محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
محمد عصارزادگان؛ مقدی خدابخشیان
چکیده
پیشینه و اهداف: اتصال محکم زندگی انسان و طبیعت بهعنوان عنصر ذاتی و فطری است. طبیعت تجلیگاه احساسات، شور، شعف و زیباییها است. به همین دلیل، انسان همواره میکوشد تا با آن همراه باشد. این نوع همراهی و همزیستی با طبیعت را بهخوبی میتوان در معماری دید. معماری بیوفیلیک ( زیست گرایی)، یکی از رویکردهای جدید در معماری امروز است که در پی ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: اتصال محکم زندگی انسان و طبیعت بهعنوان عنصر ذاتی و فطری است. طبیعت تجلیگاه احساسات، شور، شعف و زیباییها است. به همین دلیل، انسان همواره میکوشد تا با آن همراه باشد. این نوع همراهی و همزیستی با طبیعت را بهخوبی میتوان در معماری دید. معماری بیوفیلیک ( زیست گرایی)، یکی از رویکردهای جدید در معماری امروز است که در پی طراحی بناها با استفاده از عناصر طبیعت شکل میگیرد. طراحی بیوفیلیک( زیست گرایی)، در واقع تلاشی است برای از بین بردن شکافی که بین معماری امروز و نیاز انسانها به برقراری ارتباط با جهان طبیعی بهوجود آمده و یک رویکرد ابتکاری است که بر اهمیت ترمیم و نگهداری از تجربه سودمند و استفاده از طبیعت در محیط ساخته شده تأکید میکند. پژوهش حاضر به تحلیل سلسله مراتبی شاخصهای مؤثر بر کاربر در محیطهای آموزشی طراحی شده براساس الگوهای بیوفیلیک( زیست گرایی) پرداخته است.روشها: پژوهش حاضر، کاربردی توصیفی- تحلیلی است و از طریق کتابخانهای به مطالعه کاربرد 14 الگوی بیوفیلیک (زیست گرایی) در تعداد 8 نمونه موردی محیط آموزشی مرتبط با طبیعت در اقلیم گرم و مرطوب که بیشترین امکان استفاده از طبیعت را بهدلیل شرایط موجود مهیا مینماید، پرداخته است. شاخصهای چهارگانه فیزیولوژیکی، روانشناسی، شناختی و اجتماعی معنوی براساس نظر خبرگان اولویتبندی شدند و اعداد ده الگوی بصری از 14 الگوی بیوفیلیک(زیست گرایی) در این چهار شاخص دستهبندی گشتند و سپس، براساس الگوهای بهکار رفته در هر یک از محیطهای آموزشی تأثیرگذاری آن بر کاربر در زمینههای چهارگانه اولویتبندی شد. برای انتخاب شاخصهای نهایی جهت ارزیابی و اولویتبندی محیطهای آموزشی مورد مطالعه، پرسشنامهای با طیف لیکرت طراحی و با روش گلوله برفی شناسایی و جمعآوری شد. برای وزندهی و اولویتبندی شاخصها از مقایسات زوجی در قالب پرسشنامه ساعتی 9 تایی استفاده شد. در تحقیق حاضر، به جهت مواجه بودن با معیارهای کیفی از روش فرایند سلسله مراتب تحلیل(AHP) استفاده شده است.یافتهها: یافتهها، نشان داد که اولویت شاخصها در محیط آموزشی بهترتیب فیزیولوژیکی، روانشناسی، شناختی و اجتماعی معنوی است و بیشترین اثرگذاری بر کاربر، مطابق الگوهای بهکار رفته از شاخصهای چهارگانه در فیزیولوژیکی و روانشناسی و شناختی «محیط آموزشی گرین و بارن کلونگ» بیشترین اثر بر کاربر را داشتهاند. بررسی الگوهای بهکار رفته در این نمونهها نشان داد که محیط آموزشی کنزینگتون در مجموع بیشترین شاخصها و معیارهای بیوفیلیک (زیست گرایی) را رعایت نموده و رعایت این شاخصها در محیط آموزشی ووترنگنیا در کمترین میزان خود است.نتیجهگیری: توجه به اثرگذاری هریک از الگوهای بیوفیلیک(زیست گرایی) در یک یا چند شاخص از شاخصهای چهارگانه میتوان با استفاده هدفمند از این الگوها در محیط آموزشی، اثر یکی از شاخصهای فیزیولوژیکی، روانشناسی، شناختی و اجتماعی معنوی را بر کاربر بیشتر نمود و محیط اثرگذار در یکی از شاخصها براساس اولویت ارائه داد. استفاده هدفمند الگوهای بیوفیلیک( زیست گرایی) براساس شاخصهای چهارگانه، سبب بهبود عملکرد آموزشی در زمینههای گوناگون میگردد و افراد را نسبت به محیط آموزشی علاقمند نموده و منجر به افزایش یادگیری و پیشرفت تحصیلی میشود.
محیط های یادگیری مبتنی بر فناوری
مصطفی ارغیانی؛ محی الدین صفار؛ محمد مهوش
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری علوم مختلف به یکی از نیازهای اساسی انسانها تبدیلشده است و موانع متعددی وجود دارد که سرعت یادگیری را کاهش میدهد؛ ازجمله این موانع میتوان به استرس اشاره کرد. استرس نوعی پاسخ به تغییرات عاطفی یا فیزیکی ایجادشده در محیط و شرایط زندگی دانشآموزان است که میتواند با توجه به سن، موقعیت زندگی و شخصیت ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه یادگیری علوم مختلف به یکی از نیازهای اساسی انسانها تبدیلشده است و موانع متعددی وجود دارد که سرعت یادگیری را کاهش میدهد؛ ازجمله این موانع میتوان به استرس اشاره کرد. استرس نوعی پاسخ به تغییرات عاطفی یا فیزیکی ایجادشده در محیط و شرایط زندگی دانشآموزان است که میتواند با توجه به سن، موقعیت زندگی و شخصیت آنها به گونههای مختلف بروز پیدا کند. فضای یادگیری اگر بهطور مناسب طراحی شود، میتواند بخش زیادی از استرس را در دانشآموزان از بین ببرد. کاهش استرس در دانشآموزان میتواند به کشف استعدادهای نهفته آنها، افزایش اعتماد بهنفس و استفاده حداکثر از پتانسیل آنها منجر شود که یادگیری را افزایش خواهد داد. همچنین پژوهشهای مختلفی در کشورهای غربی و داخل در زمینه تأثیر معماری بر کاهش استرس کاربران صورت گرفته است که تعدادی محدودی از آنها به تأثیر معماری فضای آموزشی بر کاهش استرس با روشها و رویکردهای پژوهشی مختلف انجامگرفته است که هرکدام دارای مشکلات و ایرادات پژوهشی در دو حوزه دانش موضوعی و روششناختی و ... هستند. تحقیقات نشان داد پژوهشهای متنوعی در سه حوزه روانشناسی محیط، روانشناسی و معماری فضاهای آموزشی انجام پذیرفته است؛ اما در فصل مشترک این سه موضوع پژوهشهای کافی و دقیقی یافت نشد. این تحقیق قصد دارد با داشتن رویکردهای کمّی و کیفی به موضوع در دو حوزه دانشی روانشناسی (استرس، نظریات استرس) و معماری (روانشناسی محیط فضاهای آموزشی، معماری فضاهای آموزشی، سلامت و معماری و ...) بپردازد. این پژوهش برخی مزایا برای گروه دانشآموزان، معلمان و بهطورکلی کاربران فضاهای آموزشی در عمل خواهد داشت؛ بهگونهای که دانشآموزان و معلمان در محیطهای سلامتمحور قادر خواهند بود با تأمین نیازهای جسمی و روانی خود، استرس را در خود کاهش دهند. درنهایت این کاهش استرس منجر به تأمین نیاز روانی دانشآموزان و تقویت انگیزه تحصیلی در دانشآموز شده و افزایش یادگیری را در پی خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، شناخت عوامل کالبدی مؤثر بر کاهش استرس دانشآموزان در فضاهای آموزشی مدرسه است. تا شرایط افزایش بهرهوری در مدارس فراهم شده و بدین ترتیب مدارس نقش پررنگتری در پیشرفت و ارتقای علمی کشور داشته باشند. در واقع هدف از این پژوهش این است که تأثیر ابعاد کالبدی کاهنده استرس مورد ارزیابی واقع شود.روشها: به کمک روش دلفی از خبرگان رشته معماری خواسته شده است تا به دستهبندی عوامل مؤثر کالبدی بر کاهش استرس بپردازند؛ سپس به کمک تحلیل سلسه مراتبی(AHP) به تحلیل آزمون پرداخته شده است.یافتهها: پس از انجام کامل تحلیل سلسله مراتبی در ابتدا به رتبه دهی معیارهای اصلی با توجه به هدف و سپس رتبه بندی زیر معیارها بهطور دقیق پرداخته و درصد اهمیت هرکدام نیز مشخص شد. ازمیان معیارهای اصلی، تلفیق طبیعت و محیط با وزن 534/0 بیشترین وزن را کسب کرده است؛ بنابراین در میان معیارهای اصلی بالاترین اهمیت را دارد. معیارهای الگوبرداری از طبیعت و ویژگیهای فضایی محیط نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. در ادامه به مقایسه زوجی زیرمعیارهای تلفیق طبیعت و محیط و ترتیب اهمیت آنها پرداخته شد که زیرمعیار نور با وزن 541/0 رتبه اول را به خود اختصاص داده است و زیرمعیارهای گیاهان و مناظر طبیعی و اکوسیستمها در رتبههای بعدی قرار دارند.نتیجهگیری: در طراحی هنرستانی با رویکرد کاهش استرس بهوسیله معماری زیست گرا، نور بهعنوان مهمترین عامل و پس ازآن به ترتیب گیاهان در داخل و خارج از محیط، مناظر طبیعی و اکوسیستمها باید در طراحی مورد توجه قرار گیرند.