنآوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس و کلاسهای آموزش زبان خارجی در مراکز آموزش زبان میباشد که سرمایهگذاری مناسبی برای ارتقاء درگیری تحصیلی در کلاسهای درس خواهد بود.
آموزش الکترونیکی- مجازی
موسی پیری؛ رقیه شاهی
چکیده
این پژوهش باهدف "بررسی تأثیر آموزش چندرسانهای بر درگیری تحصیلی دانشآموزان پایة ششم کلاسهای چندپایه عشایری در درس علوم تجربی" انجامگرفته است. روش پژوهش شبهآزمایشی است که در اجرای آن از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. شرکتکنندگان پژوهش شامل40 نفر (19 دختر و 21 پسر ) از دانشآموزان پایة ششم ابتدایی عشایری ...
بیشتر
این پژوهش باهدف "بررسی تأثیر آموزش چندرسانهای بر درگیری تحصیلی دانشآموزان پایة ششم کلاسهای چندپایه عشایری در درس علوم تجربی" انجامگرفته است. روش پژوهش شبهآزمایشی است که در اجرای آن از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. شرکتکنندگان پژوهش شامل40 نفر (19 دختر و 21 پسر ) از دانشآموزان پایة ششم ابتدایی عشایری بودند که به شیوة نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. از ابزار درگیری تحصیلی اعتباریابی شده با روایی و پایایی معین برای گردآوری دادهها استفاده شد. روایی صوری و محتوایی آن بررسی و ضریب پایایی 83/0 برآورد گردید. دادهها با بهرهگیری از آمار توصیفی و استنباطی تحت نرمافزارspss توصیف و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که بین درگیری تحصیلی (رفتاری، علمی، روانشناختی و شناختی ) دانشآموزان گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معنیدار وجود دارد ( 05/0 p < ) و میانگین نمرات درگیری تحصیلی دانشآموزان آموزشدیده با روش چندرسانهای بالاتر بود. اما، بین میزان درگیری تحصیلی دانشآموزان دختر و پسر گروه آزمایش، تفاوت معنیدار وجود ندارد (05/0< p )؛ بنابراین، میزان تأثیرگذاری شیوة آموزش چندرسانهای بر دانشآموزان دختر و پسر تقریباً به یک اندازه است.