فناوری آموزش - هوش مصنوعی
آرمان مهری؛ اسماعیل سعدیپور؛ فریبرز درتاج
چکیده
پیشینه و اهداف: هوش مصنوعی، به مثابۀ یک فناوری آموزشی نوظهور، چشماندازها و رویکردهای آموزش و یادگیری را متحول کرده است. یکی از شاخههای حوزۀ هوش مصنوعی، پردازشگرهای زبان طبیعی هستند که میتوانند متون انسانوار تولید کنند که از انواع آن میتوان به چتباتهای هوش مصنوعی اشاره کرد. چتباتهای هوش مصنوعی به دلیل قابلیتهایی مانند ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: هوش مصنوعی، به مثابۀ یک فناوری آموزشی نوظهور، چشماندازها و رویکردهای آموزش و یادگیری را متحول کرده است. یکی از شاخههای حوزۀ هوش مصنوعی، پردازشگرهای زبان طبیعی هستند که میتوانند متون انسانوار تولید کنند که از انواع آن میتوان به چتباتهای هوش مصنوعی اشاره کرد. چتباتهای هوش مصنوعی به دلیل قابلیتهایی مانند درک زبان انسانی و پاسخگویی به سؤالات کاربران، به عنوان منبعی برای آموزش و یادگیری محسوب میشوند. اما با توجه به تازگی موضوع کاربرد چتباتهای هوش مصنوعی در آموزش و یادگیری، فعلاً مطالعات بسیار اندکی راجع به اثربخشی این فناوری بر حوزۀ یادگیری انجام شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ تأثیر آموزش ترکیبی مبتنی بر چتبات هوش مصنوعی در درس روانشناسی، بر میزان یادگیری خودراهبر، درگیری تحصیلی و گرایش به تفکر نقادانه دانشآموزان دختر پایۀ یازدهم رشتۀ انسانی شهر زنجان انجام شده است.
روشها: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت دادههای گردآوریشده کمّی بود و تحقیق با روش نیمهآزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون و با حضور گروه گواه انجام شد. جامعۀ آماری این تحقیق شامل همۀ دانشآموزان دختر پایۀ یازدهم رشتۀ انسانی شهر زنجان بود. برای نمونهگیری از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شد. به طوری که از بین مناطق آموزشی و سپس مدارس دولتی دخترانۀ متوسطۀ دوم شهر زنجان، مدرسۀ روغنی زنجانی به صورت تصادفی برای مطالعه برگزیده شد که دانشآموزان دو کلاس، در گروههای آزمایش و گواه جایگذاری شدند. نمونۀ آماری پژوهش حاضر شامل 45 نفر شرکتکننده (21 نفر گروه آزمایش و 24 نفر گروه گواه) بوده است. ابزار گردآوری دادههای پژوهش حاضر پرسشنامۀ یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001)، پرسشنامۀ درگیری تحصیلی ریو و سنگ (2011) و پرسشنامۀ گرایش به تفکر نقادانۀ ریکتس و رود (2005) بود. مداخلۀ آموزشی به مدت 8 جلسۀ 90 دقیقهای و با استفاده از نرمافزار Sider که چتبات هوش مصنوعیِ ChatGPT را ارائه و پشتیبانی میکند، اجرا شد. به دلیل ماهیت چندمؤلفهای هر سه متغیر وابسته و نیز اجرای پیشآزمون، از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) استفاده شد و دادههای پیشآزمون و پسآزمون با استفاده از نسخۀ 26 نرمافزار SPSS تحلیل شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل دادههای تحقیق با استفاده از شاخصهای آماری میانگین و انحراف معیار نشان داد که میانگین نمراتِ پسآزمون گروه آزمایش در قیاس با گروه گواه، نسبت به پیشآزمون، در هر سه متغیر وابسته، افزایش داشته است. همچنین یافتههای حاصل از تحلیل آماریِ کوواریانس چندمتغیره نشان داد بین یادگیری خودراهبر، درگیری تحصیلی و گرایش به تفکر نقادانۀ دو گروه آزمایش و کنترل، در پسآزمون تفاوت معناداری وجود دارد (01/0p<). لذا با توجه به بالاتربودن میانگین نمرات گروه آزمایش در مرحلۀ پسآزمون در مقایسه با شرکتکنندگان در گروه کنترل، نتیجه گرفته میشود که آموزش ترکیبی مبتنی بر چتبات هوش مصنوعی در درس روانشناسی موثر بوده و موجب افزایش میزان یادگیری خودراهبر، درگیری تحصیلی و گرایش به تفکر نقادانۀ دانشآموزان دختر پایۀ یازدهم رشتۀ انسانی شهر زنجان شده است.
نتیجهگیری: با تکیه بر یافتههای این تحقیق، میتوان گفت کاربرد چتبات هوش مصنوعی در ترکیب با برنامۀ درسی رسمی درس روانشناسی، قابلیتهای زیادی برای افزایش یادگیری خودراهبر، درگیری تحصیلی و گرایش به تفکر نقادانه دارد. با این حال، چون این احتمال وجود دارد که در صورت وابستگی به چتبات هوش مصنوعی، درگیری تحصیلی کاهش یافته و یادگیرندگان بدون ارزیابی انتقادی دادههای خروجی را بپذیرند، به آموزشگران و یادگیرندگان توصیه میشود با در نظرگرفتن ملاحظات اخلاق تحصیلی، اهمیتِ نظارتِ معلم و آموزش خودتنظیمی به یادگیرندگانِ نوجوان، از چتبات هوش مصنوعی به عنوان مکملِ آموزشی و دستیار یادگیری استفاده کنند.
فناوری آموزش- دوره متوسطه
مهرانه شیبانی کارخانه؛ نرگس یافتیان
چکیده
پیشینه و اهداف: یکی از مشکلات اساسی در نظامهای آموزشی، افت تحصیلی دانشآموزان در دروس پایه مانند درس ریاضی بوده است. عوامل مختلفی مانند پایین بودن خودراهبری دانشآموزان بر پیشرفت ریاضی آنها اثر دارند. ایجاد استقلال یکی از اهداف یادگیری خودراهبر و ضروریات کلاس درس ریاضی است. در اکثر اوقات، دانشآموزان در درس ریاضی به معلم وابستهاند ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: یکی از مشکلات اساسی در نظامهای آموزشی، افت تحصیلی دانشآموزان در دروس پایه مانند درس ریاضی بوده است. عوامل مختلفی مانند پایین بودن خودراهبری دانشآموزان بر پیشرفت ریاضی آنها اثر دارند. ایجاد استقلال یکی از اهداف یادگیری خودراهبر و ضروریات کلاس درس ریاضی است. در اکثر اوقات، دانشآموزان در درس ریاضی به معلم وابستهاند و تمایلی به حل مسائل چالشبرانگیز ندارند. پرورش یادگیرندگان مستقلی که بتوانند کنجکاو، خلاق و توانمند در رهبری کردن یادگیری خودشان باشند از اهداف اصلی هر سیستم آموزشی است. یادگیری خودراهبر میتواند اعتماد به نفس، استقلال، ظرفیت یادگیری برای یادآوری مطالب در دوره زمانی طولانی و توانایی دانشآموزان در انتقال مفاهیم را افزایش و مهارت یادگیری مادامالعمر را در آنان توسعه دهد. جهت ارتقای سطح خودراهبری دانشآموزان میتوان از روشهای فعال استفاده نمود. از جمله روشهای تدریس فعال، تدریس به شیوه بازیوارسازی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تدریس به شیوه بازیوارسازی بر خودراهبری ریاضی دانشآموزان پایه دهم فنی و حرفهای است.روشها: پژوهش حاضر به شیوه نیمهآزمایشی و با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه صورت گرفت. جامعهآماری پژوهش را دانشآموزان دختر پایه دهم فنی و حرفهای شهرستان ورامین و نمونه شامل 194 دانشآموز (96 نفر گروه آزمایش و 98 نفر گروه کنترل) بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دانشآموزان گروه آزمایش، طی 8 جلسه بخشی از مفاهیم چالشبرانگیز ریاضی را به کمک بازیوارسازی آموزش دیدند و در گروه گواه، روش مرسوم و سنتی برای تدریس همان مفاهیم ریاضی بهکار گرفته شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه خودراهبری ریاضی شامل 15 گویه بود که مؤلفههای انگیزه یادگیری، برنامهریزی و اجرا، خودنظارتی و ارتباط بین فردی را اندازهگیری میکرد. آلفای کرونباخ پرسشنامه خودراهبری ریاضی برابر 892/0 و آلفای کرونباخ برای مؤلفههای انگیزه یادگیری، برنامهریزی و اجرا، خودنظارتی و ارتباط بین فردی به ترتیب 846/0، 787/0، 735/0 و 704/0 بهدست آمد. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی مانند جدولهای توزیع فراوانی، میانگین، انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد.یافتهها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که تدریس به شیوه بازیوارسازی در گروه آزمایش، به جز مؤلفه انگیزه یادگیری (648/2=F، 105/0=Sig) بر سایر مؤلفههای خودراهبری ریاضی دانشآموزان از جمله برنامهریزی و اجرا (524/9=F، 002/0=Sig)، خودنظارتی (248/10=F، 002/0=Sig) و ارتباط بین فردی (598/5=F، 019/0=Sig) تأثیر معناداری داشته است به گونهای که میانگین نمرات گروه آزمایش از گروه کنترل بهطور معناداری بیشتر بود و همچنین میانگین مؤلفه انگیزه یادگیری در گروه آزمایش افزایش یافت اما تفاوت معنادار نبود.نتیجهگیری: نتایج تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد که تدریس به شیوه بازیوارسازی در ارتقا استقلال و مسئولیت یادگیری دانشآموزان در ریاضی و بر سه مؤلفه یادگیری خودراهبری ریاضی تأثیر دارد. به بیان دیگر، در تدریس به شیوه بازیوارسازی با ایجاد احساس نیاز به یادگیری و قبول نقش و مسئولیت خود در آن، تأثیر مثبت بر یادگیری خودراهبر دانشآموزان دارد. نتایج پژوهشها نشان میدهند که آموزش با بهکارگیری بازی با افزایش سطح یادگیری خوراهبر و ایجاد استقلال در دانشآموزان بر عملکرد ریاضی آنها تأثیر مثبت دارد. دبیران، مؤلفان کتابهای درسی، برنامهریزان و دستاندرکاران آموزشی میتوانند جهت بهبود و اصلاح روشهای آموزشی، از نتایج پژوهش حاضر بهرهمند شوند.
آموزش الکترونیکی- مجازی
نسترن زنجانی؛ زهره سادات میرمقتدایی؛ داوود رسولی
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به ماهیت در حال تحول علوم پزشکی، لازم است دانشجویان پزشکی علاوه بر دانش حرفهای، مهارتهای یادگیری مادام العمر مانند خودراهبری را نیز کسب کنند تا بتوانند با پیشرفت روزافزون دانش در این حوزه همگام شوند. بهکارگیری رویکرد جیگسا، بهعنوان یک روش مشارکتی، فرصتی را برای غلبه بر محدودیتهای رویکردهای سنتی تدریس ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به ماهیت در حال تحول علوم پزشکی، لازم است دانشجویان پزشکی علاوه بر دانش حرفهای، مهارتهای یادگیری مادام العمر مانند خودراهبری را نیز کسب کنند تا بتوانند با پیشرفت روزافزون دانش در این حوزه همگام شوند. بهکارگیری رویکرد جیگسا، بهعنوان یک روش مشارکتی، فرصتی را برای غلبه بر محدودیتهای رویکردهای سنتی تدریس فراهم میکند و میتواند مشارکت داوطلبانه دانشجویان در کلاس، یادگیری خودراهبر و کیفیت یادگیری را افزایش دهد. در روش جیگسا، هر گروه در مورد یک موضوع خاص مطالعه میکند و سپس، به گروه بزرگتری از همکلاسان خود در مورد آن آموزش میدهد. با وجود اینکه ابعاد مختلف رویکرد روش جیگسا، کلاس معکوس و یادگیری خودراهبر مورد مطالعه قرار گرفته است؛ اثربخشی روش جیگسا در یک کلاس معکوس مجازی بر مهارت یادگیری خودراهبر دانشجویان به خوبی مطالعه نشده است. ازاینرو، پژوهش حاضر تأثیر این روش تدریس را در کلاس معکوس مجازی بر مهارت یادگیری خودراهبر دانشجویان مورد بررسی قرار میدهد.روشها: پژوهش حاضر، یک پژوهش نیمه تجربی با پیشآزمون- پسآزمون، گروه مداخله (گروه جیگسا) و گروه کنترل است که هر دو در یک کلاس معکوس مجازی شرکت کردند. شرکتکنندگان 50 نفر (هر گروه 25 نفر) دانشجوی کارشناسی ارشد رشته آموزش پزشکی دانشکده مجازی دانشگاه علوم پزشکی تهران در درس روش تحقیق بودند. پرسشنامه ارزشیابی یادگیری خودراهبر در محیط آموزش الکترونیکی، در این پژوهش استفاده شده است. به این منظور، ابتدا محتوا آماده شد و تمامی منابع شامل متون، برنامه درسی و جدول زمانی توسط مدرس در یک سیستم مدیریت محتوای (LMS) سفارشی بارگذاری شد. دانشجویان موظف بودند مطالب آموزشی را مرور کنند، تکالیف را انجام دهند و در یک زمانبندی از قبل برنامهریزی شده، ارسال کنند. استاد از روش یادگیری مسألهمحور در جلسات مجازی استفاده میکرد که در آن، یک مشکل یا سناریو ارائه میشد و دانشجویان میبایست بهصورت انفرادی، براساس دانش خود و از طریق چت خصوصی مشکل را حل میکردند. در مرحله آخر، همه دانشجویان با یکدیگر گفتگو میکردند تا به درک مشترکی از مسأله برسند. در گروه مداخله، دانشجویان به 5 گروه 5 نفره، تقسیم و محتوای طرح درس، بین گروهها تقسیم شد. گروههای جیگسا، موضوعات را به گروههای خبره اختصاص دادند و بهصورت مشترک یادگرفتند و سپس در گروههای خانگی از روش آموزش معکوس مجازی برای آموزش سایر دانشجویان استفاده کردند. اعضای گروهها، در پایان هر جلسه آموزشی فرصت تبادل نظر و بحث در مورد مطالب آموخته شده را داشتند. در گروه کنترل، تمامی مراحل توسط استاد انجام شد. در مرحله ارزشیابی، هر یک از اعضای گروه براساس تمام مواد آموزشی مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافتهها: نتایج، نشان داد که میزان یادگیری خودراهبر در هر دو کلاس معکوس مجازی که توسط استاد یا دانشجو اداره میشد، افزایش یافته است؛ اما تفاوت معنیداری در گروه مداخله (جیگسا) مشاهده شد.نتیجهگیری: با توجه به مزایای آموزش مجازی و قابلیتهای مؤثر آن در آموزش پزشکی، ادغام این رویکرد در برنامههای درسی فعلی دانشگاهها، مفید به نظر میرسد. این مطالعه، بیان میکند که چگونه رویکردهای آموزشی چهره به چهره میتواند به طور مؤثر در یک محیط مجازی، پیادهسازی شود. مدرسان، میتوانند روش بهکار رفته در این پژوهش را برای تقویت همکاری دانشجویان، بهرهبردای بیشتر از امکانات آموزش الکترونیکی و کاهش کاستیهای آموزش مجازی در جلب مشارکت دانشجویان، بهکار برند. اگر کلاس درس معکوس مجازی، به همراه رویکرد جیگسا اجرا شود، مهارتهای یادگیری خودراهبر دانشجویان بهبود مییابد.