نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده مهندسی زراعی و عمران روستایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
2 گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
چکیده
پیشینه و اهداف: فراشناخت به عنوان دانش فرد دربارهی چگونگی یادگیری خویش در مراکز آموزش عالی کشاورزی بایستی مورد توجه باشد زیرا آشنایی با مباحث فراشناخت و نقش آن در فرآیند یاددهی یادگیری در مراکز آموزش عالی کشاورزی تلاشی است جهت برداشتن گامی مؤثر توسط آموزشگران تا در سایهی آن بتوانند در اثربخشی نظام آموزش عالی کشاورزی کشور نقش مؤثری را ایفا نمایند. آموزش مبتنی بر مبانی فراشناخت سبب ایجاد یادگیری مادامالعمر در فراگیران میشود به طوری که، آن چنان که پرورش چنین ویژگی در دانشجویان کشاورزی سبب ایجاد کنجکاوی، مسئولیتپذیری و شکوفایی خلاقیت در آنها میگردد. فراگیران و دانشجویان کشاورزی میتوانند با استفاده از روشهای صحیح یادگیری و مطالعه (فراشناخت) مطالب مرتبط با رشتهی خود را بهتر و راحتتر یاد بگیرند.
روشها: پژوهش کاربردی حاضر از نوع توصیفی-پیمایش بود. جامعهی آماری تحقیق اعضای هیأتعلمی کشاورزی دانشگاه شهید چمران (82N=) و اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان (85N=) بودند که به روش تمام شماری اطلاعات از آنها گردآوری شد. ابزار پژوهش، پرسشنامهای محقق ساخته بود که به منظور طراحی آن در مرحله نخست با مشورت تیم پژوهش و مبانینظری، مهمترین مؤلفههای آموزشعالیکشاورزی شناسایی گردید. پس از مشخص شدن مؤلفهها، برای هر مؤلفه و بر اساس مبانی نظری ملاکهایی مشخص شد. شناسایی نشانگرها طی سه مرحله دلفی از طریق مصاحبه با 15 نفر از خبرگان فراشناخت انجام گرفت. روش انتخاب افراد صاحب نظر به صورت گلوله برفی بود. در مرحلهی اول بر اساس مرور مبانی نظری و دیدگاه صاحبنظران(در قالب سؤالات باز پاسخ و مصاحبه) برای مؤلفههای اصلی مرتبط با فراشناخت نشانگرهایی مشخص گردید. در مرحلهی دوم دلفی، پرسشنامهی جدیدی بر اساس طیف پنج قسمتی لیکرت تنظیم شد پس از گردآوری پرسشنامههای مرحله دوم و تجزیه و تحلیل پاسخها گویههایی که میانگین آنها 33/3 و بالاتر بود مورد تأیید قرار گرفت. گویههای تأیید شده به منظور طراحی پرسشنامه مرحلهی سوم و اعلام موافقت یا عدم موافقت خبرگان مورد استفاده قرار گرفت که پس از تجزیه و تحلیل، نشانگرهایی که با آنها 66 درصد و بالاتر اعلام موافقت شده بود مورد تأیید نهایی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که نظام آموزش عالی کشاورزی استان خوزستان از لحاظ تمامی مؤلفههای فراشناخت به جز برنامهریزی آموزشی و محیط آموزشی در سطح نامناسبی قرار دارند. بررسی وضعیت موجود آموزش عالی کشاورزی بر اساس نشانگرهای شناسایی شده نشان داد که در مؤلفههای سرفصل درسی، مدیریت آموزش و دورههای آموزش ضمن خدمت، برنامهریزی، ارزشیابی، محیط آموزشی و تدریس بر اساس مقدار آزمون تی تک نمونهای تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض وجود دارد. سرفصل درسی دارای دو ملاک مشارکتی و توجیهی است که مقدار آزمون تی(t) نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض وجود دارد. مؤلفه مدیریت آموزش و دورههای آموزش ضمن خدمت دارای دو ملاک توانمندسازی و توجیهی است که مقدار آزمون تی(t) تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض نشان می دهد. مؤلفه ارزشیابی دارای دو ملاک مشارکتی و عملکردی میباشد که مقدار آزمون تی(t) نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض وجود دارد. مؤلفه محیط آموزش نیز دارای دو ملاک انگیزش و تسهیل- تعامل میباشد که مقدار آزمون تی(t) در هر دو ملاک تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض نشان می دهد. مؤلفه تدریس دارای سه ملاک پیش از تدریس، ضمن تدریس و پس از تدریس است که مقدار آزمون تی(t) تفاوت معنیداری بین دو مقدار واقعی و مقدار مفروض نشان می دهد نتایج آزمون اف نشان میدهد که بین مرتبهی علمی پاسخگویان اختلاف معناداری در سطح 005/0 و بین رشته تحصیلی اعضای هیأت علمی از لحاظ انجام وظایف مرتبط با فراشناخت، اختلاف معناداری در سطح 001/0 وجود دارد.
نتیجهگیری: در مؤلفههای سرفصلدرسی، مدیریت آموزش و دورههای آموزش ضمن خدمت، ارزشیابی آموزشی، وظایف آموزشگر یا تدریس، برنامه ریزی آموزشی و محیط یادگیری وضعیت موجود در سطح نامناسبی است. این بدان معنا است که شاخصهای مختلف فراشناخت در این مؤلفهها به درستی رعایت نمیشوند. با توجه به اهمیت این مؤلفهها در آموزش عالی کشاورزی، به منظور حصول نظام به اهداف کلان و چشم انداز خود، بایستی بازبینی و اصلاح در آن بر اساس شاخصهایی که دارای اهمیت و اولویت هستند مورد توجه قرار گیرد. لازم است سیاست گذاران و برنامهریزان آموزش عالی کشاورزی نشانگرهای مرتبط با مؤلفههای اصلی نظام را که در این پژوهش شناسایی شده است را در برنامهریزی و طراحی برنامههای آموزشی مورد توجه قرار دهند. به سیاستگذاران و برنامهریزان پیشنهاد میگردد که در جهت تغییر نظام آموزشی به صورتی که فضای حاکم بر کلاسها مشارکتی و همراه با همکاری باشد اقدام و محتوای کتابها به نحوی تنظیم گردد که تفکر انتقادی به عنوان یک راهبرد یادگیری عمیق، تسهیل گردد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Investigating the current situation of higher agricultural education in khuzestan province from the perspective of metacognitive approach
نویسندگان [English]
- M. Baradaran 1
- M. Taghibaygi 1
- A.H. Alibaygi 2
1 Department of Agriculture Extension and Education, Faculty of Agriculture Engineering and Rural Civil Engineering, Agriculture Sciences & Natural Resources University of Khuzestan,Molasani,Iran
2 Department of Agriculture Extension and Education, Faculty of Agriculture, Razi University, Kermanshah, Iran
چکیده [English]
Background and Objectives: Metacognition as an individual's knowledge about how to learn in agricultural higher education centers should be taken into consideration because the familiarity with metacognitive topics and its role in the process of teaching learning in agricultural higher education centers is an attempt on the part of the educators to take an effective step so that they can play an influential role in the effectiveness of the country's agricultural higher education system. The education that is based on metacognition leads to lifelong learning in the learners in a way that cultivating such a trait in agricultural students leads to curiosity, responsibility, and the flourishing of creativity in them. In fact, by using the right methods of learning and studying (metacognition), agricultural learners and students can learn the material that is related to their field of study better and more easily.
Methods: The present applied research was a kind of descriptive survey method. The statistical population of the study were the faculty members of Agriculture at Shahid Chamran University (N = 82) and the faculty members of Khuzestan University of Agricultural Sciences and Natural Resources (N = 85) from which all the information was collected. The research tool was a researcher-made questionnaire that in the first stage of its design, due to consultation with the research team and based on the theoretical foundations, the most important components of higher education and agriculture were identified. After determining these components, the criteria for each componentwere identified based on the theoretical foundations. The markers were identified during three Delphi stages through conducting interviews with 15 metacognitive experts. The method of selecting experts was in the form of snowballs. In the first stage, based on a review of the theoretical foundations and the viewpoints of the experts (in the form of open-ended questions and interviews), the indicators were identified for the main components related to metacognition. In the second stage of Delphi, a new questionnaire was prepared based on the Likert scale of five sections. After collecting the second stage questionnaires and analyzing the answers, the items with an average of 3.33 and above that were confirmed. The approved items were used to design the third stage questionnaire and to indicate the agreement or the disagreement of the experts. Having done the date analysis, those indicators with which 66% and above were finally approved.
Findings: The results showed that the agricultural higher education system of Khuzestan province is in an unsuitable level in terms of all components of metacognition except educational planning and educational environment.
Examination of the current situation of agricultural higher education based on the identified indicators showed that in the components of the curiculum, education management and inservice training courses, planning, evaluation, educational environment and teaching based on the amount of one-sample t-test, there is a significant difference between the real value and the assumed value. The course has two criteria of participation and justification that the value of the t-test showed that there is a significant difference between the two real and assumed values. The component of education management and in-service training courses has two criteria of empowerment and justification and the t- test shows a significant difference between the real and the assumed value. The evaluation component has two criteria of participation and performance that the value of the t-test showed that there is a significant difference between the two real and assumed values. The component of the educational environment also has two criteria of motivation, facilitation- interaction in a way that the value of the t-test in all these three criteria shows a significant difference between the amounts of the two real and assumed values. The teaching component has three criteria, namely before teaching, during teaching, and after teaching. The value of the t-test shows a significant difference between the two real and the assumed values. The results of the F-test show that there is a significant difference between at the level of 0.001 between the academic rank of the respondents at the level of 0.005 and between the field of study of the faculty members in terms of performing the tasks that are related to metacognition.
Conclusion. In the components of the curriculum, education management and inservice training courses, educational evaluation, instructor or teaching duties, educational planning and learning environment, the current situation is not at an appropriate level. This means that the various indicators of metacognition are not properly observed in these components. Given the importance of these components in agricultural higher education in order to achieve its macro goals and vision, the system should be reviewed and revised based on the indicators that are of significance and priority. It is necessary for the policymakers and planners of agricultural higher education to consider the indicators related to the main components of the system which have been identified in this research in planning and designing the educational programs. The Policymakers and planners are advised to change the educational system in a way that the dominant atmosphere in the classrooms would be participatory and cooperative and the content of the books be adjusted in such a way that critical thinking as a strategy of deep learning can be facilitated.
کلیدواژهها [English]
- Meta-cognition
- Faculty member
- Higher Education
- Agriculture
COPYRIGHTS
©2020 The author(s). This is an open access article distributed under the terms of the Creative Commons Attribution (CC BY 4.0), which permits unrestricted use, distribution, and reproduction in any medium, as long as the original authors and source are cited. No permission is required from the authors or the publishers.
ارسال نظر در مورد این مقاله